سرمایهگذاری جسورانه یا ریسکپذیر(VC) چیست؟
سرمایهگذاری جسورانه یا ریسکپذیر(Venture Capital)، نوعی از سرمایهگذاری است که فرد با سرمایهگذاری مستقیم در استارتآپها…
۲۰ مهر ۱۴۰۳
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۹ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۲۶ اسفند ۱۴۰۲
بیشتر وقت افراد در محل کار میگذرد و تناسب این محیط با روحیه و شخصیت افرادی که در آنجا مشغول هستند امری مهم است. گذراندن مدت زمانی طولانی در محل کار باعث ایجاد روزمرگی، افت کیفیت و انگیزه خواهد شد. یکی از عوامل اصلی در بهبود عملکرد تیم و تک تک افراد مشغول در محیط کار ایجاد انگیزه در کارمندان است. افزایش حقوق، اعطای هدایا، بهبود روابط با مدیریت و انجام کار معنادار از جمله عوامل موثر بر ایجاد انگیزه بهشمار میآید.
به گزارش پیوست، ایجاد انگیزه در محل کار میتواند به تشویق کارمندان به سختکوشی و متعهد ماندن به سازمان کمک کند. طبق گزارش Gallup کارمندانی که دارای انگیزه کافی نیستند، میتواند منجر به از بین رفتن سالیانه نزدیک به ۸ تریلیون دلار هزینه شود.
انگیزه به معنای رفتاری است که متمرکز بر هدف باشد. در یک محیط کار انگیزه به معنای میزان تعهد و نوآوری کارکنان است. در واقع، انگیزه مجموع عوامل عاطفی، زیستی، شناختی و اجتماعی موثر بر یک عمل است. ۲ نوع انگیزه وجود دارد، درونی و بیرونی.
انگیزه درونی: انگیزهای است که برای انجام کاری براساس علاقه فرد بدون هیچ عامل خارجی ایجاد میشود.
انگیزه بیرونی: این نوع انگیزه زمانی رخ میدهد که پاداشهای بیرونی بر رفتار فرد جهت انجام کاری تاثیر میگذارد.
ایجاد انگیزه در محل کار میتواند به تشویق کارمندان به سختکوشی و متعهد ماندن به سازمان کمک کند. همچنین، ایجاد انگیزه باعث افزایش بهرهوری در کارکنان میشود و کارکنان تلاش میکنند تا برای تولید محصولاتی با کیفیت بالا تلاش کنند. از دیگر مزایای افزایش انگیزه در کارمندان میتوان به نوآوری و مشارکت بیشتر، و اشتباهات کمتر از سوی تمام عوامل یک مجموعه اشاره کرد.
افزایش انگیزه در کارکنان از طریق پاداش نباید یک کار دلهرهآور برای مدیران تلقی شود. با تکنیکهای مناسب و نرمافزارهای مربوطه، مدیران بهصورت دقیقتری میتوانند از مشوقهایی مانند کارت هدیه، مرخصی و تقدیرنامهها بهمنظور افزایش انگیزه استفاده کنند. این پاداشها باعث میشود تا رفتارهای مورد نظر در فرد تقویت و موجب وفاداری بیشتر آنها شود. همچنین ایجاد انگیزه از این روشها میتواند سطوح بالایی از مشارکت و تعهد در کارکنان را تقویت کند. در گزارشی که اخیراً توسط Gallup منتشر شده است، نشان داده شده است که کارمندانی که دارای انگیزه کافی نیستند، باعث میشوند تا سالیانه ۷.۸ تریلیون دلار هزینه از بین برود.
درست است که نتیجه نهایی فعالیت کارمندان بسیار اهمیت دارد، اما قبل از آن، کارمندان باید این باور را داشته باشند که قادر به انجام وظیفهای که به آنها محول شده است هستند و مهمتر از کاری که انجام میدهند برای مدیر و مجموعه مهم و ارزشمند است. بنابراین، شناسایی عوامل تاثیرگذار بر انگیزه کارکنان از اولین قدمهایی است که در این زمینه باید برداشت. از جمله عوامل اصلی که بر انگیزه کارمندان تاثیر میگذارد عبارتند از:
دریافت منظم حقوق بهویژه در مورد کارمندانی که بهصورت تمام وقت کار میکنند یک نیاز اساسی تلقی میشود که انتظار میرود کارفرما آن را برطرف کند. با وجود این، حقوق بهعنوان یک عامل رضایتبخش کوتاهمدت عمل میکند. در بلندمدت، حقوق عاملی برای افزایش عملکرد نخواهد بود و وعده افزایش حقوق تنها تاثیری موقتی خواهد داشت.
بنابراین، اگر حقوق دریافتی یک کارمند از حد مورد انتظار کمتر باشد، میتواند باعث نارضایتی و تعهد نداشتن فرد شود. در حالی که دریافت یک حقوق عادلانه ممکن است بر عملکرد بهتر کارمند تاثیری موقتی داشته باشد، اما خطر رنجش و نارضایتی از شغل را کاهش میدهد.
هدایای غیرمالی راهی برای تقدیر از کارمندان و ایجاد انگیزه است. مشوقهای غیرمالی برای موارد زیر استفاده میشود:
طبق تحقیقاتی که صورت گرفته است، پاداشهای غیرمالی به تحقق اهداف سازمانی با هزینه کم کمک میکند. طیف گستردهای از مشوقهای غیرمالی وجود دارد که مدیران میتوانند از آنها استفاده کنند، از جمله:
از آنجایی که کارمندان یکسوم از وقت خود را در محل کار میگذرانند، روابط و تعاملاتی که آنها با یکدیگر دارند میتواند به میزان قابل توجهی بر روحیه و دیدگاه آنها تاثیر بگذارد. صحبتها و تجارب منفی افراد با یکدیگر در نهایت منجر به انزوا و تنهایی میشود و در نهایت رضایت از کار را دشوار میسازد.
از نیازهای اجتماعی افراد و تمایل به پذیرفته شدن در اجتماع و تعلق داشتن به یک گروه یا جامعه میتوان در جهت ایجاد تیمهای وفادار و قوی بهره برد. بهمنظور توسعه روابط انسانی و ایجاد روابط کاری مثبت میتوان از روشهایی که در ادامه معرفی شده است استفاده کرد:
هر کارمندی در محیط کاری خود ممکن است نیازمندیهایی داشته باشد و مسئولیت درک آن نیازها بر عهده مدیر است. اگر روابط بین کارمند و مدیر مبتنی بر صداقت و اعتماد باشد و افراد با خیالی آسوده، مشکلات و نیازهای خودشان را طرح کنند و مورد حمایت قرار بگیرند باعث میشود تا انگیزه آنها برای انجام کارهای خود به نحو صحیحی افزایش یابد.
یکی دیگر از دلایل اصلی درک نشدن و باور نداشتن به اهداف کارفرما، پایین بودن میزان رضایت شغلی و نگرش منفی آنها است. در مقابل، کارکنانی که با فرهنگ شرکت همسو هستند، عموما در ایفای نقشهای خود توانمندتر و در عین حال شادتر هستند و در نتیجه عملکرد بهتری از خود ارائه میکنند.
فرهنگ یک شرکت در ۶ عنصر اصلی یعنی محیط کار، مأموریت شرکت، ارزش، اخلاق، انتظارات و اهداف خلاصه میشود. در صورتی که هر شرکت و سازمانی دارای مجموعهای از ویژگیها، ارزشها و باورهای خود است، اما فرهنگ شرکت شاخصهای مهم در مورد اطمینان یافتن از داشتن محیطی مولد و لذتبخش است.
هنگامیکه کارکنان احساس کنند در یک سازمان هیچ شانسی برای رشد و پیشرفت ندارند، آیندهای را برای خود در آن سازمان نمیبینند. انگیزه آنها از بین میرود چرا که احساس میکنند از اهداف بلندمدت خود دور افتادهاند.
میل به یادگیری، کسب مهارتهای جدید و ادامه توسعه شخصی یکی از دلایل ترک کار عنوان شده است. محقق نشدن رشد حرفهای یا شخصی از جمله دلایل نارضایتی شغلی در میان این گروه از کارکنان است.
از طرف دیگر، فراهم آوردن فرصتهای یادگیری میتواند عملکرد بالاتر را تحریک کند و تا زمانی که شرکتها به دنبال توسعه فرصتهای یادگیری هستند کارمندان تمایل بیشتری برای ادامه همکاری دارند.
در ظاهر شاید فرآیندهای کاری بهعنوان یک ابزار انگیزشی محسوب نشود، اما ارتباط نزدیکی بر تمایل و اشتیاق کارکنان دارد. میزان حجم کار محول شده، تقسیم مسئولیتها، دسترسی به منابع و مسئولیتپذیری همه این موارد به فرآیندهای کاری مربوط میشود.
فرآیندهای کاری که بهصورت کارآمدی طراحی شده باشد، به کارمندان اجازه میدهد تا به طور موثر و کارآمدی وظایف خود را انجام دهند.
نتایج تحقیقات انجام شده توسط Bensinger و DuPont نشان میدهد که مشکلات زندگی شخصی بر عملکرد کاری ۴۷ درصد از کارمندان تاثیرگذار است. چالشها و مشکلات شخصی میتواند باعث کاهش تمرکز، بیمیلی به مشارکت و حتی غیبت از محل کار شود.
با توجه به اینکه بخش زیادی از وقت افراد در محیط کار میگذرد، کارفرما یا مدیر میتواند از حمایتهای خود برای اعضای تیم در جهت رفع نگرانیهای آنها استفاده کند. صبور بودن و نشان دادن درک متقابل اولین قدم در این مسیر است.
با ارائه حمایت و هدایت کارمندان در شرایط سخت، میتوان اعتماد و وفاداری را در بین افراد ایجاد کرد و در اغلب موارد آنها قویتر و متعهدتر به محیط کار خود برمیگردند. بهمنظور مدیریت بهتر، برخی از مدیران شغل و مسئولیت افراد را به چالش دیگری در زندگی کارمندان تبدیل میکنند، که این عمل معمولا نتیجه عکس خواهد داد و هرگز به تعهد و اعتمادی که کارفرما به آن نیاز دارد دست نمییابند.
احساس تعلق باعث انسجام و عملکرد بهتر میشود. همچنین از بروز احساسات منفی در محیط کار جلوگیری میکند.
ایجاد حس تعلق مستلزم ایجاد یک محیط کاری امن از لحاظ روانی است. ایمنی روانی به این معنا است که فرد برای پرسیدن و مطرح کردن درخواستها نگرانی نداشته باشد. هنگامی که یک محیط کاری از نظر روانی ایمن باشد، کارکنان تشویق میشوند تا در تصمیم گیریها مشارکت کنند و ارتباط بهتری با یکدیگر داشته باشند.
انسان حتی در زندگی کاری نیز به دنبال معنایی از زندگی است. کمک به اعضای تیم برای دیدن اهداف بزرگتر، یافتن معنا در زندگی روزمره و دیدن تاثیر کاری که انجام میدهد میتواند تاثیر مثبتی بر انگیزه آنها داشته باشد.
برای بسیاری از افراد، کار به آنها کمک میکند تا نیازهای روحی خود برای دستیابی به اهداف و ایجاد تغییری در جهان برآورده سازند. باور به اینکه شغل افراد هدفمند است و معنای عمیقتر و فراتر از وظایف روزانه دارد، انگیزه آنها را بهبود میبخشد.
مدیریت کارکنانی که در یک شرکت یا سازمان هستند با توجه به روحیات پیچیده انسانی و واکنش متناسب با این تغییرات نیازمند شناخت و تصمیمگیری درست است. داشتن درک کامل از آنچه که کارمندان میخواهند و نشان مسیر دستیابی به آنها میتواند به ایجاد یک تیم قوی، متعهد و با عملکرد درخشان کمک کند. روشهایی که در این مطلب به آنها اشاره شد اغلب روشهایی کمهزینه هستند که با بهرهگیری از آنها میتوان شاهد نتایج بهتری از کارکنان و بهصورت کلی از مجموعه بود.
منابع: indeed