توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
خطر انحصار در بازار استارتآپها، کسب و کارهای جدید و تجارت نوظهور الکترونیکی از زاویهای غیرمنتظره وارد میشود؛ در حالی که همه نگاهها به سوی رقابت سوپراپها، بازیگران بانکصاحب و هلدینگهای هشتپا دوخته شده است انحصار واقعی در لایهای مهجور از بازار دارد پوست میاندازد تا انحصارهای طبیعی موجود را به انحصارهای حاکمیتی پیوند بزند.
چه از منش تجاری یا خدمات نهایی بازیگران واقعی آنلاین راضی باشیم چه نباشیم، حقیقت این است که آنها طبیعی یا مصنوعی شریانهای حیاتی بازارهای جدید ایران هستند. بالاخره بازار اپلیکیشن به لطف کافهبازار، بازار خردهفروشی آنلاین به لطف دیجیکالا و بازار آگهیهای طبقهبندیشده به لطف دیوار یا درگاههای پرداخت به لطف زرینپال رشد پیدا کردهاند و چه بسا غیرمنصفانهتر هم شدهاند. کنار اینها دهها نمونه دیگر هم هستند که بازارهای دستکم دوقطبی و چندقطبی خودشان را پیدا کردهاند مثل بلد و نشان در شهر، علیبابا و فلایتیو/ اسنپتیریپ در سفر خارجی/ داخلی، همراهکارت و آپ در بازار خدمات مالی و دهها مثال دیگر.
بسیاری از این بازیگران در برههای مصنوعی قدرت گرفتهاند یا تقویت شدهاند ولی خودشان هم مهارت مضاعفی نشان دادهاند. مانند تاثیر تحریم و تورم ارزی بر ابرآروان، تاثیر خفقان رسانههای بینالمللی بر بازار فیلیمو و نماوا، یا ماجرای فیلتر شدن یوتیوب و اوج گرفتن آپارات؛ مثلاً نمیتوان گفت اگر تحریم و برهه چندی فیلترینگ نبود آیا کافهبازاری به این قدرت وجود داشت؟ یا اگر پول پیچیده سرآوا و ارتباطات بدفرجامشان با قدرت نبود الآن چنین دیجیکالای خوشتراشی داشتیم یا نه. حتی بدبینانهترین ناظر هم نمیتواند اعتراف نکند که لیاقت و جنگندگی خود این بازیگران هم در کنار برههای شانس حاکمیتی یک فاکتور حیاتی بوده است. پس چرا اغلب یک پای دعوا همواره گروه اسنپ است؟ حقیقت این است که در بالاترین اتاقهای این کسب و کارهای جدید یک تقسیمبندی ضمنی بازارهای کلانتر وجود دارد که اگر با یکدیگر همکاری هم نکنند، که اغلب میکنند، کم و بیش الفبای بازی را رعایت میکنند تا برای هم جفتپای جدی نیندازند و همین باعث میشود که هرچند شانس رقبای کوچکتر پامال شود ولی بزرگترها دست هم را زیاد خط نزنند.
اسنپ چهرهای در تسلط فراگیر بر بازار سفارش آنلاین به طور عام از خود نشان داده است که بیشتر رنگوبوی سرمایهداری بیتعارف غربی داشت تا اخلاق حجرهای و بچهمحلی استارتآپهای ایرانیتر. این گروه که در طنزی تاریخی گروه اینترنتی ایران نام گرفته در حقیقت با الگوی راکتاینترنت بلد است بیسروصدا یک بازار را شخم بزند و به بازیگران بزرگتر بفروشد و برود. این است که وقتی سر چیلیوری بریده شد چند سالی بود که دیگر بازیگران فهمیده بودند جای زخم این گروه بر تن بازار سفر و خردهفروشی هم میماند.
در مقابل نمیتوان انکار کرد به مثابه همان غولهای غربی، اسنپ گروهی بازیساز- حالا شاید نهچندان دوستداشتنی- شده است. کافی است منصفانه بازار کرونازده ایران را بدون خدمتی مانند اسنپمارکت یا تن نیمهجان رستورانها را بدون همین اسنپفود تصور کنید. پس آنچه اسنپ را برای دیگران ترسناک میکند نه لیاقت تجاری که ترس از توان حاکمیتی آن به لحاظ ترکیب سهامداری امتیان ایرانسل است. ترسی که زمانی مشابه خفیفتر آن از سرآوا در ماجرای دیجیکالا و سایرین وجود داشت. فعلاً ایرانسل این خطر را با هوشمندی احساس کرده است و برای همین در یکی از گردنههای حساس که بازی قدرت را به ثروت در بازی کسب و کارهای نو وصل میکند جاخالی دردناکی داده است. ایرانسل از بازی صنفی در آخرین لحظات خارج شد تا خودخواسته انحصار جدید خلق نکرده باشد اما شاید سایر ترکیبهای حاکمیتی با تجربیاتی مانند توسکا در این زمینه اینقدر بزرگوار نباشند.
زمانی که شما این مطلب را میخوانید نتیجه انتخابات سازمان نظام صنفی رایانهای در تهران تعیین کرده است که آیا خطوط انحصار حاکمیتی به انحصار طبیعی میرسد یا نه. فعلاً برخی استارتآپها از دوره پیش اهمیت این سنگر را شاید نه برای تهاجم که دست کم برای دفاع متوجه شدهاند و برای همین در یکی از دو لیست اصلی میتوان بازیگرانی جدیدتر به علاوه خود اسنپ را دید. اینجاست که ۲۹ آبان شاید تاریخ عوض شدن سرنوشتهای یک بازار برای همیشه باشد. پرونده ما درباره انحصار را از دست ندهید.