روابطعمومی (PR) هنر ایجاد اعتبار برای شرکت و حفظ این اعتبار نزد مردم است. این کارکرد باعث میشود روابط عمومی به صورت آگاهانه، برنامهریزیشده و پایدار تلاش کند تا بتواند درکی متقابل بین سازمان و مخاطبانش ایجاد کند. داستانهای متفاوت اغلب اینطور به نظر میرسد که نقش روابط عمومی در استارتآپها شبیه دیگر شرکتهاست. با این حال تفاوتهای بنیادینی بین استارتآپها و شرکتها از نظر استراتژیها و مدیریت وجود دارد. کارآفرینان نمیتوانند استراتژیهای نایک یا اپل را کپی کنند و انتظار داشته باشند منجر به نتایج مشابه شود. این امر بدان معنا نیست که آنها نمیتوانند از نحوه کار سایر روابطعمومیها الهام بگیرند، اما باید بتوانند نیازها و چالشهای منحصربهفرد استارتآپشان را با استفاده از استراتژی روابط عمومی خود، اجرا کنند. استارتآپها در آغاز مثل لوحی نوشتهنشدهاند و هیچ آگاهیای نسبت به برندشان وجود ندارد. به این ترتیب، تمرکز کانونی کارآفرین و روابط عمومی باید معطوف به یک یا چند هدف خاص باشد. این اهداف به این ترتیب است: تبیین و توضیح محصول یا خدمات یا ایده جدید به مردم جذب سرمایه برای رشد کسبوکار آزمایش محصولات یا خدمات جدید، جذب مشتریان جدید جذب استعدادهای برتر بهبود جایگاه خود با رقابت. هر کدام از این اهداف مستلزم داستانی متفاوت در فضای رسانههاست. استارتآپهایی که به دنبال جذب سرمایه و بودجهاند نیاز به توجه روزنامهنگارانی دارند که در رسانههای رسمی حوزه سرمایهگذاری کارآفرینانه فعالاند؛ در مقابل استارتآپهای راهاندازیشده که سابقه تاریخی بیشتر و روابط برونسازمانی زیادتری دارند و توانستهاند در دوره حیات شرکت، نسبت به برندشان آگاهی برقرار کنند، بیشتر بر حفظ مشتری یا مدیریت چالشهایی متمرکزند که به دلیل رقابت ایجاد شدهاند؛ مثلاً، هنگامی که شرکت خدمات لجستیک دیاچال (DHL) میخواست ردپای خود را در ایالات متحده آمریکا گسترش دهد، بر روابط مشتری، نوآوریهای خیرخواهانه و داستانهایی در مورد فداکاری و توانایی این شرکت متمرکز بود. آگاهی نسبت به برند...