سند ساماندهی رمزارزها مصوب مرکز ملی فضای مجازی با عنوان «نظامنامه رمزارز اعم از ایجاد…
۱۰ بهمن ۱۴۰۳
تاریخ درخشان صنف سختافزار ایران زیر بار سودای تولید مدفون شده است. دوقلوی خوشنام ولی زجرکشیده سختافزاریها نرمافزاریها هستند که گرچه هرگز آن حاشیه سود درخشان و به ظاهر ساده را نداشتهاند ولی در مقابل مفاهیم شیکی همچون خودکفایی، حداکثر استفاده از توان داخلی، انتقال تکنولوژی و تولید دانش، همیشه آنها را بر تاج بازار فناوری اطلاعات ایران نشانده است.
هرچند دهه ۸۰ دوران استیلای بیچون و چرای سختافزاریها بر ثروت بازار فناوری اطلاعات ایران بود و غولهایی مانند مادیران، سامالکترونیک، آواژنگ، سازگار ارقام و دهها مجموعه متمول و تاریخساز دیگر از دل این سودهای هنگفت سر برآوردند، اما جا ماندنشان از روند تغییر بازی و فشارهای داخلی و خارجی سال به سال آنها را بیشتر و بیشتر به حضیض کشاند. از یک طرف گرایش مصرفی فناوری به سمت کالاهایی همچون موبایل و لپتاپ رفت که این غولها دیگر در آن مزیتهای انحصاری نداشتند و قاچاق مهلک و چابکی بازیگرانش اجازه نمیداد آنها شانس چندانی در آن داشته باشند، از طرف دیگر ظهور و تسلط خردهفروشی آنلاین در قالب پدیدههایی مانند دیجیکالا و البته دهها سایت و اپلیکیشن دیگر ارتباط طبقه مرفه شهری را با این قدرتهای سنتی قطع کرد؛ این شد که بسیاری از آنها یا به بازارهای موازی مانند لوازم خانگی و صوتی و تصویری کوچ کردند یا بر بازارهای دولتی و سازمانی تکیه زدند که نیازمند برنامهریزی، تخصص و ریسک بالاتری بود و از کسانی هم که نتوانستند این دگردیسی را تاب بیاورند اکنون تنها یک پوسته و نام بزرگ و البته دهانی بزرگتر باقی مانده است.
آن بخش بزرگ و نامرئی بازار سختافزار که اجزای حیاتی زیرساخت فناوری اطلاعات کشور را میسازند همان بازیگرانی هستند که هنرشان در فرار از تحریم، تنشهای ارزی و هزارتوی قوانین خلقالساعه گمرک سبب میشود شبکهها، مراکز داده، اتاقهای کنترل و شریانهای اطلاعات کشور ساخته شوند و این گروه هیچ زبان گویایی ندارند. از یک طرف کاسبان تحریم خوانده میشوند و از یک طرف کالایشان در این وانفسای ارزی یک کالای غیرضروری است. از هیچ دیدی کسب و کارشان دانشبنیان نیست و عده بسیاری آنها را فقط یک حملکننده جعبه میخوانند یا به همان عبارت شیک فرنگی: Box Mover!
کافی است یک بار از خودمان بپرسیم همراه اول، ایرانسل و مخابرات با چه تجهیزاتی دادهها را به ما میرسانند و مدیریت میکنند و امنیتش را تضمین میکنند؟ مرکز داده دیجیکالا، اسنپ، کافهبازار و دیوار با چه تجهیزاتی میچرخد و وقتی از شنژن گرفته تا دوبی همه درهای ارزی بسته میشود و خزانهداری لیست آنها را اعلام میکند و دانهدانه توسط پلیسهای غربی شکار میشوند، چند راه دیگر برای تامین فناوری زیرساخت کشور باقی میماند؟
وقتی این بازار در پی هیچ ترجیح و سوبسید جدیدی نیست و بازیگرانش فقط میخواهند در چارچوب همین قوانین حاضر اجازه پیدا کنند خودشان ارزشان را تامین کنند و واردات را تضمین کنند و همین هم از آنها دریغ میشود، باید ناگزیر یک پرسش دیگر هم از خودمان بپرسیم؛ وقتی همین تعادل نحیف عرضه و تقاضا در بازار بر هم خورَد، آن کسانی که با ارز ارزان و دروازههای باز گمرک وارد بازار سودهای میلیاردی جدید میشوند از کدام جنس هستند؟ از جنس تجارت یا از جنس امنیت؟