«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
سرمقاله آرش برهمند، سردبیر ماهنامه پیوست
برخلاف تصور بازیگران رسانهای و سیاستمداران، بازار ارتباطات ایران تصور روشنی از سرنوشت محتوم و آینده احتمالی صداوسیما در بستر فناوری دارد و دلیل این روشنبینی هم آشکار است: گروه مخابرات ایران. یک غول دولتی دیگر که تقریباً همه مراحل تاریخی مشابه را در بازاری موازی طی کرده است و حالا هم در تنگنای غیرقابل انکاری قرار دارد.
مخابرات هم مانند صداوسیما از ابتدا بر بستر انحصار حاکمیتی رشد کرد و اگر فقط نگاهی به اواخر دهه ۶۰ و میانه ۷۰ بیندازید، بارها خواهید دید که چطور مخابرات با تکیه بر کلیدواژههایی همچون امنیت، حاکمیت و زیباتر از همه واژه دلفریب ملی، استیلای تمامعیار بر جغرافیای ارتباطی کشور داشت و خود وزارت پست و تلگراف و تلفن سابق پیش از آنکه ارتباطات نام بگیرد عملاً در مخابرات خلاصه میشد. حتی زمانی که شرکت ارتباطات سیار هم پیش از آنکه همراه اول نامیده شود متولد شد برای سالیان دراز دارنده تاج انحصار بر بازار موبایل ایران بود تا اینکه ورود سرمایهگذار خارجی و تراشیدهشده یک رقیب داخلی از دل سایر نهادهای قدرت در نهایت بازی را تغییر داد و چنان گوی را از مخابراتیها ربود که سرانجام فناوری موبایل در همه ابعاد وجاهت سیمهای مسی خوشرنگ و قدیمی شبکه کشوری مخابرات را بلعید. همان کاری که سریعتر و عمیقتر اینترنت با برد، مرجعیت و تجارت بدون معارض صداوسیما کرد.
مخابرات وقتی بازی را به موبایل داد لاجرم به عنوان یک گروه نهچندان پرسود در کنار جذابیتهای همراه اول به فروش گذاشته شد و همان نهادهای قدرت آن را در دسترس گرفتند از کنترل بدنه بزرگ و لختش خارج شد و در حالی که چندین نسل کارمند و کارشناس در آن متولد و به خاک سپرده شده بودند با سنگینی نیروی انسانی راکدش به اغما رفت و فقط به ضرب ادامه همان انحصار بر خطوط تلفن ثابت و این استدلال که رسالتی ملی دارد توانست محدودیتهایی را بر بازار اینترنت ثابت اعمال کند که در نهایت هم خودش را به اغما برد و هم سایر شرکتهای اینترنت ثابت را که فعلاً کرونا آنها را نجاتی مقطعی داده است؛ مشابه آنچه صداوسیما با رگولاتوری سخت میخواهد بر فضای صوت و تصویر فراگیر یا به عبارت دیگر تلویزیونهای اینترنتی و پلتفرمهای آنلاین فیلم تحمیل کند و قابل پیشبینی است که هر دو طرف را به زیر خواهد کشید. کرونا به این بخش از بازار هم به لطف خانهنشینی مردم
رمقی داد.
بدنه صداوسیما نیز در نهایت به روایتی نزدیک به ۵۰ هزار کارمند و کارشناس دارد که روزبهروز تامین مالیشان با عدم همراهی دولت و رفتن بیننده و آگهیهای به سمت فضای آنلاین در خطر است و آنچه بر بدنه پیر مخابرات گذشته هم مایه دلگرمی آنها نیست. پس همانگونه که مخابرات هم نهایتاً در برابر روند محتوم فناوری و اینترنت موبایل شانس رقابت در فضای جدید را نداشت، صداوسیما هم دیر یا زود، مهیا یا ناپخته، در برابر شبکههای اجتماعی، محتوای فارغ از ممیزی و مخاطبی که دارد عادت میبیند آنچه را واقعاً انتخاب میکند ببیند و بشنود تسلیم خواهد شد و اینجاست که شرایط این دگردیسی اهمیتی دوچندان مییابد.
دوگانه صداوسیما به عنوان یک کسب و کار در برابر صداوسیما به عنوان یک رگولاتور هم در همین مقایسه معنا پیدا میکند. این نهاد عریض و طویل و پشتگرم به انحصاری برآمده از قانون اساسی کشور در نهایت در پی سهمی حیاتی از بازار ارتباطات کشور است، همانگونه که مخابرات هم برای بقای خود در پی آن بود و اینجاست که برگهای مختلف باید درست بازی شوند. روزی برگ برنده فرکانس است و یک روز کسب و کارهای سرگرمی آنلاین. این دوگانگی موضوع پرونده این شماره ماهنامه پیوست است. با ما همراه باشید