skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

سعید ایران فرد: دلسوزترین استادی که شناخته‌ام یادنامه دکتر تابش

۱۶ شهریور ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۱۱ دقیقه

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

سعید ایران‌فرد پس از عضویت در اولین تیم ملی المپیاد انفورماتیک تحصیلات خود را در رشته الکترونیک و سپس مهندسی فناوری اطلاعات آغاز کرد. او فروشگاه اینترنتی shop.ir را در کارنامه خود دارد. پس از مهاجرت به آمریکا در چندین شرکت نوپای دره سیلیکون به عنوان هم‌بنیان‌گذار، مدیر فناوری و مدیر مهندسی مشغول به کار شد.

از چه زمانی با دکتر تابش آشنا شدید. اساس آشنایی‌تان چگونه بود؟ همکار بودید یا دانشجوی‌ایشان بودید؟
دقیقاً سال ۱۳۷۰ بود که اولین دوره المپیاد کامپیوتر با یکسری از دوستان انتخاب شده بودیم. بعد‌ها نامش شد مدال طلای المپیاد کشوری. آن زمان خیلی طلا و نقره مطرح نبود؛ اما اولین دوره‌ای که راه افتاد دکتر تابش مسئول آن بودند و در حقیقت‌ایشان المپیاد کامپیوتر را راه‌اندازی کرده بودند؛ اما در دوره‌های دیگری نیز حضور داشتند و با آموزش‌وپرورش همکاری داشتند به خصوص در زمینه المپیاد‌های دانش‌آموزی. از سال ۷۰ بود که با‌ایشان آشنا شدم و به‌هرحال شروع همکاری و شروع علاقه ما به‌ایشان از این زمان بود. بعد از دوره المپیاد که من سال چهارم بودم و بعد وارد دانشگاه شدیم و ما می‌توانستیم بدون کنکور به هر دانشگاهی برویم، وارد رشته برق دانشگاه شریف شدم، منتها دکتر تابش آن زمان معاون آموزشی دانشکده ریاضی بود و از المپیاد در حقیقت همکاری‌مان آغاز شد.

اولین دوره المپیاد کامپیوتر در دانشکده ریاضی بود و بعد‌ها به زیرمجموعه معاونت پژوهشی آموزش‌وپرورش منتقل شد. اولین دوره‌ای که ما بودیم در دانشکده ریاضی دانشگاه صنعتی شریف بود. دکتر تابش بعد‌ها معاون آموزشی آن دانشکده شدند و از من خواستند که با دانشکده تحت عنوان کار دانشجویی همکاری کنم. ما در دوره المپیاد با دکتر آشنا شدیم و شیفته اخلاقیات و مهربانی‌های‌ایشان شدیم. وقتی دکتر گفتند بنده خیلی استقبال کردم و شروع کردم به همکاری با دانشکده ریاضی.

یک جایی در صحبت‌تان گفتید بدون کنکور وارد شریف شدید؟بله. المپیاد بدون کنکور بود.

حدود چه سالی؟
من سال ۱۳۷۱ وارد دانشگاه شدم.

اگر خاطره‌ای از‌ایشان دارید بفرمایید.

بعد از المپیاد من همکاری خود را با دکتر تابش در دانشکده ریاضی شروع کردم؛ یعنی به دعوت‌ایشان بود و من هم استقبال کردم. اولین کاری که انجام دادیم در حقیقت بیست و پنجمین کنفرانس ریاضی کشور بود که به مناسبت ربع قرن بود برگزار شد و می‌خواستند به صورت ویژه برگزار شود و تدارکات بیشتری دیده شد. خیلی از شرکت‌کنندگان خارجی هم شرکت داشتند که دعوت شده بودند و ریاضیدان‌های بنامی بودند. من نام‌شان را خیلی به یاد ندارم اما حتی از کشور‌های آمریکا هم چند نفر آمده بودند که خیلی معروف بودند. آن زمان به یاد دارم که قضیه فِرما تازه ثابت شده بود؛ و یکی دو نفر از ریاضیدانانی که در این قضیه دست داشتند از کشور آمریکا آمده بودند. اولین همکاری من با‌ایشان در این کنفرانس ریاضی بود که خیلی از کار‌هایی را که مربوط به پشتیبانی به خصوص نرم‌افزاری می‌شد من انجام دادم. چون آن زمان سال ۷۲ خیلی نرم‌افزار‌های مختلف برای پشتیبانی کنفرانس و چنین مراسمی وجود نداشت. من یکی از کار‌هایی که انجام دادم نرم‌افزاری نوشتم برای ثبت‌نام شرکت‌کنندگان، تخصیص خوابگاه و مثلاً ژتون‌های غذایشان. نرم‌افزاری بود فارسی و انگلیسی. این اولین همکاری من با دانشکده ریاضی بود به معاونت دکتر تابش. خیلی اتفاقات افتاد و خیلی جریانات بود ولی کنفرانس خیلی خوب برگزار شد، خوشبختانه یکی از بهترین کنفرانس‌ها بود در ۲۵ سال اخیر. البته کنفرانس پنجاهم آن هم چند سال پیش برگزار شد که بنده در جریان آن نبودم. در همان کنفرانس اولین اتصال اینترنت دانشگاه را برقرار کردیم با مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضی‌ها که کار ساده‌ای بود. آن زمان حتی وب هم نیامده بود و فقط‌ایمیل بود و چند سرویس ساده دیگر. فرض کنید ما اتصال‌ایمیل را راه انداختیم با یک مودم. اولین اتصال دانشگاه بود به مرکز تحقیقات. مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات اولین جایی بود که در ایران به اینترنت وصل شد. خیلی از شرکت‌کنندگان می‌توانستند از امکانات‌ایمیل استفاده کنند و یکسری کارهای‌ایمیلی که اساتید داشتند از طریق آن اتصال برقرار می‌شد. اتصال دانشگاه بعد‌ها به همه دانشکده‌ها وصل شد اما اولین اتصال از طریق دانشکده ریاضی بود. در دانشکده دکتر تابش همیشه فعال بودند و انواع و اقسام فعالیت‌های مختلف را انجام می‌دادند به خصوص فعالیت‌هایی که به المپیاد و ریاضیات ارتباط داشت. یکی از کار‌هایی که به یاد دارم، یکسری دوره‌های آموزش ریاضی برای دانش‌آموزان دانشکده ریاضی برگزار شد در زمان معاونت دکتر تابش که دکتر آن زمان معاون آموزشی بودند. بارزترین کسی که در این دوره‌ها شرکت کرد مریم میرزاخانی بود. مریم میرزاخانی در المپیاد ریاضی دو سه دوره بعد از دوره ما بود؛ یعنی آن زمانی که مثلاً من دانشجو بودم‌ایشان دانش‌آموز بود. از طریق آن من شنیدم که خیلی علاقه‌مندتر شد به ریاضیات و بعد‌ها المپیاد ریاضی قبول شد و به دانشکده ریاضی آمد. یکی از چیز‌هایی که تأثیر داشت ظاهراً همان دوره‌هایی بود که دانشکده برای دانش‌آموزان برگزار می‌کرد که به ریاضی علاقه‌مندترشان کند. یک اتفاق تلخی که سال ۷۶ اتفاق افتاد اتوبوس نخبگان بود که در دره سقوط کرد و چند نفر از بچه‌های دانشکده ریاضی داخل آن بودند و جان‌شان را از دست دادند. مریم هم در همان اتوبوس بود و یادم است که در بیمارستان دیدم سر خود را باندپیچی کرده بود و تحت معالجه بود. دکتر خیلی اذیت شد. خیلی زحمت کشید تا با دفتر ریاست‌جمهوری آن زمان ارتباط برقرار کردند و سعی کردند کمک بگیرند برای انتقال حادثه‌دیدگان به تهران. توانستند یک هواپیمای اختصاصی بگیرند و متأسفانه بچه‌هایی را که آسیب دیده بودند به همراه جنازه بچه‌ها آوردند که دکتر با دیدن این صحنه از حال رفت. این‌قدر بچه‌ها را دوست داشت که با این اتفاق خیلی اذیت شد. حتی الان هم‌ایشان خیلی داغدار آن اتفاق است.

از نظر شخصیت و کاری‌ایشان چه تأثیری روی شما و دیگران گذاشتند؟ دکتر تابش چه بازتابی در زندگی شما یا دیگران داشته است؟

تأثیر خیلی داشتند. در دوره المپیاد روز اول که آمدیم آن‌قدر ناهماهنگی‌ها وجود داشت که خیلی‌امید نداشتیم که کامپیوتر بیاورند و هماهنگ شوند. آمدیم و دیدیم کامپیوتر‌های قوی برای ما گرفته‌اند و خیلی هم گران بود و یکی از بهترین کامپیوتر‌هایی بود که آن زمان ساخته شده بود و برای بچه‌های المپیاد سریع تهیه کرده بودند. بعد‌ها شنیدیم که چقدر دردسر کشیده‌اند برای این کار؛ اما می‌خواستند روز اولی که می‌آییم کامپیوتر‌ها آماده باشند تا ما سریع شروع به کار کنیم. این موضوع برای من خیلی جالب و تأثیرگذار بود؛ زیرا با این نظم و دقت و دلسوزی این کار‌ها انجام شد و همیشه هم همین‌طور بود. همیشه احساس می‌کردیم پشتیبان داریم. هر فرصتی که بود مانند پدر همیشه پشتیبان و یاری‌رسان بودند. حتی با کسانی که دید منفی به دکتر داشتند با اینکه خود‌ایشان هم میدانست که مثلاً این آدم تأثیر منفی دارد و مثبت نیست و دردسرساز است با این حال باز هم کمک می‌کردند. حتی همین الآن هم همیشه اگر برنامه‌ای پیش بیاید، دکتر تابش کمک می‌کند و به‌هرحال یاری می‌رساند.

هنوز با دکتر تابش رابطه دارید؟

بله. دو سه روز پیش با‌ایشان صحبت کردم. دو سه هفته یک بار همدیگر را می‌بینیم.

 الان شما کجا مشغول هستید؟

در حقیقت ما یک استارت‌آپ تأسیس کرد‌ه‌ایم. دکتر هم استارت‌آپ خودشان را دارند.

وجه تمایز دکتر تابش را در چه می‌دانید؟ اگر بخواهید مشخصاً به شخصیت دکتر تابش برسید، وجه تمایز‌ایشان با اساتید و سایر کسانی که در کنارشان کار را یاد گرفتید یا تحصیل کردید چه بود؟

خیلی ساده بخواهم بگویم به نظر من دلسوزترین و مهربان‌ترین و فعال‌ترین استادی بوده است که تا الآن شناخته‌ام. هنوز هم در سن ۷۰ و خرده‌ای‌ایشان فعال است؛ و پروژه‌های مختلف دارد کار می‌کند و خیال بازنشستگی هم ندارد. در فعالیت‌های دیگر هم‌ایشان ریاست دانشکده ریاضی را بر عهده گرفتند که در این زمان با‌ایشان کار می‌کردم. بعد از پایان دوره، دانشگاه دید که خیلی دانشکده ریاضی خوب اداره شد و در زمان ریاست‌ایشان در همه زمینه‌ها فعال بود، حتی در زمینه IT. ریاست مرکز محاسبات دانشگاه صنعتی شریف را به‌ایشان پیشنهاد کردند و‌ایشان هم پذیرفتند. خوشبختانه من این اقبال را داشتم که در مرکز محاسبات هم با‌ایشان همکاری کنم در واحد تحقیق و توسعه. بیشترین کاری که انجام می‌دادم در زمینه وب بود. در این واحد گروه‌های مختلفی بودند و اتفاقاً خیلی شرکت‌های خوبی هم بعد‌ها از دل همین گروه‌ها که در زمان ریاست دکتر تابش شکل گرفته بودند به وجود آمدند.

بچه‌ها در آنجا شروع می‌کردند به‌ایده‌پردازی. آن زمان بحث استارت‌آپی و کارآفرینی مثل الآن در ایران باب نشده بود اما خیلی شرکت‌های خوبی از داخل این مجموعه شکل گرفت از جمله کافه‌بازار. همزمان در مرکز محاسبات اولین اتصال ماهواره‌ای اینترنت را برقرار کردیم به همت‌ایشان و هنوز ممنوع نشده بود در دانشگاه. فیبر نوری دانشگاه را راه انداختند. آن موقع بین دانشگاه‌های ایران در بحث IT ما پیشروترین مرکز بودیم. همزمان بنیاد دانشگاه هنر را دکتر تابش با همکاری دکتر عدالت که پروفسور امپریال کالج هستند راه انداختند، برای توانمندسازی جوانان و نوجوانان به تکنولوژی‌های جدید خیلی کار‌های جالبی انجام شد. خیلی کمک جمع می‌کرد از خیرین و کارآفرینان و آدم‌های موفق داخل و خارج از کشور و توانست خیلی از بخش‌های محروم جامعه را به خصوص مدارس محروم را پشتیبانی کند. حدود ۳۰۰ مدرسه را در کل کشور به آزمایشگاه کامپیوتری و اتصال به اینترنت تجهیز کردیم. الآن اتصال به اینترنت و داشتن کامپیوتر طبیعی است اما آن زمان چون هزینه‌اش بالا بود به خصوص نقاط محروم کشور نمی‌توانستند متصل شوند. یکسری مدارس را شناسایی می‌کردیم و از خیرینی که ارتباط داشتند و علاقه داشتند کمک جمع‌آوری می‌شد. حتی از سازمان‌های خیریه بین‌المللی کمک‌هایی برای مناطق محروم دریافت شد. به خصوص مدارس خوبی در شهر‌های مختلف از زاهدان و اهواز تا تبریز و ارومیه. مدارس جنوب تهران حتی به اینترنت متصل شدند. شبکه مدرسه راه‌اندازی شد در این بنیاد که معمولاً باعث و بانی آن دکتر تابش و دکتر عدالت بودند.

نکته‌ای مانده است که بخواهید بگویید؟

در آموزش‌وپرورش در شورای تألیف و برنامه‌ریزی خیلی فعالیت داشتند. حتی چند کتاب را‌ایشان مستقیماً تألیف کردند. در تألیف کتاب‌های دیگر خیلی تأثیر داشتند. در شورای عالی انفورماتیک خیلی فعال بودند. در برنامه‌ریزی یا ثبت اختراعات. متأسفانه دوران احمدی‌نژاد که رسید کم‌لطفی‌ها شروع شد. به دانشگاه‌ها خیلی کم‌لطفی شد که شامل دکتر تابش هم شد. باعث شد‌ایشان عملاً کناره‌گیری کنند از مرکز محاسبات و فعالیت‌هایی که داشتند. خیلی فشار‌ها وارد می‌شد. فعالیت‌ها در این زمان خیلی کمرنگ و سخت‌تر شد. بعد از اینکه‌ایشان به آمریکا آمدند با مریم دائماً در تماس بودند. فکر می‌کنم نزدیک‌ترین استاد ایرانی به مریم‌ایشان بودند. حتی الآن هم دکتر با خانواده مریم در ارتباط است. هر برنامه‌ای باشد معمولاً‌ایشان هماهنگ می‌کنند، از مراسم تا یادبود از طریق‌ایشان انجام می‌شود. دلسوزتر از‌ایشان در این زمینه فکر نمی‌کنم باشد که این مسائل را پیگیری کند. حتی اخیراً دو سه ماه پیش بود که دو ماه مانده به تولد مریم سر مزار‌ایشان برنامه‌ای برگزار شد که اتفاقاً همین نزدیکی‌ها هم هست. دکتر سخنرانی کردند و هماهنگی انجام دادند. به سفارش دکتر ستاری معاون فناوری ریاست‌جمهوری و آقای مروتی و اکبرپور اولین عنوان کتاب شناخت دره سیلیکون را تألیف کردند. خیلی جالب بود. فکر می‌کنم انتشارات دانشگاه شریف آن را منتشر کرده است که با خیلی از ایرانیان موفق مصاحبه کرده‌اند. بررسی کرده‌اند فضای استارت‌آپی و شرکت‌های نوپا و سرمایه‌گذاری‌ها به چه صورت است.

در فضای استارت‌آپی تجربه خوبی را انتقال دادند. چند کتاب دیگر هم تالیف کردند، یکی در زمینه حل مساله است. ایشان استارت‌آپی راه‌اندازی کردند. چند سالی هست در زمینه آموزش حل مساله فعالیت می‌کنند که دانش‌آموزها بتوانند یاد بگیرند چگونه مسائل را حل کنند. ایشان پیشنهاد دادند کنفرانس کارآفرینی برکلی در دانشگاه برکلی برگزار شود که خیلی از ایرانیان موفق و کارآفرینان فعال دعوت شدند. یکی دو سال برگزار شد که بعد حساسیت‌هایی از داخل ایران به وجود آمد که باعث شد دکتر دیگر خیلی پیگیری نکنند. بعد از آن هم دوره‌های کارآفرینی بود که دکتر هماهنگ می‌کردند.

 اگر بخواهید پیامی به ایشان بدهید چه می‌گویید؟

اینکه ما دوست‌شان داریم و امیدواریم همیشه سلامت باشند و سایه‌شان بالای سرمان باشد. برای من که همیشه مثل پدر بوده‌اند و همیشه به بنده کمک کرده‌اند هم در ایران هم در آمریکا. در هر برنامه‌ای که بوده حمایت می‌کردند و اولین و بزرگ‌ترین حامی من در ایران و اینجا دکتر بودند.

فهرست سایر مطالب یادنامه دکتر تابش
آرش برهمند: تابش ابدی یک ذهن پاک 
دکتر تابش: حالا نوبت جوان‌ها است

 
بخش اول: آغاز راه 
حسین معصومی همدانی: آدم‌ها را خوب می‌شناسد 
علی‌اصغر اسکندربیاتی: دکتر تابش خودباور است 
بیژن ظهوری زنگنه: خیلی به جوان‌ها اعتماد می‌کرد 
علی اصغرزاده پارسا: خصیصه تابش، مردم‌داری است

 
بخش دوم: در دانشگاه صنعتی شریف 
سعید سهراب‌پور: حیف که دکتر تابش در ایران نیست 
سیاوش شهشهانی: ایشان بسیار اهل عمل است 
ناصرعلی سعادت: دغدغه‌اش بیکاری فارغ‌التحصیل هاست 
محمد قدسی: چهره برجسته‌ای در المپیاد داشتند 


بخش سوم: المپیادی‌ها 
احمد مرشدیان: دلمان تنگ شده است 
امید نقشینه: یکی از وجوه تمایزشان صبر بود 
امین خسروشاهی: محیط رشد افراد را آماده می‌کرد 
روزبه پورنادر: ایشان حقیقتاًً جای پدر ما بودند 
سعید ایران فرد: دلسوزترین استادی که شناخته‌ام 
علی زواشکیانی: مدام در حال فکر و ایده جدید هستند 
علیرضا زارعی: درخواست دانشجویان بی‌پاسخ نمی‌ماند 
محمد مهدیان: مدیون ایشان هستیم 
رضا محمدی قایق‌چی: به ما اعتماد می کرد 
زهرا عمرانی: ساکن قاره هفتم
https://pvst.ir/iw1

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو