رهبر انقلاب: حوزههای علمیه باید در مورد رمزارزها نظر بدهند
رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از مدیران، اساتید و طلاب جامعهالزهرا (س)، اعلام کردند:…
۳۰ آبان ۱۴۰۳
۸ مرداد ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه
در این مطلب میخوانید
فراهمکننده زیرساخت مورد نیاز دنیای بلاکچین، صنعتی با ارزش بازار بیش از ۲ میلیارد دلار به نام ماینینگ است. شبکهای تشکیلشده از پردازندههای کامپیوتری که با قدرت پردازشی امنیت و صحت اطلاعات بلاکچین را تایید و ممکن میکنند. صنعتی که ایران هم در برهههایی سهم پنج درصدی از آن داشت و امکان ایجاد اشتغال، ارزآوری و مطرح شدن به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه بینالمللی برای آن قابل تصور بود. اما امروزه نه تنها سهمی از آمار جهانی ندارد بلکه فعالان این حوزه بدون اطلاعرسانی درست، بابت برق ماینینگ دورههای گذشته خود به توانیر بدهکار شدهاند.
به گزارش پیوست، با شروع قانونگذاری استخراج، همانطور که آمار درخواست مجوز با حدود ۸۰۰ درخواست نشان میدهد، بسیاری از فعالان این حوزه علاقهمندی خود را به رگوله شدن نشان دادند. سیگنال مثبتی از علاقهمندان به حوزه استخراج، در مقابل آمار نگرانکننده ماینینگ زیرزمینی که گزارشها و صحبتهای مختلفی از مجلس تا مجریان شبکه برق کشور بارها در مورد آنها ابراز نگرانی کرده بودند.
ماینینگ فرایندی است که با استفاده از توان پردازشی پردازندههای کامپیوتری در شبکههای مبتنی بر اثبات کار (PoW) مانند بیتکوین، تایید تراکنشها و اطلاعات شبکه به صورت ایمن ممکن میشود. در این روش ماینرها (دستگاههای پردازشکننده)، معادلات ریاضی را حل و بدون نیاز به واسطه، شبکه بلاکچین امکان میزبانی کاربران و تعاملات آنها را پیدا میکند. البته برای حفظ ریتم پردازش تراکنشها و فاصله آنها در شبکه بلاکچین، فاکتوری به نام سختی شبکه در نظر گرفته میشود. برای مثال سختی شبکه بیتکوین به وسیله بلاکچین این شبکه و با توجه به میزان پردازش موجود، افزایش یا کاهش پیدا میکند تا فاصله اضافه شدن بلاکها در بلاکچین در بازه ۱۰ دقیقهای باقی بماند. به این معنی که هرچه افراد یا میزان توان پردازشی در اختیار شبکه افزایش پیدا کند، سختی شبکه هم افزایش پیدا میکند و رقابت برای به دست آوردن پاداش سختتر میشود و برعکس.
ارز دیجیتالی از سال ۲۰۰۸ با معرفی بیتکوین تا امروز توانسته به ارزش بازاری حدود ۲ تریلیون دلار برسد که از این عدد حدود ۵۰ درصد به بیتکوین اختصاص دارد. شبکهای که به عنوان تنها پول مستقل دنیا شناخته میشود و مثال نقضی برای انحصار پولی دولتها به حساب میآید. بیتکوین شاید نوآوری چشمگیری به نظر برسد اما باید در نظر بگیریم که بدون ماینینگ، بلاکچین بیتکوین به هیچکدام از ارزشها و افتخاراتی که امروز به آن نسبت داده میشود، دست پیدا نمیکرد.
اواسط دهه ۹۰ در ایران موج ماینینگ شروع شد. صنعتی رو به رشد با امکان خلق ارزش بالا برای کشوری که به دلیل تحریمها تعامل جهانی در بسیاری از حوزهها برایش ممکن نیست. استخراج متفاوت بود. مانند فرهنگ معرفیشده با بیتکوین، هر شخص فارغ از جنس، نژاد یا هر فاکتور دیگری توانایی برابری برای فعالیت داشت. تنها کافی بود توان پردازشی خود را در اختیار شبکه بگذارد و در ازای این کار پاداش دریافت کند.
شاید در نگاه اول به نظر برسد ماینینگ چیزی جز وصل کردن ماینر به برق نیست. اما باید توجه کرد که انجام تغییرات بنیادین در کد بیتکوین و همچنین روندهای قیمتی همیشه نیازمند همکاری ماینرها بوده است و اگر فردی امروزه بیتکوین را امن و قابل اعتماد میداند در حقیقت نتیجه فعالیت و همکاری ماینرها را تایید میکند.
استخراج در حوزه ارزهای دیجیتالی بخش زیرساختی به شمار میآید، اما در فرایند ماینینگ دو عامل مهم برق و اینترنت حرف اول را میزنند. اختلال اینترنت از یک سو و تحریمهای خارجی از سوی دیگر باعث بروز چالشهای زیادی برای صنعتگران این حوزه شده است هرچند مشکل اصلی ماینینگ به حساب نمیآید.
انجام پردازش با حداکثر توان برای رقابت در شبکه میتواند دمای قابل توجهی تولید کند که برای جلوگیری از آسیب دیدن دستگاهها، در نظر گرفتن شرایط تهویه مناسب بسیار مهم است و با نگاهی به تجمع ماینرها در ایران و جهان میتوان دریافت که مناطق سردسیر و خنک به مقصد اصلی ماینرها تبدیل شدهاند. در ایران سمنان، زنجان و البرز از جمله مقصدهای ماینرها به حساب میآیند.
اما این حجم از توان پردازش نیازمند مصرف برق است. اگر ایران را در نظر بگیریم، به دلیل پرداخت یارانه دولتی روی تعرفه برق، با یکی از ارزانترین کشورها روبهروییم. بازار برق در ایران به گونهای است که تمامی مراحل تولید، توزیع و نگهداری شبکه در اختیار وزارت نفت، نیرو و شرکتهای زیرمجموعه این سازمانهای دولتی است. شبکهای انحصاری که بر اساس گزارش وزارت نیرو تا پایان خردادماه، حدود ۷۰ هزار مگاوات تقاضا در کشور را پاسخ میدهد و نشاندهنده رشد ۰.۳ درصدی مشترکان به صورت میانگین (مشترکان عمومی با بیشترین رشد سهمی ۲ درصدی دارند) نسبت به پایان ۱۴۰۱ است. در حالی که همین گزارش نشان میدهد کل ظرفیت نصبشده نسبت به پایان ۱۴۰۱، ۰.۴ درصد رشد داشته است.
مصطفی رجبی مشهدی مدیرعامل شرکت مدیریت شبکه برق ایران مردادماه ۱۴۰۲ از رشد ۴.۶ درصدی تقاضا برای برق و افزایش ۲۷۰۰ مگاواتی ظرفیت شبکه که معادل مصرف سه استان کرمانشاه، ایلام و کردستان است خبر داد.
شاید بزرگترین نکات گزارشهای شبکه برق شامل مشکلات نیروگاههای برقآبی، بهرهوری پایین نیروگاهها، سهم بالای سوختهای فسیلی و شبکه توزیع باشد. مشکلاتی که در سالهای گذشته سهم قابل توجهی در خاموشیهای صنایع داشتهاند. اما در بین صنایع مختلف نحوه برخورد با ماینینگ متفاوت بوده است. صنعت استخراج رمزارزهای به عنوان تنها بخش ارزهای دیجیتالی در ایران که قانونگذاری شده است، در سالهای گذشته با خاموشیهای متعددی مواجه بوده است.
در ابتدا این خاموشیها با این عنوان اعمال میشد که مزارع استخراج بخش قابل توجهی از انرژی کشور را میبلعند و حتی خاموشیهای تابستانهای گذشته هم بعضاً به ماینینگ نسبت داده میشد. این در حالی است که مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۴۰۱ با انتشار گزارشی اعلام کرد در بدبینانهترین حالت کمتر از هزار مگاوات ماینینگ در سال ۱۳۹۹ ایران برق مصرف کرده است و به همین دلیل کمتر از ۱۰ درصد کسری برق میتواند متوجه ماینینگ باشد.
اگر بخواهیم مقایسهای میان صنایع با مصرف برق بالا انجام دهیم، صنعت فولاد سهم قابل توجهی دارد که به گزارش جهان اقتصاد حدود ۳۵ درصد از برق تولیدی کشور را مصرف میکند و این در حالی است که ذوب و تولید هر تن فولاد خام در ایران به صورت میانگین ۶۲ درصد بیشتر از میزان انرژی مورد نیاز تولید مشابه در سایر کشورهاست. همچنین جهان اقتصاد اشاره میکند در مورد صنعت فولاد بهرهوری کم این صنعت یکی از دلایل ناترازی مصرف برق کشور است.
از سویی به گزارش بازار، محمد یاسر طیبنیا مدیرعامل شرکت فولاد مبارکه گفته است: «فولاد مبارکه را باید با الگوهای موفق جهانی از جمله پوسکوی کره مقایسه کرد. گفته میشود بهترین تولیدکنندگان فولاد جهان بین ۱۰ تا ۱۳ درصد سود میدهند و چگونه است که فولاد مبارکه با تکنولوژی پایینتر و به مراتب قدیمیتر به طور میانگین ۳۵ تا ۴۰ درصد یعنی حدود سه برابر حاشیه سود دارد؟ پس این سود حاصل گرانفروشی است و ایجاد شبهه میکنند که این نشأتگرفته از همان رانت است. این دوستان مطلبی را در نظر نمیگیرند و آن اینکه عملکرد هر شرکتی را میبایست با اقتضائات و شرایط اقتصادی کشوری که در آن قرار گرفته تحلیل کرد. در اینجا باید میزان سوددهی را کنار تورم ساختاری موجود قرار دهیم. متاسفانه طی سالهای اخیر در کشور ما شاهد تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی هستیم. اگر شرکت پوسکوی کره ۱۳ درصد سود میدهد، در کشوری این میزان سود را دارد که ۲.۵ درصد نرخ بهره و به همین میزان هم نرخ تورم دارد و بیش از پنج برابر نرخ تورم خود سود داده است و اگر فولاد مبارکه بخواهد پنج برابر نرخ تورم کشور سود دهد باید بالای ۲۰۰ درصد حاشیه سود داشته باشد.»
با این حساب، این صنایع بهرهوری پایینی دارند که میتوان ادامه فعالیت آنها را با انرژی یارانهای دولتی متصور شد؛ اما در مقابل ماینینگ را داریم. صنعتی که فعالان آن مجوز دارند، تعرفه برق صادراتی را پرداخت میکنند، مالیات میدهند و مقصر مشکلات شبکه برق معرفی میشوند. گفتنی است ماینینگ در ایران بهرهوری برابری با دیگر کشورها ارائه میدهد. به گفته علی بابکنیا در مصاحبه با ایرنا، برق ماینینگ تعرفهای ۵۰ برابر بیشتر از صنایع دیگر دارد.
البته بهرهوری پایین فقط شامل صنایع نمیشود. بهرام جلوداری، عضو هیات مدیره انجمن بهرهوری ایران، معتقد است هنگام صحبت از بهرهوری ذهنها به سمت استفاده از لامپهای کممصرف میرود. اما این موضوع در نوک قله بهرهوری تعریف میشود. چراکه بهرهوری نیروگاههای کشور پایین است و با توجه به آمارها افزایش یکدرصدی بهرهوری در تولید میتواند دو میلیارد مترمکعب در مصرف سوخت صرفهجویی کند.
حتی به نظر میرسد نحوه مدیریت و تامین انرژی وزارتخانههای نفت و نیرو هم از این قاعده مستثنی نیست و سیدهاشم اورعی رئیس اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران در گفتوگو با رکنا ضمن اشاره به مصرف گاز ایران که با ۱۲ کشور اروپایی برابری میکند گفته است: «اخیراً رئیس سازمان برنامه و بودجه در صورتی اعلام کرد قیمت حاملهای انرژی در بودجه ۱۴۰۲ افزایش نخواهد یافت و به این خبر نگاهی مثبت دارند که دقیقاً برعکس است. در کشوری که به طور رسمی اعلام میشود ۴۰ درصد تورم وجود دارد، اگر ۴۰ درصد قیمت حاملهای انرژی را افزایش ندهیم، یعنی انرژی را ارزان کردهایم و این به معنی افزایش یارانه است. سوال این است که پول افزایش یارانه که در کسری بودجه خود را نشان میدهد از کجا تامین میشود؟ و پاسخ این است که به دلیل افزایش نیافتن قیمت حاملهای انرژی و به دنبال آن کسری بودجه شدید، در سال ۱۴۰۲ نیاز به افزایش خلق پول به میزان ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به این منظور داریم. یعنی به طور قطع تورم زیاد ادامه خواهد داشت و نتیجه آن با کمال تاسف ادامه حرکت در این حلقه باطل و فشار بر معیشت مردم است.»
بانک مرکزی ایران اما مسئولیتی در قبال وظایف خود در مورد ماینینگ نمیپذیرد و در بازههای زمانی مختلفی در سالهای گذشته با وجود اینکه به دفعات موظف به ایجاد پلتفرمی برای انجام تبادلات مورد نیاز ماینرها و تجار شده اما تاکنون بانک مرکزی خروجی مشخصی ارائه نکرده است. این اتفاق در حالی میافتد که در آبان ۱۴۰۱، دومین مصوبه هیات وزیران به بانک مرکزی فرصتی سهماهه (تا بهمنماه) برای توسعه این پلتفرم داد اما همچنان خبری از بستر تبادلات رمزارز بانک مرکزی نیست. بستری که میتوانست باعث بروز پتانسیل ماینینگ برای تجارت و ارزآوری شود.
در زمان نگارش این گزارش، فعالیت مزارع استخراج با مشکلات متنوعی همراه است. مشکلات مربوط به تعرفهگذاری قیمت برق صنعت استخراج، محدودیتهای زمانی و فصلی و همچنین عطف به ماسبق شدن تعرفه جدید برق از مهمترین مشکلات مطرحشده در بین فعالان حوزه استخراج است.
مدیرعامل انجمن بلاکچین، عباس آشتیانی، میگوید: «در یک کلام صنعت ماینینگ مرده است و این در حالی است که کشور پر شده از کنفرانسهای متفاوت در حوزه رمزارزها؛ عاشقان سینهچاکی که در کلام معتقدند ما باید با رمزارز تحریم را دور بزنیم، تولید کنیم یا حمایت کنیم. اما در عمل میبینم که تصمیمات منجر به سرکوب صنعت استخراج شده است.»
این در حالی است که روزگاری از ماینینگ به عنوان صنعتی برای کاهش فشارهای ارزی و افزایش فرصتهای تجاری یاد میشد.
محمد خدادادی، مجری طرح رمزارز شرکت توانیر، معتقد است کماهمیتترین حوزه بلاکچین، ماینینگ است و تصمیمگیری در اختیار توانیر نیست بلکه تصمیمگیری کلان نیاز دارد. با این حال گزینه استفاده از برق نیروگاههای تجدیدپذیر در تابلوی سبز بورس انرژی از طرف دولت پیشنهاد شده است.
پیشنهادی که فعالان اعتقاد دارند صرفه اقتصادی ندارد اما ساتبا به عنوان یک راهکار معتقد است به این صورت ماینرها میتوانند تامین پیوسته برق را تجربه کنند. به گفته علی بابکنیا رئیس گروه استخراج انجمن بلاکچین، این روش در صورتی که عرضه کند یا قیمت رمزارز تولیدی افزایش پیدا کند میتواند در درازمدت راهحل مفیدی باشد.
البته راهکارهای دیگری هم مطرح شده است. تاسیس نیروگاه به دست فعالان یکی دیگر از گزینهها بود. راهکاری که به گفته بابکنیا به دلیل ندادن انشعاب از طرف وزارت نفت و تعرفهگذاری بالا نسبت به نرخ جهانی عملاً قابل پیادهسازی نیست. اما در صورت تعرفهگذاری معادل قیمت جهانی و دادن انشعاب میتوانست فشار روی وزارت نیرو را کم کند، برای وزارت نفت سودده باشد و مشکلات ماینینگ را کاهش دهد.