توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
این شماره از پیوست به سنت هر شماره و هر پرونده و هر مطلبی که چند ماه پس از تغییر دولت و بافت سیاسی اجرایی منتشر میشود به شدت رنگوبویی ملیگرایانه دارد. پر از واژگانی تاثیرگذار در حوزه تولید است و کلیدواژههای بومی در سراسر آن به چشم میخورد. گویی سرشت هر دولت تازهبرآمدهای در ایران این است که دستکم یک بار سبکسرانه شانس خود را در ابتدای دوره برای تولید بومی آخرین فناوریهای روز جهانی بیازماید. چند تولیدکننده داخلی را به زور یا تطمیع راضی کند که بپذیرند پای سندی برای تولید گوشی یا مادربورد یا ریزتراشه را امضا کنند و در نهایت یا در رقابت با آخرین فناوری دنیا هم در بازار و هم در هویت له شوند یا ناگزیر تبدیل به یک ماسک برای واردات محصولات پایینرده چینی شوند که با نامی مجهول ولی با شعاری ایرانی منتشر شوند.
تجربههای بازار فناوری ایران در مواجهه با این رویکرد باستانی به تولید در هیچ سرمقالهای نمیگنجند ولی هنوز بازماندگانی از سیاستهای مشابه از دهه هفتاد تاکنون زنده ماندهاند که روایت کنند جدا از تعرفه وحشتناک، توسعه قاچاق و جیب خالی مردم چه میراثی برای بازیگران واقعی و شیاد این عرصه باقی مانده است.
کافی است به تجربه سیماوا که در دهه هفتاد، همزمان با طلوع دوران طلایی کامپیوترهای شخصی، مدعی تولید مادربورد داخلی بود نگاه کنیم که حالا شرکتی است با یک بار تاریخی و سایهای بر بازار تینکلاینت و مینی پیسی. اگر سیماوا را به خاطر نمیآورید، به مادیران کهنسال و همچنان مدعی نگاه کنید. شرکتی که سالهای سال در دهه هشتاد با مانیتورهای الجی بر اریکه بازار فناوری اطلاعات ایران تکیه زده بود در نهایت با تجربه تولید گوشیهای میانرده الجی در دوران محمود احمدینژاد چنان نقرهداغ شد که هرگز به این بازار بازنگشت و حالا با برند جوانش ایکسویژن بار دیگر بال گشوده است.
این داستان طبیعتاً محدود به حوزه سختافزار و تجهیزات هم نیست چون مثلاً عرصههایی مانند نرمافزارهای بزرگ بانکی، ارتباطات ماهوارهای، تجهیزات مخابراتی و دهها بازار عمودی دیگر در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران هم وضعیت مشابهی دارند که بین شعارها و تخیلات دولت جوان و واقعیتهایی که حتی خودشان در بازار و صنعت ایران میبینند فرسنگها فاصله است ولی داستان به طرزی طنزآلود همیشه پرچمدار خود را در بازار گوشیهای بیسرانجام پیدا میکند. خاطره گوشی ابرقهرمان GLX که به سبک اینفلوئنسرهای اینستاگرامی از سوی محمدجواد آذری جهرمی با اسم زیبای آریایی رونمایی شد هنوز زنده است. حتی نسبت دادن دقیق این گوشی به یک تولیدکننده درجه سوم چینی هم چیزی از اعتماد به نفسش در فضای رسانه کم نکرد ولی داستان همچنان در دوره وزیر نسبتاً جوان با گوشی شاهین ۳ تکرار شد.
مشکل حتی در ادعای تولید هم نیست. بسیاری از این بازیگران صنعتی و نیمهصنعتی به سهمی اندک از کیک بسیار بزرگ بازار گوشی قائل هستند. شعارها، سیاستها و بازی رسانهای دولتمردان در این بخش ناچیز از بازار با توان تولید بسیار محدود باعث شده است که حتی انگشتشمار فعالان واقعی هم مجالی برای تقدیر شدن به عنوان یک تولیدکننده حقیقی نیابند. از سویی با اقداماتی همچون افزایش تعرفه، تشدید رجیستریشن و خودتحریمی در سختترین دوران بازار فناوری ایران پس از انقلاب، اگر هم شرکتی شانس بقا داشته باشد، آن را زیر فشار سنگین انتظارات و احساسات عمومی مردم از دست میدهد.
این است که در تکرار چندباره چنین اشتباهی حتی آن چند نفری هم که واقعاً طرفدار تولیدند خود را از عرصه عمومی و رسمی حمایت قانونی کنار میکشند زیرا در شرایطی که به وضوح دولت جیب پری برای سوبسید و ارزی برای توضیح در خزانه ندارد، صرف اقدامات مقطعی، نمایشی و سیاسی حتی برای دستاوردهای نمادین هم کافی نیست. این هم خواهد گذشت.