قسمت هفتاد و سوم
میراث شخصی یک پیآری
۲۳ آبان ۱۳۹۸
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۷۳
تاریخ بهروزرسانی: ۸ مرداد ۱۳۹۹
چندین سال پیش بود که برای اولین و آخرین بار دیدمش. اولین بار به این دلیل که تا قبل از آن هیچ رویداد مشترکی نبود که من و سعید هر دویمان در آن شرکت کرده باشیم. آخرین بار به این خاطر که بعدها برای بار دوم مهاجرت کرد و دیگر بازنگشت. در آن رویداد من ورکشاپ آموزش رسانهای سخنگوها را اجرا میکردم و او کارگاه ارتباط رسانهای. شرکتکنندگان هم اغلب از مدیران روابط عمومی شرکتهای دولتی و خصوصی بودند. در بین جلسات فرصتی شد تا قهوهای با هم بخوریم و گپی بزنیم. به هر حال او را به عنوان یکی از کارکشتهترین فعالان روابط عمومی میشناختم که هم در آژانسهای ایرانی و غیرایرانی سابقه کار داشت و هم تجربه مدیر ارتباطات برندهای بزرگ را در رزومه خود میدید. پس سعی کردم مهمترین سوالم را از او بپرسم و آن این بود که اگر در بین مهارتهای این شغل یکی را میخواست انتخاب کند، آن یک مورد کدام بود؟ «ببین خودت خوب میدونی که پیآر و به طور کلی ارتباطات مثل هر موقعیت شغلی مدیریتی دیگهای نیاز به یکسری مهارتهای کلان مانند تفکر آنالیتیک، نگاه استراتژیک، اولویتشناسی، خلاقیت و خیلی چیزهای دیگه داره، اما به دلیل اهمیت ویژهای که یک مدیر پیآر به عنوان پیشانی یا ویترین برند داره شاید بعضی از این ویژگیها اهمیت بیشتری پیدا کنند؛ مثلاً یک مدیر روابط عمومی باید قابلیت و ظرفیت کار در شرایط بحران را به خوبی داشته باشه. چون موقع وقوع بحران برای یک برند اونه که وظیفه آرامش دادن به داخل و خارج سازمان را باید از خودش نشون بده. اونه که حتی باید مدیرعامل و بقیه مدیران ارشد رو با واقعبینی (و نه خوشبینی بیمورد) آروم کنه. این شخص باید در وهله اول خودش پنیک نکنه و پرسنل شرکت آرامش رو در او پیدا کنند. از طرف دیگه اون نباید در...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید