در مواقع بحرانی قابل اعتمادترین منبع اطلاعاتی یک کارمند کارفرمای او است. از همین رو، کلمات و کنشهای رهبر تاثیری عمده بر سلامت کسانی دارد که تحت مدیریت او هستند؛ کلمات و رفتارها میتوانند باعث احساس ایمنی در افراد، کمک به آنها در سازگاری با شرایط و تطابق هیجانی شوند و تجربه آنها را در بافتار مشخصی قرار دهند. اما بحران در عین حال چالشهای زیادی برای رهبران پیش میآورد که پاسخ روشنی برایشان وجود ندارد. تصمیمهای سخت در زمینه ارتباط با مخاطبان گسترده یکی از این موارد است. خبر خوب اینکه ابزارهای ساده ارتباطات موثر هنوز هم کار میکنند. اهداف بلندمدت خودتان را تعریف و به آنها اشاره کنید، به سهامدارانتان گوش دهید و آنها را درک کنید، ابزارهای باز برای برقراری دیالوگ در اختیارشان قرار دهید. فعال باشید، اما در همین حال متوقف نشوید. افرادی که مدیریت بحران بلد هستند این پنج اقدام را هم در برنامه خودشان میگنجانند: 1. به افراد چیزهایی بدهید که به آنها نیاز دارند: نیازهای اطلاعاتی مردم در شرایط بحرانی تغییر میکند. بنابراین پیغامرسانی مطلوب هم باید در این شرایط دستخوش تغییراتی شود. در مراحل اولیه یک بحران، مدیران باید اطلاعاتی به دیگران بدهند تا موجبات آرمیدگی آنها را فراهم کند؛ ایمن ماندن مسالهای بنیادی است. وقتی مردم شروع به درک پیامهای ایمن ماندن کردند میتوان ارتباط را بر تغییر و عدم قطعیت سوق داد. سرانجام با نزدیک شدن به پایان بحران، اطلاعات درونیشده را خلاصه کنید تا درکی از بحران و تاثیرات آن به دست آید. 2. شفاف، ساده و مدام ارتباط برقرار کنید: یک بحران طی روزهای اولیه ظرفیت مردم در جذب اطلاعات را کاهش میدهد. بر سلامت و ایمنی مردم تاکید کنید. برای انتقال اطلاعات کلیدی به کارمندان، پیامها را تا جای ممکن ساده و عملی منتقل کنید. انسانها به اطلاعات مثبت بیشتر اعتنا میکنند؛ اطلاعات منفی اعتماد را از...