شرکت هایی که بهموقع عمل کردند از رویکردهای زنجیرههای بلوکی«Block chain» در حوزههای خاصی از نیروی انسانی بهره گرفتهاند. این نمونههای کاربردی بینشی کلی نسبت به اتفاقات آینده به رهبران نیروی انسانی میدهند. گارتنر پیشبینی میکند که تا سال 2030 زنجیرههای بلوکی 1/3 هزار میلیارد دلار وارد کسبوکارها میکنند. اگرچه مقدار قابل توجهی از این بازگشتها حاصل تولید ارزش و بهبود بهرهوری در مدلهای کنونی عملیاتی و فرایندهای تجاری هستند، ارزش واقعی به دلیل تغییری است که در چندوچون تعامل جوامع، کسبوکارها، مشتریان، شرکا و افراد رخ میدهد. در سادهترین تعریف، بلاک چین یا همان زنجیره بلوکی برای شرکتکنندگان یک شبکه که ممکن است یکدیگر را بشناسند یا خیر، بستری برای تبادل ارزش در محیط دیجیتالی باز میکند. زنجیره بلوکی اساساً در محیطهای غیرقابل اعتماد، اعتماد میسازد و نیاز به یک مقام مرکزی معتبر را از میان برمیدارد. ماتیاس گراف (Matthias Graf) تحلیلگر ارشد گارتنر میگوید: «پیشرفت فناوری زنجیره بلوکی فرایندی مشابه فناوریهای دیگر در مراحل ابتدایی و آزمایشی دارد. اما رهبران تجاری نباید ماهیت متحولانه راهکارهای زنجیرههای بلوکی را نادیده بگیرند. زنجیره بلوکی نه تنها بر آیتی که بر هر حوزه دیگر اثر میگذارد. رهبران نیروی انسانی که قادر به ارائه برنامهریزیهای کافی و آزمایش با فناوریهای تازهتر نیستند، در بلندمدت ریسک قابل توجهی برای خود به جان میخرند.» پنج ویژگی زنجیره بلوکی برای درک اصول بنیادی زنجیرههای بلوکی نیازی نیست متخصص آیتی باشید یا جزئیات فنی زیادی را درباره آن بدانید؛ اما دانستن اصول اولیه نخستین گام در درک پتانسیلهای زنجیره بلوکی برای تغییر فعالیتهای منابع انسانی است. زنجیره بلوکی در اصل تعاملی قابل اعتماد بین دو شرکتکننده ناآشنا با یکدیگر است که از ترکیب پنج مولفه برای اعتبارسنجی کاربران و تراکنشها بهره میگیرد و این اطلاعات را در بستری دیجیتالی به گونهای ثبت میکند که یک شرکتکننده دیگر قادر به اعمال تغییر در آن نیست. آزمایشهای زنجیره...