درآمد بیش از ۴۸۰ میلیارد تومانی توسنتکنو در تیرماه
شرکت توسنتکنو با وجود کاهش حدود ۴۸ درصدی درآمد در تیرماه از ادامهدار بودن روند…
۲۰ مرداد ۱۴۰۴
۲۰ مرداد ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
دیماه ۱۴۰۳ اخبار بازگشایی بازار نوآفرین و وعدههای تسریع روند بورسی شدن استارتآپها و شرکتهای حوزه اقتصاد دیجیتال مطرح شد اما تاکنون که کشور یک جنگ را هم پشت سر گذاشته نه تنها خبری از پذیرش و درج نماد نیست بلکه جلوی ورود به بازار سرمایه یکی از استارتآپهای نامآشنای این حوزه، یعنی دیوار، نیز گرفته شد. پس از این همه پس و پیش کردن برای عملیاتی ساختن فرآیندها، تاخیر و توقف ورود به بورس برخی استارتآپها علامت سوالهای متعددی را پیش آورد که این مسیر بهکدام سمت خواهد رفت. بهای استارتآپها برای بزرگتر شدن چقدر است؟ آیا سقف پیشرفت بخش خصوصی اقتصاد دیجیتال تا پشت دیوار بورس است؟
بهگزارش پیوست، آنچه از گفته فعالان حوزه استارتآپی و بازار سرمایه دریافت میشود، یکی از چالشهای اساسی رویکرد و رفتار متفاوت سازمانهای مهم مالی در برابر استارتآپهایی است که اساساً مدل کسبوکاریشان با سایر صنایع و موسساتی که تا پیش از این در بورس پذیرش شدند متفاوت است. کارشناسان معتقدند این دو بخش بازار برای دستیابی به سرانجام توسعهمحور نیازمند نگاهی نوآورانه، ایجاد زبان مشترک و طراحی ابزارهای نوین مالی هستند.
حسین افشین، معاون علمی رئیس جمهور در گفتوگو با پیوست، اعلام کرد که جلسات متعددی با وزارت اقتصاد و نهادهای امنیتی درباره ورود به بورس استارتآپها برگزار شده است. طبق گفتههای او قرار شده تا راهحلهای خوب و سریعی برای این موضوع پیگری شود. او یکی از لازمههای برطرف شدن مشکل ورود به بازار سرمایه استارتآپها را ارتقای سطح فرهنگی و آگاهی سطوح مختلف درباره اهمیت استفاده از این تکنولوژیها عنوان کرد و گفت: ابتدا باید ببینیم سیاستهای کشورمان سیاستهایی است که اجازه میدهد استارتآپهایمان رشد کند یا سیاستهای موجود سیاست شمشادی است. بدین معنا که شما تا یک جایی میتوانید رشد کنید. برای اینکه رشد و یونیکورن شدن حاصل شود باید ارتقای فرهنگی صورت بگیرد. یعنی باید به خودمان، حاکمیت و مردم نشان دهیم که دیگر بدون این تکنولوژیها نمیشود زندگی کرد. یکی از راههای نجات از سیاست شمشادی ورود به بورس این شرکتهاست.
معاون علمی رئیس جمهوری همچنین گفت: اگر قرار باشد سیاست معاونت این باشد که بخواهد شرکتهای دانشبنیان به یونیکورن تبدیل شود، یکی از کارها ورود به بورس است و من هم در سیاستگذاری کمک میکنم. مثلا در قانون تامین مالی هیچ بخشی از آن نیست که اثری از شرکتهای دانشبنیان نباشد زیرا تمام جلسات را شرکت کردم که به شرکتهای دانشبنیان کمک کنم.
افشین با تاکید به همراهی شرکتهای این حوزه در پیشبرد مسیر یونیوکورن شدن آنها اشاره کرد که این شرکتها باید مشکلاتشان را با نهادهای مربوطه حل کنند نه در رسانهها. از نظر او یکی از ایرادات موجود این است که وقتی تصمیمگیریهای کلان کشور به کف جامعه کشانده میشود، تکثر آراء اتفاق افتاده و تصمیمگیری دشوار میشود.
احسانچیتساز، معاون سیاستگذاری وزارت ارتباطات پس از بروز این اتفاقات، بورس را ابزاری برای حکمرانی شرکتی و شفافیت خواند و نسبت به حذف سلیقهای و مسائل مربوط به مدیریت این شرکتها واکنش نشان داد. معاون سیاستگذاری وزارت ارتباطات در پستی که در صفحه اجتماعی ایکس منتشر کرد نوشت: بورس ابزار حکمرانی شرکتی و شفافیت است نه ابزاری برای حذف سلیقه افراد یا گروکشی مدیریتی. باید ساختار پذیرش بورس از اختیارات غیرشفاف مستقل شود. این نه فقط خواست بخش خصوصی نیست بلکه ضرورت نظام اقتصادی است. سرمایهگذار در دنیای امروز به خلاقیت اعتماد میکند نه گزینش دستوری.
او همچنین نوشت: وقتی «مالکیت» را از «حاکمیت» جدا میکنید دیگر نه از حقوق خصوصی چیزی باقی میماند نه از بازار آزاد؛ اگر بنیانگذار حق ماندن در شرکت خودش را نداشته باشد، هیچ سرمایهگذاری در اقتصاد دیجیتال با اطمینان سرمایهگذاری نمیکند.
استارتآپهایی که بیش از یک دهه از عمرشان میگذرد و در جای جای جهان به اصلیترین رانههای اقتصاد دیجیتالی تبدیل شدهاند در کشور همچنان درگیر و دار مسائل حاکمیت شرکتی و نحوه تعامل با سازمانهای مالی مهم برای گستره کردن ابعاد خود هستند. سهم کوچک اقتصاد دیجیتال کشور ناشی از محدودیتهایی که بر سر راه توسعه قرار دارد درحال کوچکتر شدن است. دشواری ورود به بورس و تعامل اندک صنعت و اکوسیستم با یکدیگر در شرایط فعلی که راههای اتصال به بازار جهانی مسدود و ورود سرمایهگذار خارجی دور از تصور است موقعیت را برای جهش و حتی ادامه فعالیت این کسبوکارها سختتر کرده است.
همه اینها درحالی است که هم صنایع به فناوری و ابزارهای نوآور این سمت بازار نیاز دارد و هم ورود این شرکتها به بازار سرمایه منجر به شکلگیری سرمایهگذاریهای جدیدی خواهد شد.
از نظر امین خلیلی، مدیر ادغام و تملیک و ارزشگذاری ترنج، مساله اصلی در تقویت روابط اکوسیستم با صنایع و سازمانهای مهم مالی در کشور، نداشتن زبان مشترک و چالشهایی از قبیل مشکلات در ارزشگذاری داراییهای نامشهود این شرکتهاست. خلیلی با اشاره به اینکه در این چندسال اوضاع و شرایط فعالیت این کسبوکارها در بازار سرمایه به نسبت گذشته بهتر شده است ولی مسیر هنوز هم با کندی طی میشود. او وجود یکسری از موانع از جمله چالش مربوط به ارزشگذاری داراییهای نامشهود، بحثهای مربوط به سهامداری این شرکتها و نبود یک زبان مشترک میان دو سمت این بازار را از عوامل اصلی این حرکت آرام دانست. مدیر ادغام و تملیک و ارزشگذاری ترنج در ارتباط با این موضوع گفت: شرکتهای اقتصاد دیجیتال شرکتهای پیشرویی هستند و رشد بالایی دارند که این موضوع به توسعه زیرساختها و فناوری کمک میکند. همچنین وجود این شرکتها در بورس و ثباتی که بورس به آنها میدهد سبب میشود این صنعت و خود شرکتها تقویت شده و توسعه یابند.
از دید مدیر ادغام و تملیک و ارزشگذاری ترنج لازمه رسیدن به نتیجه و بازدهی شرکتهای حوزه فناوری و ارتباطات و در ادامه جلب و جذب سرمایهگذاران بیشتر مستلزم همدلی، همراهی و ایجاد یک زبان مشترک میان همه بازیگران این حوزه است.
وحید نکوئی، کارشناس بازارهای مالی معتقد است که برای بزرگتر شدن و ورود به بورس کسبوکارهای حوزه اقتصاد دیجیتال که بهنسبت سایر صنایع جدیدتر و نوپا هستند و همچنین مدل درآمدی متفاوتی دارند ابزار و زمینههای مناسبی تهیه و تبیین نشده است. از نظر او علل این اتفاق از دو موضوع نشات میگیرد. نخست شرایط ژئوپلیتک و منقطهای و ریسکهای سیستماتیک در کشور است و از طرفی دیگر کمکاری سازمانهای مالی. نکوئی همچنین اشاره کرد که هنوز هم نوع نگاه و رویکرد به این کسبوکارها برخلاف ماهیت نوین و فناورانهشان سنتی است. پیرو گفتههای او همین موضوع تاثیر مهمی در پذیرش و ورود به بازارهای بزرگتر این کسبوکارها دارد. نکوئی با اهتمام به شکلگیری بازار نوآفرین و تشکیل صندوقپروژهها در خصوص شرکتهای دانشبنیان و اقتصاد دیجیتال، تسریع و تسهیل این بازار مشروط بر استفاده از ابزارهای نوین مالی برای تامین مالی و جذب سرمایهگذارها خواند.
او همچنین گفت: علیرغم اهمیت و ضرورت تامین مالی کسبوکارهای کوچک و نوپا که مرتبا اعلام و منتشر میشود همچنان مشاهده میکنیم که در حوزه تامین مالی با مشکل مواجه هستیم. از آنجایی که این کسبوکارها جدید و نوپا هستند و همچنین پیشینه و سبقهای ندارند ریسکهایشان هم متفاوت است و معمولا نوع خاصی از سرمایهگذاران را میطلبند. متاسفانه در کشور ابزارهای مالی نوین و بهروز برای این نوع کسبوکارها فراهم و حتی بومیسازی نشده است.
کارشناس بازارهای مالی معتقد است که از یک سو وضعیت بازار این کسبوکارها و از سوی دیگر ویژگیهای ویژه آنها از جمله آینده سودآوری و وضعیت مالی منجر شده تا سرمایهگذاران نیز اعتمادی برای ورود و سرمایهگذاری نداشته باشند. شکلگیری بازارهای موازی مانند طلا و ارز و رشد تصاعدی آنها هم در کاهش حجم سرمایهگذاری موثر بوده است. از نظر او همه این عوامل باعث ایجاد چالشهای متعددی شده و در صورت تشدید این مشکلات نیاز به مدیریت قویتر، بیش از پیش احساس میشود.
باتوجه به ماهیت نوین و فناورانه استارتآپها طبیعتا شکل فعالیت و درآمدزایی آنها نیز متفاوت خواهد بود. سودآوری فوری و کوتاهمدت بهمانند صنایع اقتصاد متداول شاید انتظاری بزرگی از استارتآپهایی باشد که مدل درآمدی آنها روی سود بلندمدت بنا شده است. احتمال جایگیری این برندها در مقیاس کلانتر بهنظر میاید که الزام تغییر در نگاه و رویکرد و همچنین بهکارگیری ابزارهایی جدید مانند همین بازار نوآفرین را تقویت کرده است.
یکی از مهمترین چالشهای پیشرو استارتآپها برای ورود به بازار سرمایه، ارزشگذاری غیرشفاف و مسائل مرتبط با این موضوع است. تابهکنون شرکتها و نهادهایی میتوانستند وارد بوس شوند که سودآوری و تراز مالی مطابق با استانداردهای سازمان بورس را دارا باشند و همچنان تصویر سودآوری آنها در آینده ابهامی نداشته باشد. این درحالی است که مدل درآمدی استارتآپها با سایر صنایع سنتی متفاوت و مبتنی بر شد بلندمدت است و تعدادی از آنها هنوز به سود موردنظر سازمان نرسیدهاند.
افشین، معاون علمی رئیس جمهوری درباره داراییهای نامشهود گفت: اینکه درحال حاضر دارایی نامشهود به رسمیت شناخته میشود از نکات مثبت است زیرا شرکتهایی مثل اسنپ و دیجیکالا میتوانند ارزشگذاری میلیارد دلاری شوند و داراییها قابل وثیقهگذاری باشد. این قانون ۵ مرداد ۱۴۰۴ ابلاغ شد. ممکن است بانک نپذیرد اما باید کمی صبر کرد زیرا معاونان من درحال پیگیری این موضوع هستند، اما سد بزرگی برداشته شده است. او همچنین اشاره کرد که باید وثیقه دارایی نامشهود را به رسمیت شناخت و ریسک آن را نیز پذیرفت.
از سوی دیگر، ساختار گزارشدهی مالی استارتآپها غالبا با استانداردهای مورد انتظار بورس سازگاری ندارد. نبود شفافیت کافی در هزینهها، درآمدها و برنامههای توسعهای، تردید نهادهای ناظر را افزایش میدهد. همچنین، داراییهای نامشهود مانند برند، داده یا فناوری که ارزش اصلی یک استارتآپ را تشکیل میدهد، در نظام ارزشگذاری سنتی کمتر دیده میشود.