skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

در انتظار بهار

میثم قاسمی تحریریه

۴ اسفند ۱۳۹۸

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

شماره ۷۷

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۰ اسفند ۱۳۹۸

۲۸ آذر در اتوبوس نشسته بودم و تلاش می‌کردم گوشی‌ام به اینترنت وصل شود؛ اما نمی‌شد. جوانی که روی صندلی پشتی نشسته بود با تعجب گفت: «آقا نت قطعه؟» گفتم: «نمی‌دونم، برای من که وصل نمی‌شه.» گفت: «وای‌فای مغازه هم وصل نمی‌شد.»

فهمیدم موضوع جدی است. شروع کردم به تماس گرفتن و جوان پشتی هم لابد گوش تیز کرده بود که ببیند چه خبر است. وقتی تماس‌هایم تمام شد، تقریباً رسیده بودیم به ایستگاهی که باید پیاده می‌شدم. بلند شدم که جوان پرسید: «آقا چی شده؟» گفتم: «لینک اینترنت ما با اروپا قطع شده.» پرسید: «یعنی اینا قطع کردن؟» شانه بالا انداختم که نمی‌دانم. در حالی که قبلش با روابط عمومی همراه اول صحبت کرده بودم و او گفته بود زیرساخت بیانیه داده که مشکل از سرویس‌دهندگان خارجی است؛ اما نمی‌دانم چرا ناخودآگاهم اجازه نمی‌داد توضیح رسمی را باور کنم.

من روزنامه‌نگارم. قریب ۱۸ سال است که روزنامه‌نگاری می‌کنم. در تمام این سال‌ها تلاش کرده‌ام به مخاطبان احتمالی دروغ نگویم؛ اما این روزها دیگر نه می‌توان از آنچه شنیده می‌شود مطمئن بود و نه می‌توان واقعیت را بازتاب داد. مخاطبان اما این توضیح را از من/ما نمی‌پذیرند. آنها کانال‌های خبری متعددی دارند و دیگر منتظر رسانه‌های رسمی نمی‌مانند که از پس همه وسواس‌های حرفه‌ای و بندوبست‌های نگفتنی، شمه‌ای از واقعیت را بازتاب دهند. این روزها آنها به من/ما می‌گویند «روزماله‌نگار». عنوانی طعنه‌آمیز که می‌خواهد یادآوری کند من/ما روی ناکارآمدی‌ها، اشتباه‌ها و فسادها ماله‌ای از توجیه می‌کشم/می‌کشیم.

آنها باور نمی‌کنند من از «رانت» اینترنت بدون فیلتر استفاده نمی‌کنم. باور نمی‌کنند ما هم مانند آنها تا صبح شنبه از آن «خطای انسانی» بی‌خبر بودیم. باور نمی‌کنند گاهی نمی‌توان واقعیت را نوشت. باور نمی‌کنند چه تلفن‌هایی، چه پیغام‌هایی و چه تهدیدهایی روانه نشریات می‌شوند وقتی می‌خواهی گوشه‌ای از واقعیت را بازتاب دهی. آنها که سهل است؛ دوستان و همکاران قدیمی که سالیان دراز در تحریریه‌ها با هم پشت یک میز نشسته‌ایم و امروز دیگر در کشور نیستند نیز باور نمی‌کنند «اوضاع» چگونه است.

این روزها روزنامه‌نگاری در حضیض است و ما در مقام افکندگی.

از پس آن آبان سیاه، دوستان و آشنایان بسیاری مدام می‌پرسند «اینترنت قطع می‌شه؟» پاسخ من، یک کلمه است: «نمی‌دانم»؛ چون نمی‌خواهم سهمی در این ناامیدی فراگیر داشته باشم؛ چون هنوز می‌خواهم به فردایی بهتر برای فرزندم امیدوار باشم؛ اما اگر کسی از میان سوال‌کنندگان آن‌قدر هوش داشته باشد که ته ته چشم‌هایم را بخواند، می‌بیند که می‌گویم «بله».

و چشم‌ها هیچ‌وقت دروغ نمی‌گویند.

سال ۹۸ برای مردم ایران سال سیاهی بود- که البته هنوز تمام نشده- اما شاید نه سیاه‌ترین سال. کسی نمی‌داند از پس ساز و دهل نوروز، چه خواهد آمد. همان‌گونه که نمی‌دانستیم بهار ۹۸ را با سیل و بهار ۹۷ را با فیلتر تلگرام می‌گذرانیم. روند امور نشان نمی‌دهد روزهای خوشی در پیش داشته باشیم؛ اما ما روزهای بدتری هم داشته‌ایم. به قلعه می‌رویم، کمربندها را سفت‌تر می‌بندیم و در انتظار بهار می‌مانیم

این مطلب در شماره ۷۷ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۷۷ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/7h6
میثم قاسمیتحریریه

    سال ۸۱ رشته مهندسی را رها کردم به شوق روزنامه‌نگاری. از همان سال تاکنون، در حوزه‌های مختلفی مانند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، گردشگری، ورزشی و... در رسانه‌هایی مانند همشهری، حیات‌نو، توسعه، عصر ارتباط و... کار کرده‌ام. از میانه سال ۹۲ و پس از حدود ۳ سال دوری از حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، به پیوست آمدم و دوباره روزنامه‌نگار این رشته شدم.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو