صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
نگاه بیتفاوت بخشهای مختلف حاکمیت به فناوریهای نوظهور، در یک سال گذشته به طور کامل تغییر کرده است و تبدیل به رویکردی شده که به نظر میرسد تصمیم گرفته همه چیز را تحت کنترل خود در آورد. به گونهای که این روزها تنظیمگری یکی از دغدغههای اصلی رگولاتورها در بخشهای مختلف به شمار میرود. اگر در سالهای گذشته رگولاتور یا بخشهای مختلف حاکمیت به دلیل نوظهور بودن فعالیتها میکوشیدند فناوریهای جدید را نادیده بگیرند و کسبوکارهای آن بخش را نیز کوچک بشمارند، حال به نظر میرسد همان کسبوکارها و همان فناوریها مایه نگرانی آنها شدهاند.
در دوره رشد فناوریها و بالغ شدن آنها، بخشهای تصمیمگیر چندان تلاشی برای شناخت فناوریهای جدید با توجه به پیچیدگیهایشان و تغییراتی که در اکوسیستم ایجاد میکند نکردند و به تمامی آنها به چشم یک موضوع لوکس نگاه میکردند و همیشه امیدوار بودند به زودی آن فناوری درست مانند یک اسباببازی قدیمی با آمدن اسباببازی جدیدتر فراموش شود اما این اتفاق نیفتاد. درست همان رویکردی که رگولاتور با تماس تصویری در پیش گرفت و ابتدا نادیدهاش گرفت و پس از ارائه و جدی شدنش آن را ممنوع کرد تا در نهایت با آمدن پیامرسانها موضوع کلاً کان لم یکن شد.
اما به تدریج توجه به فناوریهایی که تا دیروز برای بخش تصمیمگیر کشور چیزی بیشتر از یک شوخی نبود جدی شد و تصمیم گرفت قدم در مسیر تنظیمگری بگذارد اما طبیعی است که نگاه سنتی و پدرسالانه به فناوریهای جدید موجب میشود ممنوعیت و برخورد سلبی اولین رویکرد تنظیمگر این حوزه باشد. تنظیمگری که به نوعی شاید حتی کسبوکار و وظایف خود را با آمدن فناوریهای جدید در خطر ببیند و ترجیح دهد این فناوریها هیچگاه رشد نکنند و در نطفه خفه شوند.
رویکرد تنظیمگری به VODها، پرداختیارها، صرافیهای رمزارزی یا حتی برخورد با استارتآپهای متقاضی ورود به بورس یا در سطحی دیگر نوع تنظیمگری که در طرح صیانت دیده شده همه گویای همین واقعیت است. رویکردی که فناوری را با آغوش باز نمیپذیرد و ترجیح میدهد همیشه در حاشیه باشد.
تنظیمگران تمامی این بخشها به نوعی رقیب کسبوکارها به شمار میآیند. صداوسیما به نوعی تنظیمگری پخش آنلاین را بر عهده دارد یا مسئولیت تنظیمگری رمزارزها بر عهده بانک مرکزی گذاشته شده که خود مسئول مستقیم بازار پولی کشور است. در چنین شرایطی طبیعی است که علاقه و رویکرد به سمت محدودیت بیشتر حرکت کند. حال آنکه نگاه به فناوریهای جدید و دنیای آینده و حتی تنظیمگری آن نیز باید متفاوت باشد و طراحی فرایندهای تصمیمگیری برای آن باید به صورت کامل تغییر کند. در چنین شرایطی حتی تعریف رگولاتور رگولاتورها نیز به نتیجه نخواهد رسید چراکه هر چند شورای عالی فضای مجازی با همین رویکرد تشکیل شد اما تاکنون نتوانسته نقش اصلی خود را بازی کند و در بسیاری از مواقع سکوت کرده یا بیشتر درگیر مسائل جاری شده است.
شاید در چنین موقعیتی تنها راهکار موجود تنظیم حداقل مقررات و بازتعریف نقش نهادهای تنظیمگر باشد؛ از آن رو که هیچکدام از نهادهای تنظیمگر با لباس سنتی یا طرز نگاه سنتی خود نمیتوانند در مورد فناوریهای جدید تصمیم بگیرند چراکه هر کدام از فناوریهای جدید فقط در یک بخش تاثیر نمیگذارد تا فقط یک بخش نیز برای آن تصمیم بگیرد. به عنوان مثال با فراگیر شدن 5G و اینترنت اشیا در نهایت یک بخش برای آن تصمیم میگیرد چون در شرایط فعلی به دلیل کوچک بودن بازار همه ترجیح میدهیم چشم خود را ببندیم.