اغلب برندها هنوز برای جلب توجه مخاطبان پول خرج میکنند. اما برندهایی که واقعاً تاثیرگذارند طرفداران خود را پیدا میکنند: افرادی که فعالانه از برند حمایت میکنند و در حفظ آن مشارکت دارند. مصرفکنندگان میخواهند نقششان فراتر از یک تراکنش مالی ساده باشد. وقتی برندها تنها بر جنبه اقتصادی تمرکز کنند، شور و اشتیاق و مشارکت از بین میرود. برندهای تاثیرگذار اما یک روح جمعی میسازند، از ارزشهای اخلاقی بهره میبرند و طرفداران واقعی خود را پیدا میکنند. [caption id="attachment_246452" align="aligncenter" width="527"] بن مایلز: باید میان ایده خوب و تاثیرگذاری واقعی تمایز قائل شد. طراحی باید هدفمند باشد.[/caption] اما چگونه میتوان به چنین قدرت فرهنگی دست یافت؟ در کتاب جدیدم با نام برندسازی در نقش نیروی فرهنگی: هدف، مسئولیت و رزونانس (Branding as a Cultural Force: Purpose, Responsibility, and Resonance)، برای یافتن پاسخ این پرسش با مدیران خلاقیت مجموعههای مختلف در سراسر دنیا گفتوگو کردم. از این گفتوگوها شش استراتژی به دست آمد؛ الگوهای کاربردی برندهایی را که جریان فرهنگ را دنبال میکنند از آنهایی که تاثیر مثبت واقعی بر فرهنگ میگذارند متمایز میکند. این استراتژیها برندها را به نیرویی فرهنگی تبدیل میکنند که شور، اشتیاق، رشد و شکوفایی برمیانگیزد. ۱. بیهمتا باشید در دنیایی پر از گزینههای بیشمار، قدرت فرهنگی از جایی شروع میشود که هیچ جایگزینی برای شما وجود نداشته باشد. نیک لاو، مدیر ارشد خلاقیت شرکت Accenture Song، میگوید: «یک برند باید چیزی منحصربهفرد ارائه دهد که دیگران نتوانند بهراحتی از آن تقلید کنند.» منحصربهفرد بودن دیگر بهمعنای ویژگیها یا مزایای محصول نیست، بلکه قبضهکردن بخشی از فرهنگ است که تنها شما میتوانید در آن مدعی باشید. مستند مترجمان (Translators) از بانک U.S. Bank واقعیتی فراموششده را آشکار کرد: کودکان دوزبانه برای خانوادههای مهاجر خود نقش مترجم را ایفا میکنند و همه امور روزمره، از بانکداری تا سلامت، بر عهده آنهاست. بانک U.S. Bank بهجای...