پروندهای درباره دورخیز غولهای صنعتی برای حضور در بازار استارتآپها؛ نفوذ به هسته سخت ثروت
دادههای اقتصادی بهار امسال وقتی از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد به نحو نگرانکنندهای…
۹ آبان ۱۴۰۳
ساخت دیتاسنتر یک مرحله پیش از ارائه خدمات مراکز داده است. فناپ زیرساخت به عنوان شرکتی که در این زمینه فعالیت میکند از زاویه دیگری به این شاخه از بازار نگاه میکند. هرچند این شرکت چند سالی است به تملک مراکز داده و ارائه سرویس نیز پرداخته است. مهدی ایزدیار، مدیرعامل فناپ زیرساخت، در گفتوگو با پیوست هم از مرحله احداث دیتاسنترها سخن میگوید و هم به موضوعات بعدی مانند سطحبندی، تعرفهگذاری ریسکهای ساخت دیتاسنتر و… میپردازد. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
چه شد که فناپ زیرساخت وارد حوزه دیتاسنتر شد؟چون ماهیت دیتاسنتر زیرساختی است، وقتی در جریان بازنگری و نگارش سند استراتژیک شرکت آن را بررسی کردیم، متوجه شدیم فضای خیلی زیادی برای کار کردن داریم. دسترسی آسان، راحت، امن و سریع به اطلاعات و حتی خدمات و سرویسها و نرمافزارها مساله داشت و کمتر سازمانی این نگاه را داشت که از یک مکان فیزیکی استاندارد برای ذخیرهسازی اطلاعات استفاده کند. اکثراً یک اتاق سرور داشتند. بهجز چند ارگان خاص که از اول هم خوب بودند بقیه آگاهی لازم را نداشتند و در حد این بودند که با یک سرور شروع کنند و بعد دو و سه سرور. یک نگاه استاندارد برای چنین فضای فیزیکیای واقعاً وجود نداشت. به همین خاطر آمدیم بازارهای کشور و امکانات را از نظر پشتیبانی و سایت اصلی بررسی کردیم و دیدیم بهترین فرصت است که وارد این حوزه بشویم و کشور هم این ظرفیت را دارد.
اگر اسم این را بگذاریم اقتصاد دیتاسنتر، مزایایی به دنبال دارد. بهخصوص که توسعه مراکز داده اشتغالزایی وسیعی میکند؛ از ساخت مرکز داده که شامل مراحل طراحی، تامین تجهیزات، اجرا و پشتیبانی است تا اشتغالی که سازمان بهرهبردار از طریق بهکارگیری نیروهای انسانی در مراکز داده ایجاد میکند. همینطور ارائهدهندگان خدمات فیبر، خدمات میزبانی، خدمات ابری و… همه برای پیشبرد خدمات خود طیف وسیعی از متخصصان و نیروهای انسانی را به کار میگیرند.
از سوی دیگر سرمایهگذاری در حوزه مراکز داده و توسعه این بخش میتواند موجب افزایش سهم اقتصاد دیجیتالی از تولید ناخالص داخلی (GDP) شود. توسعه مراکز داده یکی از ابزارهای توسعه است و کشور ما نیز که در مسیر حرکت به سمت توسعه قرار دارد، یقیناً توسعه مراکز داده برایمان مانند یک ابزار توسعه عمل میکند. البته سازمانهای ما هنوز با سازمانهای دادهمحور در دنیا فاصله نسبتاً معناداری دارند و گریزی هم نیست که باید وارد این حوزه بشوند. پس این فرصت میتواند بهترین فرصت باشد. اینها جز ظرفیتی است که توسعه مراکز داده برای جذب سرمایهگذاری خارجی میتواند ایجاد کند. به این ترتیب انگیزه ورود به این حوزه از نظر حاکمیتی هم وجود دارد.
از سوی دیگر ضرورت توسعه مرکز داده به خاطر توسعه فناوریهای دیجیتالی و ارتباطات در سالهای اخیر بیشتر هم شده است. علتش شکل جدید سرمایه است که در اقتصاد دیجیتالی تغییر کرده و اکنون دادهها به دارایی و سرمایه تبدیل شدهاند. در چنین حالتی باید به امکان ذخیرهسازی و در دسترس قرار گرفتن دادهها فکر کنیم. در این برهه دو موضوع بسیار اهمیت دارد و بر اتخاذ تدبیر برای فضای ذخیرهسازی دادهها تاثیرگذار است؛ نخست موضوع توسعه خدمات ابری است و دیگری روند رو به رشد توسعه فناوری اینترنت اشیا (IoT) است. با توسعه روزافزون اینترنت اشیا شاهد خواهیم بود حجم تبادل دادهها و نیازمان به ذخیرهسازی و پردازش دادهها افزایش تصاعدی و چشمگیری خواهد یافت. در این صورت کاملاً محتمل است که در سالهای پیش رو به برخورداری از زیرساخت مراکز داده نیاز فراوانی خواهیم داشت. اینها بود که سبب شد فناپ زیرساخت به طور جدی وارد حوزه توسعه مراکز داده سازمانی در کشور شود.
یعنی در ابتدا نیاز خود فناپ نبود؟در این زمینه دو بحث وجود دارد. یکی به عنوان سازنده مراکز داده و دیگری به عنوان ارائهدهنده خدمات متمرکز. ما به عنوان یک پیمانکار مرکز داده وارد شدیم و در طول این مسیر به این نقطه رسیدیم که میتوانیم ارائهدهنده خدمات مرکز داده هم باشیم.
بررسیهای اولیه انجام شد و از سال ۹۷ کار را شروع کردیم. بانک پاسارگاد میخواست یک مرکز داده جدید احداث کند. ما به رزومه کاری نیاز داشتیم و آنها کمک کردند که این امکان و ظرفیت را داخل شرکت ایجاد کنیم و این کار به ما واگذار شد و ۱۲۸ رک در بانک احداث کردیم. الان این دیتاسنتر در حال ارزیابی فنی است و بهجرات میتوانم بگویم تنها مرکز داده Tier 4 کشور است.
این شروع ورود ما به بازار مرکز داده بود. احداث ۱۲۸ رک، دو سال طول کشید و به موازات آن از سال ۹۸ کار احداث مراکز داده امام علی در صداوسیما و بعد مرکز داده بورس را گرفتیم و بعد هم بیمه مرکزی و کمکم بازیگر فعال این حوزه شدیم؛ به این ترتیب در دو سال گذشته نزدیک به دو هزار رک ساختهایم.
در دورهای که نیاز به خدمات ابری در کشور مطرح و الزام آن برای کسبوکارها بیشتر شد، ما هم به این سمت رفتیم که خدمات مرکز داده ارائه بدهیم. اکنون رفتهرفته ظرفیت ارائه خدمات ابری و خدمات مرکز داده در کشور خیلی فراهم شده است. یکی از علل آن تحریم است. هرچه وضعیت تحریمها شدیدتر و در نتیجه وضعیت اقتصادی کشور دچار محدودیت بیشتر میشود، سازمانها کمتر به سمت تملک زیرساختها میروند. طبیعتاً وقتی بودجه ندارند، این انگیزه در آنها از بین میرود. ما معمولاً علاقه داریم که مالکیت هر چیزی را خودمان داشته باشیم. نرمافزار و سختافزار را خودمان داشته باشیم و مالکیت فیزیکی و ساختمان با خودمان باشد. اما این اتفاق، بهرهوری را پایین میآورد چون بیشتر از نیازمان زیرساخت احداث میکنیم و به صورت بهینه از آن بهرهبرداری نمیکنیم، ولی سرمایهای را آنجا قرار میدهیم و یک جایی عملاً میشود گفت فضای قابل استفادهای دارد که استفاده نمیشود و در جای دیگر نیاز آن فضا وجود دارد، اما امکان استفاده از آن مهیا نیست.
ما در آن دوره به خاطر همین نکات دیدیم فرصت خیلی خوبی است که خدمات ابری ارائه بدهیم. ابتدا یک مرکز داده ۶۰ رک در پارک فناوری پردیس احداث کردیم و به دنبال آن بزرگترین مرکز داده کشور را برای خودمان ساختیم که نزدیک به ۵۹۰ رک Tier 3 است و از بهترین تجهیزات و امکانات تکنولوژیکی هم بهره میبرد و ماژولهای اختصاصیای داریم که به افراد و سازمانها ارائه بدهیم. الان هم آماده بهرهبرداری است. تا قبل از این مشکل برق داشتیم که الان حدود یک ماه است این مشکل هم برطرف شده است.
گفته میشود دیتاسنترهای زیر ۵۰۰ رک اصلاً دیتاسنتر محسوب نمیشوند؛ اما ما در ایران بهندرت چنین دیتاسنترهایی داریم و در عوض دیتاسنترهای کوچک زیادی در تهران و سایر شهرها داریم. این یک استراتژی بوده یا اجبار بازار ما را به این سمت برده است؟ یعنی تعداد زیادی دیتاسنتر با رکهای کم داریم که طبیعتاً هزینه نگهداری مجموع آنها خیلی بیشتر خواهد شد.ما یک طرح جامع اولیه در کشور نداشتیم. اگر قوانین را هم ملاحظه کنید در نیمه دوم دهه ۹۰ است که در برنامه ششم به این موضوعات توجه شده و در برنامه هفتم خیلی این مساله پررنگ است.
واقعیت این است که یک استراتژی متمرکز حاکمیتی و بالادستی برای این مساله وجود نداشت. پس در نتیجه هرکس بر اساس نیاز خودش کار را انجام میداد. وقتی ما در خصوص اقتصاد مرکز داده صحبت میکنیم درباره اندازه، کاربری و تکنولوژی آن صحبت میکنیم. مراکز داده کاربردهای مختلفی برای سازمانها، خدمات ابری، خدمات اجاره و… دارند. این یک نوع طبقهبندی است. طبقهبندی منطقهای یا حاکمیتی هم میتوان انجام داد. در برنامه هفتم روی ایجاد قطب مراکز داده تاکید شده است که حداقل در سه نقطه مرکز داده طراحی شود. چند سالی هم هست که سازمان فناوری و وزارت ارتباطات تاحدودی این موضوع را ساختارمندتر کردهاند و واحدی تدارک دیدهاند.
یعنی سازمانی که مثلاً ۱۰۰ رک دارد نمیتواند بگوید دیتاسنتر دارم؟IBM یک تقسیمبندی برای دیتاسنترها دارد که میگوید تا زیر ۵۰۰ رک یعنی حتی اگر ۱۰تا سرور هم باشد Micro Data Center است. از ۵۰۰ رک به بالا میشود Small Data Center. در هر صورت دیتاسنتر میتواند از ۲۰ رک هم شروع بشود و ماژولهای مختلفی دارد و تا چند هزار رک میرسد. در یکی از بازدیدهایی که دوستان ما از یکی از بانکهای روسیه داشتند، مشاهده کردند که پنج هزار رک دیتاسنتر دارد. یکی از بحثها، موارد استفاده است ولی بههرحال نمیتوانیم بگوییم دیتاسنتر نیست. دیتاسنتر یک تعریفی دارد؛ یک مکان امن که قابلیت ذخیرهسازی و پردازش اطلاعات با دسترسیهای مشخص را برای شما فراهم میکند. اصولاً تعداد رک ملاک اولیه نیست، ولی همانطور که شما هم اشاره کردید بحث اقتصادی آن خیلی اهمیت دارد.
در کشورهای توسعهیافته در سال ۲۰۲۳ تقریباً به طور متوسط به ازای هر ۵۴۰ کیلومتر یک دیتاسنتر وجود داشته. بیشترین دیتاسنترها هم در آمریکاست که ۵۸۰۰ تا ۵۹۰۰ دیتاسنتر در مقیاسهای مختلف دارند. اینها غیر از دیتاسنترهای منطقهای است. ولی واقعیت این است که مدل و فرهنگ و سبک خدماتگیری در آنجا متفاوت است. یعنی آنجا این امکان فراهم است که به سادگی از AWS (Amazon Web Services) سرویس بگیرید ولی در ایران به این سادگی نمیتوانید به سازمانها بگویید بیایید این خدمات را از ما بگیرید. به دلایل مختلف… بهانههای امنیتی دارند، بحث محرمانگی اطلاعات در میان است و غیره و در نتیجه واگذار نمیکنند.
به اعتقاد من، نگاه اقتصاد دولتی ما هم خیلی تاثیرگذار است. وقتی در بدنه دولت قرار میگیریم دوست داریم همه چیز را در تملک داشته باشیم با اینکه در قوانین ما تصدی دولت تایید نشده است. در جاهای دیگر دنیا اینها توزیع شده است. چرا آمریکا بیش از پنج هزار دیتاسنتر دارد؟ چون به اقصی نقاط دنیا سرویس میدهد. همه این نگاه را دارند که خدمات بگیرند، چون میدانند هم خدمات بهتری میگیرند و هم ارزانتر تمام میشود.
ریشه مشکلات در زمینه مراکز داده یک بخشاش فرهنگی است و بخش دیگرش هم برگرفته از اقتصاد است. در برنامه توسعه، ابر دولت آمده است. همین بار منفی دارد. یعنی اسناد بالادستی ما هم خودش چالشبرانگیز است. چرا باید دولت ایران خدمات را ایجاد کند؟ چرا نباید بخش خصوصی این خدمات را بدهد؟
برای ابر دولت سه وظیفه تعیین کردهاند. بیشتر از جنس دسترسیهای سازمانی، دسترسیهای مردم و خدمات عمومی است و وقتی میگویید دولت باید این بستر را فراهم کند، حساسیتهای دیگری هم پیش میآید که تبعات آن گریبانگیرش میشود.
یکی از مسائل احداث دیتاسنتر، جانمایی است. از یک طرف هزینه زمین و تامین امنیت در شهری مثل تهران خیلی بالاست و از سوی دیگر بیرون از تهران مشکلاتی مثل تامین برق داریم. چه در پردیس و چه در منطقه آزاد پیام این وضعیت برقرار است و فکر میکنم این هم در بزرگ نشدن دیتاسنترها موثر است.برای جانمایی استاندارد، نکات مختلفی وجود دارد. هم از نظر پدافندی و هم فاکتورهای دیگر. نزدیکی به رودخانه و دریا و نزدیکی به مرزها و آبهای زیرزمینی و غیره. ولی بیشتر به سه آیتم خیلی اهمیت میدهند. ارتباطات، برق و زلزله. اینها خیلی مهم است. البته مهار زلزله با تکنولوژی تا حدی قابل حل است. ولی باز هم کسی ریسک نمیکند چون شاید بتوانید فضای فیزیکی را امن کنید، ولی سرویسهایی ارائه میشوند و ارتباطات ممکن است واجد چنین ویژگیهای سازهای نباشند و در نتیجه وقتی زلزله اتفاق میافتد، حتماً آنها آسیب میبینند و عرضه خدمات زیر سوال میرود.
بحث تامین برق هم بسیار پررنگ است. الان ما حدود ۱۸ هزار مگاوات ناترازی برق داریم. این یک چالش بزرگ است. این دیگر مربوط به شهر و نقطه خاصی نیست. الان تهران هم ناترازی دارد. وقتی به شهرکهای صنعتی بروید، شدیدتر هم میشود و تعطیلی شهرکها به دلیل قطع برق به طور متوسط به هفتهای سه روز رسیده است.
از سویی زیرساختهای ارتباطی نیز تعیینکننده هستند. الان سه استان آذربایجان شرقی، هرمزگان و تهران از منظر زلزله، پرریسکترین استانها هستند. طبیعتاً اگر کسی در این مناطق بخواهد دیتاسنتر بسازد، نباید در این سه استان این کار را انجام بدهد اما از آنجا که تهران پایتخت است و امکانات و شرایط اینجا تضمینشدهتر است، طبیعتاً دیتاسنترها هم به کسبوکارها نزدیکتر هستند.
با این اوصاف که میگویید ساخت مراکز داده بزرگ پرریسک است، چه میتوان کرد؟برای پوشش این ریسکها، مراکز داده پشتیبان را میسازند. یعنی یک مرکز پشتیبان هم درست میکنند که به BCP (Business continuity plans) شرکتها بستگی دارد؛ اینکه آستانه تحمل سامانهشان چقدر است و تا چه زمانی میتواند Downtime داشته باشد. بر مبنای آن طراحی Disaster Recovery را انجام میدهند و هفت سطح دارد که آخرش Active-Active است. به این ترتیب، برای سامانههای حیاتی و مهم دقیقاً این سامانه را در نقطه دیگری با همان شرایط و استانداردها ایجاد میکنند و این بازار اکنون در کشور ظرفیت ورود دارد. همه استانداردهایی را که عرض کردم در چند نقطه کشور ارزیابی کردیم و در نهایت یک کمپ مرکز داده در شاهرود راهاندازی میکنیم که حدود ۱۵۰۰ رک خواهد داشت. این کمپ از مجموعههای ۲۰ رک شروع میشود و تا ۱۱۰ رک هم میرسد و بستگی به سامانههایی دارد که آنجا میآیند. مجوز پدافند آن را هم گرفتهایم که در پارک فناوری شاهرود احداث میکنیم و دقیقاً میتواند پاسخگوی چنین ریسکهایی باشد.
چرا سمت ماکو نرفتید؟ یکی از قطبهای مراکز داده قرار است آنجا باشد.ماکو و آذربایجان شرقی ریسک زلزله دارد و یکی دیگر از ریسکهایش این است که نزدیک مرز ترکیه و آذربایجان قرار دارد. من نمیدانم چطور ارزیابیهای آنجا را انجام دادهاند. ماکو جایی است که تهدیدهای بالایی دارد. من اگر به عنوان یک کارشناس بخواهم نظر بدهم، هیچوقت آنجا را توصیه نمیکنم.
چرا برای احداث مرکز داده در منطقه آزاد پیام اقدام نکردید؟پیام هم در نزدیکی تهران است و هم مشکل برق دارد، پس نمیتوانیم مرکز دادهDisaster Recovery را آنجا بسازیم. چون باید حداقل ۳۰۰ کیلومتر از سایتهای اصلی فاصله داشته باشد. سایتهای اصلی اکثراً در تهران هستند.
دو موضوع مهم در میان است؛ یکی تعرفهگذاری خدمات و دومی ارزیابی مراکز داده و جایی که باید این ارزیابی را انجام دهد. به نظر شما متولی این کار باید نهاد دولتی باشد یا بخش خصوصی و صنفی؟اگر منظورتان سطحبندی مرکز داده است، همهجای دنیا سطحبندی را مجموعهای از سازمانهای خصوصی انجام میدهند؛ حاکمیت برای ارزیابی ورود نمیکند. مساله ما همین ورود حاکمیت است. یکی از مسائلی که ما در حوزه خدمات مراکز داده داریم، بحث تعرفه است. نتیجه دخالت دولت در قیمتگذاری چنین خدماتی میشود بهصرفه نبودن ارائه آن خدمات. یعنی وقتی شما قیمتهای دستوری را تحمیل میکنید، آن صنعت را کلاً نابود کردهاید. ورود دولت در اینطور جاها مسالهساز است و در دیتاسنتر بهشدت این مساله را داریم.
طبق آخرین گزارشی که در برنامه هفتم توسعه آمده، میگویند اقتصاد دیجیتالی بهخصوص در حوزه برنامهریزی و مرکز داده و ابری، تقریباً ۱۷۷ هزار میلیارد تومان بازار خواهد داشت که الان تقریباً ۳۰ هزار میلیارد تومان است. یعنی در برنامه یک رشد سالانه ۴۲ درصدی برای آن در نظر گرفته شده است. این ظرفیت وجود دارد و بازار خیلی پرظرفیت است، ولی فرهنگ آن وجود ندارد و یک مشکل دیگر هم اقتصاد دولتی است که تاثیر منفی دارد.
فرق مرکز داده با صنایع دیگر این است که کل این صنعت وابسته به تکنولوژی خارجی است. یعنی از زیرساخت فیزیکیاش تا تجهیزات پردازشی و تجهیزات امنیتی صد درصد وابستگی داریم. این یعنی شما میخواهید فضایی را با هزینه ارزی ایجاد کنید و دولت وارد میشود و میخواهد درآمدها را بر مبنای ریال تعیین کند. این برای شما صرفه اقتصادی ندارد.
واقعیت این است که خدمات مرکز داده در کشور ما از نظر اقتصادی در هیچ شرایطی مقرونبهصرفه نیست. تهاجمیترین نوع بازار را در نظر بگیرید، حتی اگر قیمتهای فعلی را ضرب در دو هم بکنیم، بازگشت سرمایه حداقل ۱۲ سال طول میکشد. اگر سن جایگزینی تکنولوژی را هم چهار سال در نظر بگیرید، یعنی سه نسل مختلف تکنولوژی چون شما نمیتوانید ۱۲ سال یک سرور را نگه دارید. در نتیجه، ۱۲ سال را با این فرض گفتیم که هزینهها ثابت باشد. پس هیچوقت شما بازگشت سرمایه در این حوزه نخواهید داشت.
پس شرکتهای فعال در این حوزه چرا به ارائه خدماتی میپردازند که بازگشت سرمایهاش اینقدر طولانی است؟کسانی که خدمات اینچنینی میدهند دو هدف دارند، بعضیها به خاطر اینکه سبد خدماتشان کامل شود؛ مثل شرکتهای اینترنتی که چارهای ندارند جز اینکه این خدمات را داشته باشند. یکسری هم با امید به آینده سرمایهگذاری کردهاند مثل خود ما. ما امید داریم که بههرحال شرایط کشور اینطور نمیماند. تا کِی این اقتصاد میخواهد صددرصد دولتی باشد؟ تا کی قرار است با این وضعیت اقتصادی و شرایطی که الان داریم سازمانها همهچیز را خودشان ارائه بدهند؟ ما با این امید وارد این حوزه شدهایم و بسیار هم امیدوار هستیم که این امکان فراهم بشود و همین باعث شود ارائه خدمات و قیمتگذاری را بازار و اقتصاد اجرا کند.
در بازار رقابت است که باید قیمت خدمات من تعیین شود. من یک قیمت تمامشده دارم و بازار رقابت تعیین میکند که من این محصول را فلان قیمت بفروشم. اینجاست که من تلاش میکنم خودم قیمت را پایین بیاورم و رقابت کنم، ولی وقتی فارغ از بهای تمامشده محصول و شرایط رقابت بازار، قیمت را یک فرد ثالث که ذینفع هم نیست میگذارد، این مسائل پیش میآید که هیچوقت هم درست نمیشود و من همچنان امیدوارم این اتفاق کمکم در یک دوره دو سهساله در آینده رخ دهد.
اگر قیمتها اینقدر پایین است و ارائه خدمات برای دیتاسنترها بهصرفه نیست، چرا هر سازمان برای خودش یک مرکز راهاندازی میکند؟بعضیها بهانههایی میآورند که سراغ دریافت خدمات از دیگران نروند. مثلاً بانک میگوید مگر من میتوانم این دادهها را ببرم و به جای دیگری بدهم؟ اینها دادههای مشتری من است. یک بخشی از آنها به دلیل محرمانگی است، یک بخش هم امنیتی است. ما به یکی از سازمانهای دولتی که میخواست دیتاسنتر احداث کند، یک طرح اولیه دادیم؛ به من گفتند این چیزی که شما میگویید گران تمام میشود و ما پول آن را نداریم. من گفتم شما به سازمان برنامه توصیه کنید که به عنوان هاب دولت، یک دیتاسنتر بسازد و تمام نهادها و سازمانها و ارگانها به آن وصل شوند و ارتباط بگیرند. بانکها ممکنص است رقیب داشته باشند، ولی دولت که رقیب ندارد. چرا وزارتخانهها نتوانند با مرکز داده سازمان برنامه ارتباط مستقیم برقرار کنند و دادههایشان را به سازمان برنامه بدهند تا بتوانند از آن داده استفاده کند. چرا برنامهریزی کشور ما نباید دادهمحور باشد؟ چرا بودجههای ما نباید بر مبنای داده باشد؟ چرا بر مبنای چهارتا کاغذ است؟
سطحبندی دیتاسنترها الزامی است؟شرکتها خودشان درخواست میدهند. الان جزو الزام سازمان یا ارگانی نیست. فعلاً بر اساس خواست شرکتها انجام میشود چون برای برندینگ آنها خوب است.
در حال حاضر بهای تمامشده ایجاد یک دیتاسنتر چقدر است که بر اساس آن بخواهیم تعرفهگذاری کنیم؟اگر بخواهیم یک مرکز داده استاندارد در تهران ایجاد کنیم متوسط هر رک بین ۳۵ تا ۵۰ هزار دلار هزینه دارد. این فقط مربوط به سازه است و تقریباً نزدیک ۸۰ تا ۱۰۰ هزار دلار هم تجهیزات پردازشی و ذخیرهسازی لازم دارد. یعنی یک رک نزدیک به ۱۶۰ هزار دلار هزینه دارد و بازگشت این سرمایه با این عدد و ارقام شدنی نیست.
در حوزه مراکز داده قانون خاصی داریم؟نه. الان تنها قانونی که برای احداث مرکز داده وجود دارد این است که مجوز سازمان پدافند غیرعامل را بگیرند. البته برای هر استفادهای پدافند وارد نمیشود. بیشتر برای سامانههایی که بر اساس طبقهبندی خود پدافند، مهم و حیاتی تشخیص داده میشوند حساسیت به خرج میدهند.
سایر مطالب این پرونده را میتوانید در لینکهای زیر بخوانید: پروندهای درباره مراکز داده در ایران؛ جزیرههای پایتختنشین وضعیت مراکز داده در ایران؛ قطعی برق دیتاسنترها را فلج کرد مدیرعامل آسیاتک: غلط است که هر شرکتی برای خودش دیتاسنتر بسازد مراکز داده عمومی همگی در تهران متمرکز شدهاند؛ دیتاسنترها در انحصار پایتخت مدیرعامل فناپ زیرساخت: خدمات مرکز داده در کشور ما مقرونبهصرفه نیست دشواریِ روشن نگه داشتن چراغ دیتاسنتر در ایران؛ درباره مهمترین مشکلات صنفی مراکز داده در کشور چشمانداز مراکز داده در خاورمیانه، پرتعداد و متمرکز