skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

زهرا عمرانی: ساکن قاره هفتم یادنامه دکتر تابش

۱۶ شهریور ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۶ دقیقه

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

وقتی خیلی جوانی، باور داری هر انتخاب می‌تواند آینده‌ات را دگرگون کند. برای من انتخاب رشته دانشگاه این‌گونه بود، فکر می‌کردم علوم اجتماعی از من فردی می‌سازد که با فردی که مهندسی کامپیوتر یا معماری خوانده بسیار متفاوت است. اما سال‌ها بعد، وقتی در طرحی که با هدف «توان‌افزایی حرفه‌ای نیروهای حاشیه‌نشین» جمعی از معماران، مهندسان و استادان علوم اجتماعی و بهداشت را دور هم جمع کرده بود حضور یافتم، من که نهایتاً کامپیوتر خوانده بودم، به خودم گفتم، شک ندارم که هر رشته‌ دیگری هم می‌خواندم امروز و اینجا در همین جمع بودم! دیگر فهمیده بودم باورها و رویاهاست که آدم را به مسیری می‌کشاند و هویت او را می‌سازد.

در آن دوران که دانشجوی کامپیوتر بودم، چند باری با دوستانم به مرکز محاسبات شریف رفته بودم، اما دکتر تابش را ندیده بودم، آن‌ روزها دکتر تابش استادی محبوب و به‌روز بود که سرمنشاء پروژه‌ها و توسعه‌های بسیاری شناخته می‌شد. امروز شاید بتوان گفت نقطه مشترک «مرکز محاسبات»، «خانه‌های ریاضیات»، «شبکه‌ی مدارس»، «دوره‌های المپیاد» و «فارسی وب» که دکتر تابش در تاسیس همه آنها نقش مهمی داشت، این بود که در بستر آموزش ریاضی و تکنولوژی، بر یادگیری به شیوه مدرن و در ارتباط با جهان تاکید می‌کرد. همه این مراکز سعی می‌کردند افق دید دانشجویان و دانش‌آموزان را گسترش دهند و به آنها کمک کنند تا «یاد گرفتن را یاد بگیرند»، تفکر انتقادی داشته باشند و به جهان جدید اینترنتی که قاره‌ی هفتم کره‌ی زمین شده بود سفر کنند. چند سال بعد از آن تلاش‌های باارزش، در پروژه‌های مختلف در شهرستان‌ها، بعضی از مدارسی را که به «شبکه مدارس» وصل شده بودند دیده بودم و فکر می‌کردم این دانش‌‌آموزان چه خوشبخت‌اند که می‌توانند روش‌های جدیدی از آموزش را تجربه کنند و تک‌تک افرادی را که بانی شکل‌گیری این شبکه بودند، بسیار تحسین می‌کردم.

حدود ۲۰ سال بعد، وقتی در دوران کرونا همه چیز به صورت آنلاین برگزار می‌شد، قرار شد از دکتر تابش که حالا ساکن ینگه‌ دنیا بود، به ‌عنوان مشاور هیات مدیره «کاریار» دعوت کنیم. دکتر تابش وقتی با هدف کاریار آشنا شد به‌سادگی پذیرفت به ما کمک کند، بسیار ذوق‌زده بودم. انگار کاریار بهانه‌ای شده بود تا باز افرادی با پیشینه‌های مختلف اما رویاهای مشترک دور هم جمع شوند. حالا دیگر یحیی تابش از یک اسم تاثیرگذار به فردی تاثیرگذار در جمع ما تبدیل شده بود که حضورش هرچند مجازی اما بسیار موثر بود. طبیعی بود او که این‌قدر به علوم جدید و جهان اینترنت علاقه داشت، امروز یک شهروند رسمی اینترنت باشد! تجربه حضور دکتر تابش در هیات مدیره چند نکته جالب توجه دارد.

یک– دکتر تابش برخلاف بیشتر ما جوان‌ترها با وجود مشغله‌های فراوان و زمان کم، همیشه در جلسات حضور مستمر و به‌موقع دارد، این تعهد برای من مصداق بارزی از حرفه‌ای‌گری است.

دو– بیشتر گوش می‌کند تا حرف بزند. سعی نمی‌کند در مورد همه‌ چیز نظر بدهد. بلکه صبر می‌کند و در مواردی که در تخصصش است، نظرات دقیق و کارشناسی می‌دهد.

سه– خود را کماکان درباره فضای آموزش و بازار کار و جهان اینترنت و کامپیوتر به‌روز نگه می‌دارد.

چهار– درباره بازار کار ایران و فضاهای مربوط به کامپیوتری‌ها در ایران می‌خواند و نبض ماجرا را می‌داند.

پنج– بسیار به ترویج و توسعه تفکر انتقادی و حل مساله علاقه‌مند است و در این راه از هیچ کمک فکری و ایجاد ارتباطی دریغ نمی‌کند.

بارزترین چیزی که از او آموختم این است که «استعداد و هوش ذاتی نیست، یادگرفتنی است». همان اوایل که ماموریت کاریار را تعریف می‌کردیم و اسلایدها را ارائه می‌دادم، جایی نوشته بودم «ایجاد فرصت آموزش برای جوانان بااستعداد»، مثل همیشه در پایان جلسه که افراد نکته‌هایشان را گفته بودند و استراتژی‌های کلان را تعریف کرده بودند، دکتر تابش گفت من نکته کوچکی دارم، بعد با همان مدل آرام و مختصر خود ادامه داد، لطفاً همه جا بعد از «جوانان» کلمه‌ی «بااستعداد» را حذف کن. امروزه ثابت شده که استعداد کشف‌شدنی نیست، یادگرفتنی است و کار ما این است که به جوانان کمک کنیم استعداد نهفته خود را به ظهور برسانند. و همین جمله شد شعار و روح رویکرد ما در کاریار.

اولین کارگاه تخصصی کاریار تحت عنوان «تفکر طراحی» را دکتر تابش برگزار کرد. آنجا فهمیدم وقتی از کمک به شکوفایی استعداد صحبت می‌کند، منظورش چیست. به توضیحات صبورانه دکتر تابش در کلاس گوش می‌دادم و با خودم فکر می‌کردم فقط باور عمیق به جوهر ذاتی انسان‌ها و عشق به آموزش و رشد است که می‌تواند سبب شود فردی با این همه تجربه بیاید و فروتنانه و با شوق چند ساعت برای جوانان علاقه‌مند صحبت کند.

این روزها نه‌تنها مدام با تیم‌های مختلف علاقه‌مند در ایران در ارتباط است و راهنمایی می‌کند و مشاوره می‌دهد، بلکه آن طرف هم بانی شکل‌گیری و همراه چند موسسه آموزشی غیرانتفاعی بوده و همچنان ایده‌های بسیاری در سر دارد. او اولین کسی بود که دو سال پیش به کاریار پیشنهاد داد آموزش هوش مصنوعی را به درس‌ها اضافه کنیم و خودش جلسه‌ای با این مضمون برای منتورها برگزار کرد، حالا دغدغه‌اش تلفیق آموزش و هوش مصنوعی است و ایده‌هایی برای این موضوع دارد تا هرچه بیشتر یادگیری را راحت کند و کمک کند انسان‌های بیشتری مسیر رشد و خودشکوفایی را به‌راحتی طی ‌کنند. و مگر نه اینکه آموزش انسان‌ها را آزاد می‌کند؟

 

فهرست سایر مطالب یادنامه دکتر تابش

آرش برهمند: تابش ابدی یک ذهن پاک 
دکتر تابش: حالا نوبت جوان‌ها است

 
بخش اول: آغاز راه 
حسین معصومی همدانی: آدم‌ها را خوب می‌شناسد 
علی‌اصغر اسکندربیاتی: دکتر تابش خودباور است 
بیژن ظهوری زنگنه: خیلی به جوان‌ها اعتماد می‌کرد 
علی اصغرزاده پارسا: خصیصه تابش، مردم‌داری است

 
بخش دوم: در دانشگاه صنعتی شریف 
سعید سهراب‌پور: حیف که دکتر تابش در ایران نیست 
سیاوش شهشهانی: ایشان بسیار اهل عمل است 
ناصرعلی سعادت: دغدغه‌اش بیکاری فارغ‌التحصیل هاست 
محمد قدسی: چهره برجسته‌ای در المپیاد داشتند 


بخش سوم: المپیادی‌ها 
احمد مرشدیان: دلمان تنگ شده است 
امید نقشینه: یکی از وجوه تمایزشان صبر بود 
امین خسروشاهی: محیط رشد افراد را آماده می‌کرد 
روزبه پورنادر: ایشان حقیقتاًً جای پدر ما بودند 
سعید ایران فرد: دلسوزترین استادی که شناخته‌ام 
علی زواشکیانی: مدام در حال فکر و ایده جدید هستند 
علیرضا زارعی: درخواست دانشجویان بی‌پاسخ نمی‌ماند 
محمد مهدیان: مدیون ایشان هستیم 
رضا محمدی قایق‌چی: به ما اعتماد می کرد 
زهرا عمرانی: ساکن قاره هفتم
https://pvst.ir/iw6

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو