توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
اکوسیستم واژه نخنمای این روزهای بازار استارتآپی کشور است. واژهای فرنگیمآب، دستمالیشده و اجنبی که هر روز میکوشد از دهان دهها مدیر و مربی و مدعی بیرون بیاید و هزاران بازیگر را بیهوده زیر یک چتر جمع ببندد. بازیگرانی که به ندرت واقعاً به همزیستی در کنار یکدیگر معتقدند و در ظاهر پشت یک دخل یا در یک میزگرد مینشینند و بعد در اولین فرصت تیغ برمیکشند، زیر میز بازی میزنند و غنایم را با یکدیگر تقسیم نمیکنند. قانون یا مردم را چه در دادگاه و چه در شبکههای اجتماعی به جان هم میاندازد و از یک سو ارزشهای سنتی بازار را واژگون میکنند و از سوی دیگر مجال را از جوانترها میگیرند. ترجمههای فارسی اعم از زیستبوم، بومزیست یا غیره هم نتوانسته این مفهوم را بومیتر و درونیتر کند. معدود بازیکنهایی هم که منصفانه و تیمی بازی میکنند در بهترین حالت به رانت یا مافیا متهم میشوند و وقتی پاس میدهند از پشت تکل میخورند. پشت اغلب دست دادنها پوزخندی است از حسد تجاری یا نفرت فردی ولی روزگار همیشه اینطور نبود.
یک دهه و اندی پیش، یک زنجیره غذایی بیرحم در بازار ارتباطات ایران شکل گرفت که در آن ابتدا شرکتهای انتقال داده موسوم به PAPها بازیگران خردتر و ضعیفتر بازار اینترنت پرسرعت مثلاً ADSL را خوردند که تعدادشان بسیار ولی مقیاسشان کوچک بود. وقتی این سفره جمع شد شرکتهای FCP وارد بازار و البته صاحب پروانه شدند و چون پول و ارتباطات بهتری داشتند همان انتقالیهای باقیمانده را خوردند و خودشان بزرگتر شدند. مخابرات که خودش غولی نیمهجان بود با حمایت وزارت ارتباطات جانی دوباره گرفت و این بار کم و بیش اغلب شرکتهای FCP را قلعوقمع کرد. این شکار هم زیاد طول نکشید چون مخابرات و معدود FCPها که زنده ماندند به تیر اینترنت همراه گرفتار شدند که این بار سوارکاری چابک و تازهنفس بود و ذائقه مردم را بسیار بهتر میشناخت. نتیجه آنکه امروز همگی فارغ از اینکه چه پروانه و چه اسمی دارند یا از چه فناوریای استفاده میکنند مجال چندانی برای بیرون آمدن از لانهشان ندارند. این نتیجه محتوم جمعی است که همزیستی نداشتند؛ در انتها هیچ برندهای وجود ندارد.
هرچند در هر بازاری تجارت حرف آخر را میزند و کسی برنده است که تاجر بهتری باشد اما همچنان انصاف حرف اول هر بازی است و کسانی ماندگارتر خواهند بود که منصفتر باشند. باور داشتن به این حقیقت که هر بازاری دارای لایههای متعدد است و فرصت برای بازیگران مختلف در لایههای متفاوت وجود دارد باعث خواهد شد از سرِ بر داررفته بازیگران پیشین بازار فناوری درس بگیریم. بکوشیم در یک تیم بازی کنیم و اگر امروز بر توسن مراد سواریم، به خاطر بیاوریم فردایی هم هست. روزگار همیشه چنین نبوده و همواره نیز چنین نخواهد ماند.