پروندهای درباره مراکز داده در ایران؛ جزیرههای پایتختنشین
وضعیت مراکز داده در ایران و اقتصاد آنها موضوعی جدا از کلیت اقتصاد و صنعت…
۹ مهر ۱۴۰۳
امروز میتوان گفت صنعت مراکز داده (Data Center) در ایران مانند همه کشورها در خدمت تمام صنایع است. به همین دلیل شرکتهای خدمات ابری- به عنوان یکی از مهمترین بازیگران این عرصه- در کشورهای توسعهیافته بعد از مدتی به سمت بهرهبرداری از دیتاسنترهای اختصاصی خودشان حرکت میکنند. این نیازمندی میتواند از جنس توسعه و بهبود ارتباط بین مراکزشان و تعهد یا SLAهای ویژهای باشد که به مشتریانشان میدهند؛ با همین منطق ما هم در آروانکلاد تقریباً سه سال پیش بود که اولین دیتاسنتر اختصاصیمان را بهرهبرداری کردیم.
ما در آروانکلاد تا پیش از این، خدمات دیتاسنتریمان را عموماً از دیگر سرویسدهندگان هممکانی (Collocation) دریافت میکردیم. به همین دلیل میتوان گفت تا پیش از این به عنوان یک Cloud Provider در جایگاه مصرفکننده این نوع سرویسها بودیم و این خدمات را از مراکز داده عمومی دریافت میکردیم که آنها عموماً دارندگان پروانه FCP هم هستند. اما از اینجا به بعد ما نیز، مانند مسیر طبیعی کلادپروایدرها در کشورهای دیگر، مسیر اختصاصی شدن را طی میکنیم. چراکه به نظر میرسد داشتن دیتاسنتر اختصاصی در مسیر رشد هر ارائهدهنده خدمات ابری (Cloud Service Providers) انتخابی گریزناپذیر و بخشی از مسیر رشد آن باشد.
به طور کلی با بررسی این صنعت در ایران میتوان گفت وضعیت دیتاسنترها در ایران بهرغم تلاشهای بخش خصوصی رشد درخور انتظار را نداشته است. اما نکته امیدوارکننده آن است که عملکرد این بخش نشان میدهد آنها برای رسیدن به ایده دیتاسنترهای MegaScale در سالهای اخیر به مراکز دادهای با سایز متوسط (۵۰۰ تا هزار رک) فکر میکنند.
این مهم زمانی رخ میدهد که ارتباطات زیرساختی باکیفیت و تعامل بالغانه بخش خصوصی در نهایت میتواند به توسعه IT و کیفیت مطلوب تجربه نهایی کاربر ایرانی منجر شود.
آمریکا با فاصلهای بسیار زیاد قطب مراکز دیتاسنتر دنیاست و پس از آن، با اختلاف آلمان و انگلستان قرار دارند. دریافت خدمات در دیتاسنترهای عمومی دیگر کشورها به این شکل است که محدودیتی در انتخاب و ادامه همکاری با پروایدرهای ارتباطی ندارند. یعنی خدمات Collocation و ارتباطی مانند ایران منوط به هم نیستند؛ به این معنی که دریافتکننده خدمات ناگزیر از استفاده همیشگی از همان سرویسدهنده هممکانی نیست. در ایران کمی این وضعیت متفاوتتر است؛ سازمان فناوری اطلاعات تلاش میکند راهی برای تاسیس و توسعه آزادانه دیتاسنترها به افراد بدهد اما در عمل این اتفاق با دشواری رخ میدهد و موانع بسیاری مانند قوانین سختگیرانه رگولاتوری تا تامین منابع برای توسعه کار دیتاسنترها وجود دارد.
دیتاسنترهای ایران در دو نوع اختصاصی و عمومی هستند. برخی از شرکتها بنا بر مصالح امنیتی و SLA خاصشان سراغ دیتاسنترهای خصوصی خودشان میروند؛ مانند بانکها و کلادپروایدرها. از آن سو بسیاری از شرکتها، با اینکه میتوانند خدماتشان را از دیتاسنترهای عمومی یا کلادپروایدرها دریافت کنند، اما بدون نیازسنجی درست، ترجیح میدهند دیتاسنتر اختصاصی خودشان را داشته باشند. از این بین هم برخی از صنایع مادر (بزرگ) با توجه به نقدینگی بسیار زیادشان و با صرف هزینه مازاد در این حوزه و ساخت دیتاسنترهای بیش از حد نیازشان به کل این صنعت آسیب میزنند. به این صورت که آنها پس از تاسیس دیتاسنتر به دلیل هزینههای بالای نگهداری بعد از مدتی به فکر درآمدزایی از این ظرفیت میافتند و بخشی از ظرفیتشان را اجاره میدهند. در واقع این اشتباه ارزیابی آنها به تمام فعالان دیتاسنترها در کشور آسیب جدی وارد میکند.
زیرساخت ارتباطی، تامین برق و سوخت از مهمترین چالشهای دیتاسنترهای ایران است. «زیرساخت ارتباطی» درباره دیتاسنترها همان توان خارج شدن پردازش یا ارزشافزوده دیتاسنتر در بستری مناسب و ایمن (فیبر نوری) به خارج از آن است. تامین زیرساخت ارتباطی دیتاسنتر تا مراکز شاهراه ارتباطی (مراکز شرکت ارتباطات زیرساخت) کاری دشوار و برای برخی غیرممکن است و علاوه بر این، برقراری ارتباط بیناستانی هم به طور انحصاری در اختیار شرکت ارتباطات زیرساخت است.
درباره مساله برق باید به تولید ناکافی، شبکه انتقال قدیمی، هدررفت انرژی و توزیع ناکافی و نامتوزان اشاره کرد که به نظرم همه اینها حرفهای تکراری و آنقدر بدیهی است که اینجا به ذکر همین موارد بسنده میکنم. به همین تناسب هم در زمان قطع برق، تامین سوخت برای روشن نگه داشتن دیتاسنتر بسیار دشوار است. به نظرم برای بررسی تاسیس دیتاسنتر در شهرهای مختلف کشور باید سطح رشد صنعت ICT در آن شهر را ارزیابی کرد و به این پرسش اندیشید که چرا مهمترین دیتاسنترهای کشور در تهران است؟ برخی میگویند صاحبان صنایع در شهرستانهای کشور، اطمینان و اعتماد ذهنی برای استفاده از دیتاسنتر عمومیِ محلی را ندارند! به نظر من این ایده درست نیست، در ارزیابیهای تحقیقبازاری ما در این زمینه متوجه شدیم که اتفاقاً صنایع مختلف در شهرهای ایران نیازمند دیتاسنتر محلی هستند و از این مساله استقبال میکنند.
البته همزمان با مواردی که در بالا گفتم در دو بعد اصلی به طور روزانه تلاش میکنیم و از حل کردن آن غافل نمیشویم: اول؛ نیروی انسانیمان نسبت به آخرین دانشهای این حوزه بهروز باشند و تعهدهای پیشرویی به مشتریانمان بدهیم که اعتمادشان را به این صنعت افزایش دهیم. دوم؛ محدودیتهای مرتبط با رگولاتوری را با همافزایی صنفی به نفع کاربر نهایی تسهیل کنیم. چراکه با این دو مؤلفه میتوان به توسعه صنایع فناورانه کشور بر پایه دیتاسنترهای استاندارد امیدوار بود.
سایر مطالب این پرونده را میتوانید در لینکهای زیر بخوانید: پروندهای درباره مراکز داده در ایران؛ جزیرههای پایتختنشین وضعیت مراکز داده در ایران؛ قطعی برق دیتاسنترها را فلج کرد مدیرعامل آسیاتک: غلط است که هر شرکتی برای خودش دیتاسنتر بسازد مراکز داده عمومی همگی در تهران متمرکز شدهاند؛ دیتاسنترها در انحصار پایتخت مدیرعامل فناپ زیرساخت: خدمات مرکز داده در کشور ما مقرونبهصرفه نیست دشواریِ روشن نگه داشتن چراغ دیتاسنتر در ایران؛ درباره مهمترین مشکلات صنفی مراکز داده در کشور چشمانداز مراکز داده در خاورمیانه، پرتعداد و متمرکز