skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

آیا رمزارزها پول خصوصی را زنده خواهند کرد؟

۲۶ آبان ۱۴۰۴

زمان مطالعه : ۹ دقیقه

فعالان اقتصادی و رمزارزی معتقدند مفهوم پول قدمتی بسیار فراتر از مفهومی به نام بانک مرکزی دارد و مردم در نبود بانک مرکزی هم معاملات و پرداخت‌های خود را انجام داده‌اند. حال با شکل‌گیری رمزارزها و حل مشکل اعتماد در لایه تکنولوژی نیازی به این نهادها تغییر کرده و مردم می‌توانند بدون واسطه و راحت معاملات و پرداخت‌های خود را در قالب پول‌های خصوصی انجام دهند. همچنین از نگاه آنها در حال حاضر بیت‌کوین مهم‌ترین گزینه برای پول خصوصی است.

به گزارش پیوست، در پنل «پول خصوصی در عصر رمزارزها، چالش‌های نظری و سیاست‌گذاری پول» فعالان اقتصادی و رمزارزی با انتقاد نسبت به وضعیت اقتصادی و نقش دولت در شکل‌گیری این مشکلات اقتصادی، موضوع پول خصوصی را به بحث گذاشتند. مفهومی که پیش از شکل‌گیری بانک‌های مرکزی در جهان رواج داشته اما به نظر می‌رسد با تجمیع تمرکز در نهادهایی به نام بانک‌های مرکزی نه تنها این مفهوم کنار گذاشته شده که تصور عمومی به این سمت رفته که بدون نهادهایی مانند بانک مرکزی امکان انجام پرداخت‌ها و معاملات وجود ندارد. تصوری که از نگاه فعالان رویداد «گذشته و آینده پول با نگاهی به چشم‌انداز رمزارزها» غیرواقعی است و امروزه تکنولوژی‌هایی مانند بلاک‌چین و بیت‌کوین راه‌حل‌های زنده نبود نیاز به نهادهایی مانند بانک مرکزی هستند.

پول چگونه انحصار شد؟

فرهاد نیلی، اقتصاددان بحث را با یک تصویر بزرگ‌تر شروع کرد. تصویری که در آن شکل‌گیری پول با قدمت چند هزار ساله ریشه در نیاز مردم و از دل روابط تجاری آنها به همراه شکل‌گیری تمدن‌ها پدیدار شده است. با این حال نیلی معتقد است در کل این زمان دو تقسیم‌بندی مشخص در مورد پول داریم. یکی به عنوان Commodity Money که معاملات به واسطه کالاهایی مانند طلا و نقره تسهیل می‌شد و دارای ارزش ذاتی برابر با ارزش اسمی آن است. همچنین نوع دومی که پول اعتباری نام دارد و بیشتر به نام فیات شناخته می‌شود. در این نوع ارزش ذاتی وجود ندارد و تنها با ارزش اسمی مواجهیم و به همین دلیل نیاز به نهادی برای نمایندگی یا نگهبانی از این ارزش اسمی داریم.

از نگاه نیلی، نهاد نگهبان در این شکل از پول در نهایت باعث شکل‌گیری مفهومی به نام بانک مرکزی شد. هرچند که به گفته او، ابتدا بانک‌های تجاری مانند «بانک آمستردام» این نقش را داشتند و بعدها به بانک مرکزی تبدیل شد و انحصار بانک مرکزی در این نقش حدود ۲۰۰ سال قدمت دارد و در همه زمان‌ها جریان معاملات بدون وجود این نهاد برقرار بوده است.

نیلی در ادامه گفت: برای روشن شدن موضوع، مثال اروپا پیش از تشکیل اتحادیه اروپا را ببینید. اگر شما ۱۰ روز در اروپا با قطار سفر می‌کردید، مجبور بودید در هر کشور پول متفاوتی استفاده کنید و علاوه بر آن، ارزش پول‌ها مدام در برابر هم تغییر می‌کرد. بانک مرکزی اروپا آمد این اصطکاک را برداشت و پول واحد ایجاد کرد. البته یکسان‌سازی پول، نوعی انحصار همراه با مداخله حاکمیتی است. به این صورت که هم یکسان‌سازی انجام می‌شود و هم اجازه داده نمی‌شود دیگری پول موازی منتشر کند.

در تصویر فرهاد نیلی این تاریخچه در سال ۲۰۰۹ به نقطه مهمی رسید. چراکه تا پیش از ۲۰۰۹، تلقی عمومی این بود که انتشار پول و تضمین ارزش آن، تنها با یک نهاد متمرکز ممکن است. اما بعد از ظهور بیت‌کوین، این تصور تغییر کرد. ریاضیات و الگوریتم نشان دادند که می‌توان بدون نهاد متمرکز هم یک دفترکل توزیع‌شده، معتبر و مورد اجماع داشت.

از نگاه او، رمزارزها به‌ویژه بیت‌کوین، چالش فنی نظام بانکداری مرکزی هستند اما ثابت کردند که می‌توان بدون بانک مرکزی هم یک دارایی دیجیتال یکتا، غیرقابل تقلب و غیرمتمرکز داشت. پول سه کارکرد اصلی دارد. واحد شمارش یا  Unit of Account، وسیله مبادله یا  Means of Paymentو ذخیره ارزش یا  Store of Value.

نیلی در مورد تغییراتی که نگرش نسبت به پول بعد از این تاریخ تجربه کرد گفت: تا قبل از ۲۰۰۹ تصور این بود این سه کارکرد جدایی‌ناپذیرند. اما رمزارزها نشان دادند که می‌توان اینها را از هم تفکیک کرد. مثلاً ممکن است رمزارزی واحد شمارش نباشد ولی ذخیره ارزش باشد یا وسیله مبادله باشد اما واحد شمارش نباشد.

به گفته نیلی، مشکل اساسی پول فیات این است که هر نهادی که پول منتشر می‌کند، در معرض وسوسه «رقیق کردن پول» است. این همان تورم است و کارآمدترین تکنولوژی دولت‌ها برای خالی‌کردن جیب مردم به حساب می‌آید. بنابراین بانک مرکزی باید تحت کنترل‌های سفت و سختی قرار بگیرد، وگرنه قدرت بسیار زیادی دارد.

او در ادامه گفت: رمزارزها آمدند و این هسته کارکرد پول را از بانک مرکزی «جدا» کردند. سوال امروز این است: چگونه می‌توان برای مردم ابزارهای ذخیره ارزش بهتری از پول ملی فراهم کرد، بدون اینکه وحدت واحد شمارش و ابزار پرداخت به‌هم بخورد؟

وقتی بیت‌کوین پول نشد، اما ارزش شد

سهند حمزه‌ای مدیرعامل آبان‌تتر از زاویه کاربری و تجربه بازار موضوع را بررسی کرد. از نگاه او، بیت‌کوین همان‌طور که در وایت‌پیپر آن آمده، از ابتدا واقعا یک تلاش برای ایجاد «پول خصوصی» بود. مکانیزمی که مردم بتوانند بدون نهاد متمرکز با هم مبادله کنند. سایفرپانک‌ها (جنبشی است که بااستفاده ازرمزنگاری به دنبال حفظ حریم خصوصی است) و افرادی مثل نیک زابو، دیوید چام و دیگران که در این حوزه فعالیت کردند هم سال‌ها دنبال این ایده بودند.

اما بیت‌کوین از نظر «ظرفیت تراکنش» محدود است و با سایز بلوک یک مگابایت، نهایتا اجازه تعداد کمی تراکنش در هر ۱۰ دقیقه را می‌دهد. از نگاه حمزه‌ای، این باعث شد بیت‌کوین عملا نتواند نقش ابزار پرداخت روزمره را پیدا کند و بیشتر به «ذخیره ارزش» تبدیل شود. اقلیت کوچکی هم که می‌خواستند سایز بلوک را بزرگ کنند، انشعاب‌هایی مثل Bitcoin Cash را ساختند که البته مقبولیت عمومی پیدا نکرد. بنابراین از منظر بازار، بیت‌کوین امروز ذخیره ارزش است، نه ابزار پرداخت.

در مقابل رمزارزهای دیگری وجود دارند که نقش ابزار پرداخت را ایفا می‌کنند و گروهی دیگر هم اساساً پول نیستند و نقش‌شان فقط در شبکه و اجرای قراردادهای هوشمند تعریف می‌شود. مثل اتریوم که ماهیتش بیشتر شبیه بنزین یا برق است و فقط موتور شبکه را روشن نگه می‌دارد.

او در ادامه گفت: استیبل‌کوین‌ها اما چیز دیگری هستند و می‌توانند نقش وسیله پرداخت را برعهده بگیرند. هزینه تراکنش پایین و سرعت بالا دارند، مرز جغرافیایی نمی‌شناسند و دست دولت‌ها هم کمتر به آن‌ها می‌رسد. همچنین به گفته او، چه بیت‌کوین را پول بدانیم چه ابزار پرداخت، بانک مرکزی در این زیست‌بوم جایگاهی ندارد. چون خود بیت‌کوین آمده است که بانک مرکزی را دور بزند و جایگزینی غیرمتمرکز برای آن باشد.

لحظه‌ای که انحصار پول ترک برداشت

فرهاد نیلی در پاسخ به این سوال که مکتب بانکداری آزاد می‌گفت اگر بانک‌ها پشتوانه کافی (طلا) داشته باشند، نمی‌توانند بیش از توان‌شان پول منتشر کنند. بنابراین پول خوب، پول بد را کنار می‌زند. اما نهایتاً تاریخ به سمت بانک مرکزی رفت. اگر به گذشته نگاه کنیم، آیا تاریخ می‌توانست مسیر دیگری برود و پول خصوصی شکل بگیرد؟ آیا انحصار بانک مرکزی ناگزیر بود یا محصول قدرت سیاسی است؟ گفت: پاسخ این سؤال کانترفکچوال (counterfactual) است (اگر تاریخ جور دیگری پیش می‌رفت چه می‌شد؟) و در حد دانش من نیست. اما می‌توان به چند نکته اشاره کرد: از قرن چهاردهم، بانکداری نوین شکل گرفت، اما صراف‌ها پول را به پادشاهان می‌دادند و آنها هم پس نمی‌دادند. بانک‌ها شروع کردند به دادن وام به تجار و این کسب‌وکار مقیاسش بزرگ شد و نیاز به «ناظر» پیدا شد. جایی که گواهی، طلا را تضمین کند. این مسیر طبیعی شکل‌گیری بانک مرکزی بود.

همچنین تجربه تامین مالی جنگ‌ها (مثلاً جنگ واترلو) نشان داد که تامین مالی از طریق اوراق بدهی (مدل انگلستان) بسیار پایدارتر از تامین مالی از محل چاپ پول (مدل فرانسه) است.

از نگاه نیلی، بانک مرکزی مثل «شیر» است و باید در قفس باشد. استقلال بانک مرکزی همان قفس است. وقتی بحران می‌شود، شیر را از قفس بیرون می‌آورند، کارش را می‌کند اما دوباره باید برگردد. اما از ۲۰۰۹ به بعد، این امکان فنی فراهم شده که کارکرد «ذخیره ارزش» را از بانک مرکزی بگیریم، بدون اینکه وحدت واحد شمارش و ابزار پرداخت را برهم بزنیم. در ایران، با تورم چند ده درصدی، نمی‌توان ذخیره ارزش را به بانک مرکزی سپرد.

پیشنهاد من این است که دولت پایلوت‌هایی در مناطق آزاد مثل کیش اجرا کند تا مردم بتوانند برخی معاملات دارایی را با رمزارز انجام دهند. تجربه ارزشمند خواهد بود و ریسکی هم متوجه دیگر بخش‌ها نمی‌کند.

رگولاتوری وارونه

سهند حمزه‌ای در دور پایانی پنل اشاره کرد که در دنیا سه رویکرد نسبت به این حوزه دیده شده: بعضی کشورها نهاد مستقل تنظیم‌گر ایجاد کرده‌اند. بعضی دیگر مسئولیت را بین نهادهای مختلف تقسیم کرده‌اند و هر بخش از موضوع را به متخصص همان حوزه سپرده‌اند و گروهی نیز تنظیم‌گری را به نزدیک‌ترین نهاد موجود، معمولاً سازمان بورس، واگذار کرده‌اند. دلیل اینکه سازمان بورس در بسیاری کشورها متولی رمزارزها شده، این است که بخش بزرگی از رمزارزها در واقع ابزار مالی‌اند، نه پول و ویژگی‌هایی مشابه اوراق بهادار دارند.

به گفته او، در ایران اما بانک مرکزی وارد موضوع شده است. حمزه‌ای این اتفاق را از یک جهت مثبت می‌داند زیرا بالاخره یک نهاد مسئولیت را پذیرفته و بلاتکلیفی کاهش یافته است؛ اما از سه جهت آن را نامناسب ارزیابی می‌کند.

به گفته او، نخست اینکه در دنیا بانک مرکزی معمولاً متولی تنظیم‌گری کریپتو نیست و تجربه‌ای هم در این زمینه ندارد. دوم اینکه بسیاری از رمزارزها اصلاً ذات پولی ندارند و ارتباطی با بانک مرکزی پیدا نمی‌کنند بنابراین بانک مرکزی نمی‌تواند تنظیم‌گر مناسبی برای آنها باشد و سوم اینکه نگاه بانک مرکزی ایران نسبت به فناوری‌های نو بسیار سنتی است، از تعیین ساعات معاملاتی گرفته تا تصور ایجاد یک نهاد «سپرده‌گذاری مرکزی» برای رمزارزها، که کاملاً خلاف ذات غیرمتمرکز شبکه‌هاست.

حمزه‌ای در ادامه به عملکرد بانک مرکزی در وظایف اصلی خودش نیز اشاره کرد و گفت: کنترل تورم و نظارت مؤثر بر نظام بانکی، که دو وظیفه اصلی بانک مرکزی است، سال‌هاست که به‌درستی انجام نشده است. بنابراین منطقی نیست نهادی که در مأموریت‌های اصلی خود موفق نبوده، حالا مسئولیت حوزه پیچیده و متفاوتی مثل کریپتو را نیز بر عهده بگیرد.

https://pvst.ir/mxn

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو