توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
زمستان به صورت سنتی بهار رویدادهای فناوری اطلاعات ایران است. فقط در همین بهمن و اسفندماه دهها رویداد از ابری گرفته تا دیجیتالی، از بانکداری الکترونیکی گرفته تا جشنواره وب و موبایلی و نشستهای خبری و آموزشی در مورد آینده وب و وضعیت سرمایه یا برگزار شدهاند یا برگزار خواهند شد.
اگر از کمی دورتر به این دیگ جوشان رویدادها بنگرید، احتمالاً تصور خواهید کرد بالاخره با خستگی و کوفتگی بازیگران بازمانده بازار میکوشند تا از زیر تیغ اختلالات اینترنت و رمز دوم، اتفاقات هوایی و انتخابات سیاسی، سایه جنگ و تنبیه تحریم، کالبد خستهشان را بیرون بکشند و در کنار یکدیگر حتی با غرولند هم شده نفسی تازه کننده. دستکم زخمهایشان را ببندند و ناامیدی و ترسهایشان را تقسیم کنند، اما حقیقت این است که رد آبان و دی امسال بر تن اکوسیستم ایران بسیار عمیقتر از اینها مانده است.
خانواده فناوری ایران یا آنچه از آن در سالهای اخیر تحت عنوان توهمبرانگیز «اکوسیستم» یاد میشود در ذات خود ناگزیر یک اجتماع فنسالار است؛ یعنی مهم نیست شما در این بازار چقدر موفق، متمول یا مرتبط باشید، در نهایت باید در زمینهای صاحب مهارتی درخشان باشید که مورد پذیرش دیگران باشد و این است که نیمنگاهی به میدان جنگ توییتر فارسی نشان میدهد در آن لزوماً مدیران و صاحبان بزرگترین و پولدارترینها در زمره محبوبترینها نیستند و چه بسا برعکس هم باشد؛ اما یک مدیر فنی، توسعهدهنده نرمافزارهای متنباز، طراح یا برنامهنویس به راحتی با معیارهای داخل یک اکوسیستم مشهور و محبوب است. در واقع در این جامعه کوچک فناوری ایران، هنوز هم داشتن یک مهارت اصیل و تمایل برای به اشتراک گذاشتن و آموزش آن، یک ابزار واقعی برای رسیدن به شهرت واقعی است.
بازنمایی این تکثر و تنوع در فضای عمومی رویدادها این بود که شما فارغ از نظام ارزشی، پوشش، گرایش یا هر برچسب دیگری شانس آن را داشتید که در کنار دیگر توسعهدهندگان رسمی و غیررسمی بازار فناوری ایران در رویدادها بجوشید، حرف بزنید، یاد بگیرید و انتقاد کنید. حتی با اغماض بخشهایی از دولت هم در این ارتباط میگنجیدند و از رادیکالترینها تا متعصبترینها با ریسمان عشق به فناوری به این رویدادها میآویختند.
آنچه در نیمه دوم سال جاری در بطن جامعه گذشت پایان این روامداری را در جامعه جوان و احساسی فناوری ایران رقم زد. جامعه کوچکی که با تکیه بر فنسالاری در همه زمینهها در کنار یکدیگر گرد آمده بودند چنان زیر تازیانههای سیاست و اقتصاد تحمیلی از داخل و خارج نواخته شدند که بندهای عشق فناوری گسست و دیگر مهارت و مشارکت برای حفظ محبوبیت کافی نبود. دیگر اعتقادات فردی و اجتماعی افراد در پشت علاقهشان به توسعه بازار پنهان نماند و حتی سکوت هم سنگر امنی برای فرار از قضاوت نبود. توییتر تبدیل به دادگاه جنایات جنگی شد و در آن دهها و صدها اسم پنهان پشت تصاویر مبهم یکدیگر را کوبیدند و زخمهای کینه این بازار را سرانجام چندپاره کرد.
جامعهای که میکوشید خودش را با تکیه بر فنسالاری تعریف کند دیگر فناوری برایش یک کلمه مشترک نبود و نمیتوانست یکصدا در برابر فشارهای داخلی و خارجی موضعگیری کند. دولتیها رنگ سرخ گرفتند. صنفیها به مصالحه متهم شدند. میانهها خائن خوانده شدند و رادیکالها وطنفروش لقب گرفتند. رویدادها تکرنگ شدند.
اما امسال هم پایان هر سال نیست. تجربه آنچه در دهههای شصت و هفتاد بر فناوری ایران گذشت و بعدها در قالب جریانهای ماندگار صنفی نمود یافت یک حقیقت را به همه ما ثابت میکند. از ورای همه این فراز و فرودها جریانی باقی میماند که بیاموزد به نفع فناوری، به نفع مردم و به نفع آینده روی تفاوتها پل بزند و فریب جدالسازان را نخورد. که این سال و حالتها هم خواهد گردید.