skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

امید نقشینه: یکی از وجوه تمایزشان صبر بود یادنامه دکتر تابش

۱۶ شهریور ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۱۱ دقیقه

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

امید نقشینه پس از پایان تحصیلات در دبیرستان استعدادهای درخشان اصفهان، در سال ۱۳۷۲ به عضویت تیم المپیاد ریاضی ایران درآمد و به المپیاد بین‌المللی ریاضی ۱۹۹۴ هنگ‌کنگ اعزام شد و موفق به کسب مدال برنز شد. او تا مقطع دکترای ریاضی را در دانشگاه شریف گذراند و سپس به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر مشغول تدریس شد.

از چه زمانی با استاد تابش آشنا شدید؟

آشنایی من با دکتر تابش سال ۱۳۷۲ شروع شد زمانی که دانش‌آموز بودم و به واسطه اینکه در المپیاد ریاضی موفق شده بودم مدال طلا بگیرم وارد دوره المپیاد ریاضی شدم که آقای دکتر تابش مسئولیت رشته‌ها و کمیته علمی این دوره را بر عهده داشتند. این اولین برخورد من با‌ایشان بود که مربوط به سال‌ها پیش است.

رابطه کاری شما بعد از اینکه دوران مدرسه با‌ایشان آشنا شدید در مقاطع بالاتر چطور ادامه پیدا کرد؟

آقای دکتر تابش روحیه و منش خاصی در کار دارند همین باعث شده بود که در مدیریت المپیاد دانش‌آموزی همه دانش‌آموزانی را که پا به عرصه دانشجویی می‌گذاشتند از ابتدای کار در صورت تمایل به بازی می‌گرفتند اصطلاحاً. متناسب با توانایی و علاقه خودشان مسئولیت می‌دادند و این فرصت بسیار خوبی برای همگی ما در ابتدای دوران جوانی و دانشجویی‌مان بود. به همین دلیل از سالی که وارد دانشگاه شدم و رشته ریاضی انتخاب کردم در دانشکده دانشگاه شریف که‌ایشان استاد آن بودند این افتخار را داشتم که در بخش‌هایی از فعالیت‌های المپیاد دانش‌آموزی- چه در اداره کلاس‌ها و طرح سؤال و تصحیح برگه‌های تشریحی چه امثال آن- به‌ایشان و اساتید دیگر که مجموعه را اداره می‌کردند کمک کنم. از همان سال ۱۳۷۳ که دانشجو شدم به عنوان یک دانشجوی جوان و کم‌تجربه این فرصت به من داده شد که مثل همه بچه‌هایی که علاقه‌مند بودند در اداره کردن المپیاد ریاضی کمک کنم. این شروع تجربه کاری بنده بود. واقعاً فاصله بسیار است بین بنده با آقای تابش که مسئولیت مجموعه بزرگی را بر عهده داشتند. به‌هرحال می‌شود این را نقطه شروع همکاری ما دانست.

دکتر تابش چه تأثیراتی بر کار و روحیه شما و دیگران گذاشته‌اند؟

بخشی از چیز‌هایی که به عنوان دانشجو از اساتید خود یاد گرفتم به درس‌های ریاضی که گذراندم مربوط می‌شود. یک درس ریاضی تخصصی با دکتر تابش داشتم. طبیعتاً در آن مطالبی را یاد گرفتم که برای بنده ارزشمند است. اخلاق به سبک مدیریتی‌ایشان، منش صبورانه‌ای که داشتند با افراد و سلیقه‌های مختلف و اینکه می‌توانستند در سنین مختلف و با تجارب مختلف افراد را به همکاری با یکدیگر تشویق کنند و خودشان پدرانه مجموعه را اداره می‌کردند آموزنده بوده است. اینکه چه مقدار از این را ما توانستیم یاد بگیریم و اجرا کنیم بحث دیگری است؛ اما نکات خیلی مثبتی در نوع مدیریت‌ایشان بوده است. نکته دیگری که به نظر بنده آموزنده است دغدغه و احساس مسئولیت دکتر تابش نسبت به جوان‌ها و کشورشان است. در آن سال‌ها شاید خیلی‌ها به دنبال مسائل شخصی بودند. منافعی که برای خود چه در محیط دانشگاهی چه خارج از آن می‌توانستند کسب کنند؛ اما تلقی ما این بود که دکتر تابش محاسبه‌شان چیز دیگری است؛ یعنی وقتی می‌خواهند کاری را انتخاب کنند و برای آن وقت بگذراند، چیزی که به آن فکر می‌کنند ارزش‌های بالاتر از این است که آیا به نفع خودشان است یا خیر. این از لحاظ انسانی و اخلاقی برای ما جذاب و آموزنده بوده است.

خود شما در چه سمتی مشغول فعالیت هستید؟

خدمت‌تان عرض کنم که بنده الآن مسئولیت معاونت سمپاد را بر عهده دارم. سازمان ملی پرورش استعداد‌های درخشان. بخشی است که در این چند سال مسئولیت همه المپیاد‌های دانش‌آموزی که یکی از آن‌ها ریاضی است و تعداد دیگری از المپیاد‌های موجود در مجموعه بر عهده بنده است. حتماً از چیز‌هایی که از دکتر تابش آموختیم استفاده می‌کنیم؛ اما به‌هرحال مسئولیتی است که روزگاری دکتر تابش و اساتید دیگر در ابتدای کار و تقریباً از هیچ‌چیز آن را آغاز کردند و ما وامدار زحماتی هستیم که استادان قبل از خودمان کشیده‌اند.

هنوز با دکتر تابش رابطه دارید؟

ایشان خارج از کشور هستند. بعضی وقت‌ها در جلسات مجازی که در بنیاد مرحوم مریم میرزاخانی برگزار می‌شود صحبت داریم و گفت‌وگو می‌کنیم اما بعضی اوقات آقای دکتر لطف می‌کنند و احوال می‌پرسند و نکاتی که به کار‌های مشترک‌مان مربوط است موجب می‌شود هنوز ارتباط داشته باشیم. به‌هرحال نه به اندازه وقتی که ایران بودند اما کماکان ارتباط‌مان برقرار است.

خاطره‌ای از دوران آشنایی‌تان با دکتر تابش دارید که بخواهید بازگو بکنید؟

نکات مختلفی در برخورد‌های ما با‌ایشان به صورت خاطره مانده است؛ اما شاید یکی دو مورد آن جالب باشد. در دوران دانش‌آموزی ما واقعاً نوجوان بودیم و خام و نپخته. در بعضی روز‌ها برنامه امتحان آزمایشی‌ای که طراحی می‌شد تا برای مسابقات جهانی آماده شویم برگزار می‌شد. یکی از آن روز‌ها مصادف شده بود با برگزاری کنکور سراسری و در دانشگاه بسته بود و خود دانشجویان و اساتید هم به سختی می‌توانستند وارد شوند. آقای دکتر تابش برای اینکه برنامه‌های ما کماکان به هم نخورد رایزنی‌هایی کرده بودند و هماهنگ کرده بودند روزی که ورود ممنوع است این اسامی برای برگزاری شرکت در آزمون آزمایشی می‌آیند. آن زمان‌ها هم سختی خاص خود را داشته است که ما به دانشگاه بیاییم و امتحان دهیم. نمی‌دانم کدام یک از ما شیطنت کرد و به ذهن دوستان انداخت که امروز که این‌طور است برنامه‌ای گذاشتیم و به جای اینکه به دانشگاه برویم به کوه رفتیم بدون آنکه اطلاع دهیم؛ و شنبه‌ای که آمدیم خیلی بد بود. آقای دکتر این همه زحمت کشیدند و در یک روز غیرعادی مقدمات ورود ما را به دانشگاه فراهم کردند. خودشان از جای دیگر تشریف آوردند. آن روز‌ها هم موبایل نبود. خبری از ما نبود و احتمال داشت نگران شده باشند. اول هفته مطلع شدند که حرکت نامناسبی کرده‌ایم. در آن لحظه کمی عصبانیت دکتر تابش را دیدیم. ما رفتیم و در یک جمله عذرخواهی کردیم. بعد آن یک جمله گفت‌وگوی آقای دکتر با ما به نوعی بود که اگر کسی می‌آمد و شاهد گفت‌وگو بود اصلاً متوجه نمی‌شد که چند لحظه پیش ما نسبت به موضوعی شرمنده بودیم. آن‌قدر سریع چهره پرمحبت‌ایشان را دیدیم که واقعاً برای بنده آموزنده بود. اگر ما را بابت این کار سرزنش می‌کردند و تا چند روز با ما سرد برخورد می‌کردند جا داشت؛ زیرا کار ما به اندازه‌ای بود که می‌طلبید چنین برخوردی شود؛ اما‌ایشان به آن حداقلی اکتفا کردند که ما متوجه شویم کاری که کرده‌ایم کار درستی نبوده است. این خاطره‌ای است که سال‌ها پیش در ذهن بنده مانده نمی‌دانم در ذهن خود آقای دکتر مانده یا خیر. این را می‌دانم که احتمالاً از ذهن‌ایشان خارج شده باشد آن‌قدر که بزرگ‌منش و مهربان بوده‌اند؛ و این را طی سال‌ها درک کرده‌ام.

نکته دیگری خدمت‌تان عرض کنم. یکی از تجربه‌های کاری‌ام با آقای دکتر تابش همکاری در تهیه یک نشریه ریاضی بود که دورانی بود که من دانشجوی ارشد بودم و بسیار به کار‌های خارج از درس علاقه داشتم؛ دکتر تابش جمعی از دانشجویان و اساتید جوان را دور هم جمع کرد تا یک نشریه ریاضی به نام ماهنامه ریاضیات را در واقع تهیه کنیم. از جهاتی آماتوری و از جهاتی حرفه‌ای تهیه می‌شد. کار‌های مختلف انجام می‌دادیم تا مجله دانش‌آموزی تهیه شود. این نوع کار کردن با آقای دکتر از جهات مختلف آموزنده بود. این جریان جلو رفت و طبیعتاً بنده می‌خواستم برای دکتری شرکت کنم. سالی که اولین بار در آزمون دکتری شرکت کردم علی‌الحساب ایرادی نداشت که قبول نشوم زیرا یک سال دیگر فرصت داشتم اما نتیجه خوبی هم نگرفتم. می‌توانستم سال بعد هم امتحان دکتری را بدهم. در برخورد‌هایی احساس می‌کردم یا شاید هم خطا می‌کردم که آقای دکتر تابش بیشتر نسبت به اینکه من را درگیر کاری مثل تولید مجله کردند احساس می‌کردند وقت بنده برای آن کار گرفته شده است. بنده نمی‌دانم واقعاً اگر وقت من صرف مجله نمی‌شد صرف چه کار دیگری می‌شد. صرف تمرکز بر درس‌های دانشگاهی می‌شد یا اینکه برنامه دیگری می‌چیدم؛ اما احساس می‌کردم نگرانی‌هایی نسبت به نتیجه دکتری من دارد. سال دوم که آزمون دکتری دادم و دیر نبود و همان سالی بود که به طور طبیعی قبول می‌شدم خدا را شکر با آمادگی امتحان دادم و نتیجه خیلی خوبی هم داشتم و پذیرفته شدم در مقطع دکتری در شریف ادامه تحصیل دهم. نکته جالب این بود که خبر پذیرفته شدن بنده که آمد آقای دکتر تابش در دفتر مجله ناهار می‌خوردند. گونه‌ای برخورد کردند که به شادی و خوشحالی این موضوع همه دوستان را در دفتر مجله دعوت کرد. از جهات مختلفی برخورد‌ایشان پدرانه و آموزنده بود. چه بخش‌هایی را توانستیم بیاموزیم دیگران باید در برخورد با ما بگویند.

اگر بخواهید از وجه تمایز‌ایشان با سایر اساتید بگویید چه می‌گویید؟

کمی سخت است در مقابل‌ایشان از وجه تمایزات صحبت کرد. چون استاد‌های مختلفی داشتیم که هر کدام وجوه مثبت قابل ملاحظه‌ای داشتند، شاید در برخی نقاط ضعفی هم دیده می‌شد. برخی از چیز‌ها هم ضعف نیست و سلیقه‌ای است. یک جنبه قوتی که در‌ایشان می‌بینم این است که نسبت به شاخص‌ها و چارچوب‌هایی که نظام آموزشی و نظام دانشگاهی پیشنهاد می‌کند و آن را رشد و ترقی تلقی می‌کند استقلال رأی دارد‌ایشان. من این‌طور برداشت می‌کردم، شاید در کلام‌شان نشنیده باشم اما در رفتار و کار‌هایشان می‌فهمیدم که خودشان تشخیص می‌دهند. فکر دارند و عمل می‌کنند که چه کاری مفیدتر است نه اینکه کدام کار امتیازات بیشتری در نظام دانشگاهی دارد و درجه متعارف دانشگاهی‌شان را بالاتر می‌برد. به نظرم کاملاً از این قید و بند‌ها آزاد بودند. ضمن اینکه به لحاظ درک ریاضیات شخص قوی‌ای بودند اما تشخیص‌شان این بود که شاید در حوزه‌هایی که در گسترش و بومی‌سازی ریاضیات است بیشتر انرژی بگذارند؛ و فکر می‌کنم انتخاب خیلی درستی هم کرده بودند. البته چنین اتفاقاتی نسخه‌ای نیست که برای همه پیچیده شود. برخی هم با توجه به سلیقه و روحیه و شخصیت خودشان باید کار دیگری انجام دهند؛ اما اینکه فرد خودش رأی داشته باشد و فکر بکند بر این موضوع، ویژگی‌ای است که در همه اساتید ما نیست و این یک ویژگی ارزشمند است. یکی از وجوه تمایزشان صبر و حوصله، تحمل و انعطاف‌پذیری در انجام کار‌ها بود. آنجایی که در انجام کار و مدیریت جزء اصول مهم نبود و می‌شد انعطاف‌پذیر بود‌ایشان انعطاف‌پذیر می‌ماندند. اینکه صرفاً چون ما فلان کار را گفتیم باید همان‌طور انجام شود و برخی چنین تعصباتی دارند و مدیریت‌شان را گاهی سخت و غیرقابل تحمل می‌کند، ‌ایشان در مدیریت‌شان آنجایی که می‌شد انعطاف‌پذیر بود می‌بودند. می‌توان گفت من یاد می‌گیرم این‌طور باشم و بتوانم در آن موارد اندکی که نباید انعطاف‌پذیر بود و مسأله خیلی جدی است بر اصول پایبند و محکم باشم و از دیگری توقع داشته باشم.

به نظر شما چه دستاورد‌هایی از‌ایشان به یادگار مانده است؟

طبیعتاً همه دستاورد‌هایشان را نمی‌دانم اما در المپیاد‌های ریاضی و کامپیوتر نقش داشته‌اند. فرهنگی در تأسیس و در ادامه آن شکل گرفت که مدیون نوع نگاه‌ایشان در آن فضاست. در شاگردپروری در دانشگاه شریف نقش جدی داشته‌اند. فرهنگ مدیریتی و علمی‌شان در دانشگاه شریف که آن را برجسته می‌کند متأثر از تلاش‌های‌ایشان است. به طور خاص زمانی که مدیریت دانشکده را بر عهده داشتند و در زمان‌هایی که به عنوان هیأت علمی در واقع اثرگذار بودند در منش و روش کسانی که مسئولیت رسمی را بر عهده داشتند. در حوزه اینترنت و فضای فنی در دانشگاه هم نقش بسیار جدی داشتند. مرکز محاسبات آن زمان مرهون زحمات‌ایشان است. همیشه در به‌کارگیری‌ایده‌ها و فناوری‌های نو متفکر و جسور بودند. در حوزه دانش‌آموزی هم چاپ آن نشریه منجر به تلاش‌هایی شد از آدم‌هایی که بعد‌ها در این راستا فعالیت کردند. کتاب‌هایی که با کمک استاد فاطمی و نظارت‌ایشان در حوزه المپیاد بیشتر نوشته شد. معرفی دانشجویانی که علاقه‌مند به حوزه نشر بودند نکته‌ای است که باید در نظر آورد زیرا برای حوزه عمومی و تخصصی کشور دارد خدمت می‌کند. این‌ها مواردی است که در ذهن دارم و حتماً چیز‌هایی هست که در این لحظه به یاد نمی‌آورم.

اگر بخواهید پیغامی به دکتر تابش برسانید آن پیغام چیست؟

پیغام اول بنده این است که ما قدردان زحمات شما هستیم آقای دکتر. سعی کردیم چیزهای خوبی از شما یاد بگیریم و امیدواریم یاد گرفته باشیم؛ و دوست داریم شما را بیشتر و نزدیک‌تر به خودمان ببینیم و باز هم در خدمت فکرها و ایده‌های خوب شما برای کشور باشیم.

فهرست سایر مطالب یادنامه دکتر تابش

آرش برهمند: تابش ابدی یک ذهن پاک 
دکتر تابش: حالا نوبت جوان‌ها است

 
بخش اول: آغاز راه 
حسین معصومی همدانی: آدم‌ها را خوب می‌شناسد 
علی‌اصغر اسکندربیاتی: دکتر تابش خودباور است 
بیژن ظهوری زنگنه: خیلی به جوان‌ها اعتماد می‌کرد 
علی اصغرزاده پارسا: خصیصه تابش، مردم‌داری است

 
بخش دوم: در دانشگاه صنعتی شریف 
سعید سهراب‌پور: حیف که دکتر تابش در ایران نیست 
سیاوش شهشهانی: ایشان بسیار اهل عمل است 
ناصرعلی سعادت: دغدغه‌اش بیکاری فارغ‌التحصیل هاست 
محمد قدسی: چهره برجسته‌ای در المپیاد داشتند 


بخش سوم: المپیادی‌ها 
احمد مرشدیان: دلمان تنگ شده است 
امید نقشینه: یکی از وجوه تمایزشان صبر بود 
امین خسروشاهی: محیط رشد افراد را آماده می‌کرد 
روزبه پورنادر: ایشان حقیقتاًً جای پدر ما بودند 
سعید ایران فرد: دلسوزترین استادی که شناخته‌ام 
علی زواشکیانی: مدام در حال فکر و ایده جدید هستند 
علیرضا زارعی: درخواست دانشجویان بی‌پاسخ نمی‌ماند 
محمد مهدیان: مدیون ایشان هستیم 
رضا محمدی قایق‌چی: به ما اعتماد می کرد 
زهرا عمرانی: ساکن قاره هفتم
https://pvst.ir/ivy

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو