سرمقاله آرش برهمند، سردبیر ماهنامه پیوست
زیر پوست قرنطینه برای سه نسل
برای بوکمارک این نوشته وارد شوید
شاید جوامع به سان انسانها نباشند، ولی خود من همواره عمیقترین تصمیمات زندگیام را در میانه سرماخوردگیهای بیشمار گرفتهام. تصمیمهایی کلیشهای ولی به طرز خندهداری موثر؛ مثلاً اینکه یک پوسته قدیمی را رها کنم و به خانه بعدی بروم. یک رابطه موریانهخورده را در هم بشکنم یا بیشتر بر سلامت و استراحت خودم تمرکز کنم. حتی کارهای سطحی و دلپذیری مثل خریدن یک هدفون بیجهت گران یا تلویزیون دوم برای اتاق خواب هم اگر سرما نمیخوردم شاید هرگز انجام نمیشد، چون ریتم زندگی عادی ما به ندرت اجازه میدهد به جنبه دیگری از زندگیمان به جز کار توجه کنیم و هیچ فرصتی برای برقراری تعادل میان کار و زندگی بهتر از وقتی نیست که یک آنفلوانزای مرگبار اهمیت زنده ماندن را در برابر چشمان ما قرار میدهد. نمیشود این شرایط انسانی را به راحتی به جریانهای اجتماعی و جمعی نسبت داد ولی این بار که نه به لطف سرماخوردگی، که از ترس آن خانهنشین شده بودیم دستکم سه خردهجریان جمعی فناوری برای سه نسل متفاوت از جامعه ایران توجه مرا به خود جلب کرد: نوجوانان/ اینستاگرام: هرچند سالهاست که اینستاگرام به عنوان رسانه محبوب طبقه جوان و نوجوان ایران تثبیت شده ولی واقعیت این است که تازه در قرنطینه اخیر بود که ظرفیتهای رسانهای واقعی اینستاگرام فعال شد و در کنار امواج بلند عوامفریبی و عوامپسندیاش، توانست به یک رسانه تعاملی بازیگر بین لایههای مختلف اجتماعی تبدیل شود. در هیاهوی لایوهای میلیونی و استوریهای زننده بالاخره بخش بزرگی از طبقات فعال فرهنگی و اجتماعی پا به عرصه پخش زنده عمومی گذاشتند و این بالاخره فضا را باز کرد تا بخشی از نخبگان جامعه هم به رسانه مسلط نسل جدید به صورت جدی پا بگذارند. تعطیل شدن همایشها، رویدادها، شبکهها و مهاجرت عمومی به تنها شبکه اجتماعی جهانی و فیلترنشده ایرانی نشان داد دیگر توییتر با همه سندیت و جدیتش به...
0 نظر