نشان: بهجای انتساب دستاوردهای بخش خصوصی به فیلترینگ دلایل واقعی محدودیتها را بگویید
نشان در بیانیهای نسبت به صحبتهای رسول جلیلی عضو شورای عالی فضای مجازی که رشد…
۳۰ آبان ۱۴۰۳
۲ خرداد ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۱۵ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۹ خرداد ۱۴۰۲
پروژههای توسعه محصول نمیتوانند پیشرفت کنند مگر اینکه از محصول بادوام و با کیفیتی پشتیبانی کنند و برنامه مشخص کاریای داشته باشند. به همین دلیل است که شما نیاز به اثبات مفهوم (POC) دارید تا ثابت کنید که یک ایده یا پروژه کسبوکار چیزی برای ارائه دارد. اثبات مفهوم بعد اولیهای است که نشاندهنده نتیجه مطلوب یا غیرمطلوب کاری است.
تصور کنید که زمان و منابع قابل توجهی را صرف خرید یک ماشین جدید میکنید اما در آخر متوجه میشوید که با نیازهای شما مطابقت ندارد. در مورد سرمایهگذاریهای تجاری نیز همینگونه است. بدون اثبات مفهوم (Proof of Concept)، ممکن است در نهایت روی چیزی سرمایهگذاری کنید که کارایی ندارد.
یک POC میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، اما معمولا شامل ساخت یک نمونه اولیه یا کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) برای آزمایش دوام یک مفهوم است. هدف، پاسخ به سوالات کلیدی در مورد امکان سنجی محصول یا خدمات و جمعآوری بازخورد از مشتریان بالقوه است. در این مطلب به چیستی، فواید و چگونگی نوشتن اثبات مفهوم خواهیم پرداخت.
اثبات مفهوم (POC) نمایش مرحله اولیه از چیزی است تا ببینیم همانطور که در نظر گرفته شده کار خواهد کرد یا نه. POC برای بررسی اینکه آیا یک ایده یا فناوری میتواند به نتیجه دلخواه برسد یا خیر استفاده میشود. POC اغلب اولین گام برای تایید این است که آیا یک ایده یا فناوری میتواند به نتیجه مطلوب برسد یا خیر. به این ترتیب، این مفهوم برای موفقیت هر سرمایهگذاری جدید ضروری بهنظر میرسد.
POCها را میتوان برای آزمایش همهچیز از امکانسنجی فنی گرفته تا تقاضای بازار مورد استفاده قرار داد. آنها بخش مهمی از فرآیند توسعه محصول هستند و میتوانند به کاهش خطر شکست محصولات و خدمات جدید کمک کنند.
برای مثال، فرض کنید ایدهای برای یک اپلیکیشن جدید موبایل دارید که فکر میکنید پدیده بعدی دنیای اپلیکیشنهای موبایل خواهد بود. قبل از اینکه زمان و پول را برای توسعه این اپلیکیشن سرمایهگذاری کنید، ابتدا می خواهید این ایده را تایید شده بدانید که مردم واقعا از آن استفاده خواهند کرد. اینجاست که POC وارد میشود.
برای موفقیتآمیز بودن پروژه، میتوانید یک نسخه بسیار ابتدایی از اپلیکیشن خود ایجاد کنید و آن را برای گروه کوچکی از کاربران بفرستید تا ببینید آیا آن را مفید می دانند یا خیر. اگر اپلیکیشن با این گروه اولیه موفقیتآمیز بود، میتوانید با توسعه نسخه کاملتر اپلیکیشن ادامه دهید. در غیر این صورت، میتوانید با حذف کامل پروژه، در زمان و هزینه خود صرفهجویی کنید.
با این حال، اثبات مفهوم بیش از اینها از دستش برمیآید. POC نظرات و بینشهای کاربران را از اعضای تیم شما به منظور کاهش خطرات پیشبینی نشده جمعآوری میکند؛ از جمله کسانی که ممکن است در غیر این صورت مشارکت نکرده باشند.
POC برای فرآیند توسعه محصولات جدید در بخشها و زمینههای مختلف نقش اساسی را ایفا میکند، از جمله: توسعه اپلیکیشن، توسعه تجاری، مدیریت پروژه و در میان سایر صنایع میتوان از تولید، فناوری اطلاعات، مراقبتهای بهداشتی و امنیت سایبری نام برد.
آیا ایده پیشنهادی طبق پیش بینی عمل میکند؟
بازار موجود یا بالقوه این محصول یا خدمات چیست؟
چه فناوریهایی برای کارایی روان این پروژه و ایجاد نتایج موردنظر لازم است؟
آیا میتوانید محصول یا خدمات خود را بهطور قطع در یک محیط واقعی تولید کنید؟
آیا در طول فرآیند POC بازخورد دریافت شدهاست که بتوانید آن را در پروژه نهایی بگنجانید؟
POC یا اثبات مفهوم یک تمرین یا آزمایش کوچک است برای تایید اینکه آیا مفهوم یا ایده ما عملی است یا خیر. POC معمولا اولین گام در یک پروژه بزرگتر بهشمار میرود و نشان میدهد که آیا مفهوم اصلی پروژه را میتوان اجرا کرد یا خیر. انواع مختلفی از POC وجود دارد:
هنگام شروع یک پروژه جدید، اغلب خطرات فنی زیادی وجود دارد. یک POC فنی برای کاهش این خطرات پشتیبانی زیرساخت فناوری را از نیازمندیهای پروژه تایید میکند. این نوع POC معمولا توسط یک تیم کوچک از مهندسان انجام میشود و بر حل یک مشکل خاص متمرکز است.
POC تجاری برای تایید یک ایده یا مفهوم تجاری استفاده میشود. این نوع POC معمولا با ایجاد یک نمونه اولیه یا کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) انجام میپذیرد. سپس MVP برای جمع آوری بازخورد از مشتریان بالقوه بهکار میرود. در نهایت، از این بازخورد برای اعتباربخشیدن به مفهوم تجاری و انجام اصلاحات لازم بهره میبرند.
POC بازاریابی برای آزمایش یک استراتژی یا تاکتیک بازاریابی جدید استفاده میشود. این نوع POC معمولا با گروه کوچکی از افراد در یک محیط کنترلشده مانند یک گروه کانونی انجام میگیرد. هدف POC بازاریابی جمعآوری دادههایی است که میتوان از آنها برای تصمیمگیری در مورد راهاندازی استراتژی بازاریابی جدید در مقیاس بزرگتر استفاده کرد.
یک POC مالی برای آزمایش امکانسنجی یک مدل کسب و کار یا سرمایهگذاری جدید استفاده میشود. این نوع POC معمولا با ایجاد یک مدل مالی انجام میشود که سودآوری موردانتظار سرمایهگذاری را پیشبینی میکند. هدف POC مالی این است که نشان دهد مفهوم مدنظر برای سرمایهگذاری بادوام و ارزشمند است یا نه.
اثبات مفهوم، کمینه محصول پذیرفتنی و نمونه اولیه اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما برخی تمایزات مهم بین آنها وجود دارد.
ساختن نمونه اولیه و اثبات مفهوم ممکن است مشابه بهنظر برسد، اما تفاوتهای خاصی وجود دارد و هرکدام هدف متفاوتی دارند. POC پروژهای ساده برای آزمایش مفهوم کلی است. POC نشان میدهد که مفهوم محصول هم کاربرد دارد و هم میتواند بیشتر توسعه یابد.
ساخت نمونه اولیه (Prototype) یک کار حیاتی دیگر است. برای کمک به شبیهسازی نحوه عملکرد یک محصول در دنیای واقعی، نمونههای اولیه ساخته میشوند. طرحبندی، ناوبری، طراحی و غیره را شرح میدهد. در نتیجه، نمونه اولیه نحوه تولید یک محصول را نشان میدهد، در حالی که اثبات مفهوم نشان میدهد که ایده محصول امکانپذیر است.
این بدان معنا نیست که این دو ایده منحصر به یکدیگر هستند، البته که در بعضی جنبهها به هم مربوط هستند. این به دلیل این مسئله است که اثبات مفهوم به کاربران اجازه میدهد تا بازخورد خود را به تیم ارائه دهند، آنها را قادر میسازد تا در مورد فناوری پیشرفته تحقیق کنند و البته به سرمایهگذاران و تصمیمگیرندگان نشان میدهد که این مفهوم قابل اجراست. اغلب، زمانی که POC نشان دهد پیشنهاد قابل اجراست، یک نمونه اولیه ساخته می شود.
از سوی دیگر، MVP نسخه اولیه یک محصول است که عملکرد اصلی را دارد. هدف اصلی از انتشار MVP کسب بازخورد کاربران در مورد محصول است. بر اساس این بازخورد، می توان محصول را بهبود بخشید و ویژگی های جدیدی را اضافه کرد.
بزرگترین تفاوت بین POC، پروتوتایپ و MVP این است که POC صرفا بر توضیح امکانپذیر بودن یک مفهوم متمرکز میماند در حالی که نمونه اولیه، نحوه تولید محصول را نیز نمایش میدهد. MVP نیز بر دریافت بازخورد کاربران برای بهبود محصول متمرکز است.
اساسا، POC راهی برای تایید کارایی ایده بهشمار میرود. نمونه اولیه به درک نحوه عملکرد محصول در واقعیت کمک میکند و MVP اولین نسخه محصول است که فقط عملکرد اصلی را دارد.
اثبات مفهوم بسیار ارزشمند است، زیرا یک پروژه آزمایشی برای ارزیابی امکانسنجی طرح شما قبل از شروع کار است. دلایل زیادی برای اولویت قرار دادن POC وجود دارد. از جمله این دلایل میتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
۱- کلید هر زمینهچینی فوقالعادهای
همانطور که همیشه تاکید میشود، روایت بخشی مهمی از استراتژی هر استارتاپی است. از سرمایهگذاران گرفته تا برند شما و فعالیتهای بازاریابی از راهاندازی تا بازار و فراتر از آن به داستانسرایی نیاز دارد. این را در نظر بگیرید که ما انسانها عاشق داستان هستیم. بنابراین، همه اطلاعات موجود به شما این را میگوید که وقتی در حال آماده کردن پیشنهاد ایدهآل خود برای سرمایهگذاران هستید، چه کاری باید انجام دهید؟
بدیهی است برای بیان یک روایت شما به یک داستان عالی نیاز دارید. هنگامی که مفهوم فوقالعاده خود را ارائه میدهید، باید مخاطبان خود را تشویق کنید تا به آن تمایل پیدا کنند. وقتی میخواهید محصول خود را به سرمایهگذار بفروشید، اساسا داستانی را برای سرمایهگذاران تعریف میکنید. هرچند نه هر داستانی، بلکه داستانی که کاملا متعلق به شماست.
تیم درخشان شما متشکل از توسعهدهندگان نرمافزار، هکرهای رشد و هکرهای تجاری، محصول شما و مشکلی که به آن پاسخ خواهد داد و البته خود شما به عنوان یک کارآفرین مدرن موفق با ایدهای بزرگ و جرات تحقق آن است.
۲- اعتبارسنجی سریع و ارزان
فضای استارتاپی پرریسک است و مهم نیست چقدر محصول شما خوب باشد. درواقع هیچ تضمینی برای موفقیت ایده وجود ندارد، برای همین مهم است که ایدههای خود را در اسرع وقت تایید کنید، تا بتوانید قبل از صرف زمان و هزینه زیاد برای توسعه، مطمئن شوید که در مسیر درستی هستید.
اثبات مفهوم به شما این امکان را میدهد که با آزمایش ایده خود در مقیاس کوچک قبل از تعهد به یک محصول کامل، این کار را سریع و کارآمد انجام دهید. به این ترتیب، میتوانید مطمئن شوید که تقاضای واقعی برای محصول شما وجود دارد و توسعه آن امکانپذیر است.
تکمیل یک اثبات مفهوم به شما دیدی روشن از هزینههای کلی پروژه نهایی میدهد. ممکن است در طول این فرآیند هزینههای پنهان را کشف کنید یا پس از انجام پروژه اصلی راههای جدیدی برای پس انداز پیدا کنید.
۳- افزایش اعتماد سرمایهگذاران
سرمایهگذاران همیشه به هنگام سرمایهگذاری در استارتاپها به دنبال راههایی برای کاهش ریسک هستند. اثبات مفهوم میتواند راه بسیار خوبی برای این کار باشد، با نشان دادن اینکه ایده شما قابل اجراست و در حال حاضر مشتریان بالقوه به آن علاقمند هستند. این میتواند به سرمایهگذاران اعتماد به نفس لازم برای سرمایهگذاری در شرکت شما را بدهد و همینطور به شما کمک کند تا سرمایه خود را راحتتر تضمین کنید.
۴- جذب استعدادها
جمع کردن یک تیم عالی یکی از مهمترین کارهایی است که میتوانید برای استارتاپ خود انجام دهید. اثبات مفهوم با نشان دادن اینکه ایده شما دارای پتانسیل است و در حال حاضر مشتریان علاقمند هستند، میتواند راه بسیار خوبی برای جذب استعدادهای برتر باشد.
اثبات مفهوم میتواند به شما کمک کند که نه تنها بهترین توسعهدهندگان و بازاریابان را جذب کنید، بلکه آنها را متقاعد کنید تا به جای کار روی پروژه فردیشان، به تیم شما بپیوندند.
۵- ایجاد مزیت رقابتی
در دنیای استارتاپی، اغلب اولین بودن در بازار برای موفقیت بسیار مهم است. اگر بتوانید ایده خود را به سرعت و کارآمدتر با اثبات مفهوم تایید کنید، در شروع رقابت دست بالا را خواهید داشت. اینگونه زمانی را که برای ساختن یک محصول عالی و جذب مشتری نیاز دارید قبل از اینکه رقبای شما حتی بدانند روی چه چیزی کار میکنید به شما داده میشود.
اگرچه تعریف مفهوم شرکت شما میتواند گامی آسان در فرآیند توسعه بهنظر برسد، اما برای واقعی کردن آن به چیزی بیش از بیان کلامی نیاز است.
۱. مفهوم کسب و کار خود را مشخص کنید
در اولین قدم، شما باید:
مجموعهای از معیارهای موفقیت را داشته باشید تا بتوانید اثبات دقیقی از اندازهگیریهای امکانسنجی مفهومی را به دست آورید. برای مشخص کردن دقیق مسائلی که مخاطبین شما دارند تحقیق کنید، سپس نشان دهید که راه حل شما چگونه این مسائل را حل میکند.توضیح دهید که چگونه مفهوم خود را عملی خواهید کرد. اهداف بلند مدتی را شرح دهید که مفهوم شما به دستیابی آنها کمک میکند.
زمانی که اثبات مفهوم خود را با مفهومی دقیقا تعریف شده شروع میکنید، برای ذینفعان یا سرمایهگذاران شما، پیگیری بقیه ارائه آسانتر خواهد بود.
۲- طرحریزی کنید
در مرحله بعد، باید مشخص کنید که یک POC موفق برای تجارت شما چگونه خواهد بود. این به شما کمک میکند تا اهداف و معیارهای دست یافتنی را برای تیم خود تعیین کنید. برای این کار از خود بپرسید:
ویژگیهای اصلی مفهوم من چیست؟مفهوم من چگونه به مشتریان ارائه میشود؟مراحل کلیدی در سفر مشتری چیست؟
هنگامی که به سوالات بالا پاسخ دادید، میتوانید یک طرحریزی از موفقیت POC خود را شروع کنید. به عنوان مثال، اگر یکی از ویژگیهای اصلی مفهوم شما سیستم پرداختی جدید باشد، موفقیت ممکن است داشتن یک نمونه اولیه کارآمد باشد که با سیستمهای موجود شما یکپارچه شده و میتواند پرداختها را پردازش کند.
۳- تیم مناسب تشکیل دهید
گردآوری یک تیم قوی برای هر سرمایهگذاری تجاری بسیار مهم است، اما به هنگام راهاندازی یک POC اهمیتش دو چندان میشود. علت این اهمیت این است که احتمالا باید به سرعت و کارآمد جلو بروید و در عین حال هزینهها را پایین نگه دارید. تیم ایدهآل برای POC باید کوچک (بیش از ۵-۷ نفر نباشد) و همچنین افراد دارای خلاقیت و روحیه تیمی باشند و زیرک و توامند به اجرای ایده شما باشند.
تیم باید در قبال شما و سهامدارانتان پاسخگو باشد و هر یک از اعضای تیم باید نقش روشنی در POC داشته باشند. به عنوان مثال، اگر روی یک اپلیکیشن جدید کار میکنید، به فردی با تجربه در توسعه اپلیکیشن، طراحی UX/UI و بازاریابی نیاز دارید.
۴- یک جدول زمانی تعیین کنید
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که هنگام راهاندازی POC میتوانید مرتکب شوید، تنظیم نکردن جدول زمانی مشخص است. این میتواند منجر به احساس فشار و استرس تیم شما شود که در نهایت بر کیفیت کار آنها تاثیر میگذارد. برای جلوگیری از این امر، با تیم خود بر سر ضرب الاجلهای واقع بینانه برای هر مرحله از فرآیند POC توافق کنید.
۵- روی اپلیکیشنهای مناسب سرمایهگذاری کنید
تعدادی برنامه کاربردی و نرمافزاری وجود دارد که میتواند به شما کمک کند POC خود را سریع و کارآمد راهاندازی کنید. با این حال، قبل از سرمایهگذاری روی هر ابزاری، مطمئن شوید که آنها با اهداف و جدول زمانی شما هماهنگ هستند.
۶- در دریافت بازخورد کوشا باشید
یکی از مزایای راهاندازی POC این است که به شما امکان میدهد در مراحل اولیه توسعه از مشتریان بازخورد دریافت کنید. این بازخوردها بسیار ارزشمند است زیرا میتوانند به شما کمک کنند تا مفهوم خود را اصلاح کنید و مطمئن شوید که هدف را درست اجرایی میکنید. برای جمعآوری بازخورد، میتوانید، تست کاربردپذیری را با مشتریان بالقوه انجام دهید. پس از استفاده از محصول یا خدمات شما، از آنها تست نظرسنجی بگیرید.
۷- محدوده POC خود را تعریف کنید
محدوده POC شما تعیین میکند که در پروژه آزمایشی POC چه کاری انجام و اندازهگیری شود. تعیین محدوده برای اثبات مفهوم، کلید رسیدن به نتایج دقیق است. حتی اگر POC قابل اجرا باشد، اگر محدوده درست نباشد، این اثبات مفهوم بیارزش تعریف میشود، زیرا شما نتوانستید پروژه را به طور کامل ارزیابی کنید.
۸- POC و مدیریت پروژه
دادههای POC زیادی برای جمعآوری وجود دارد و این بدان معناست که اعداد زیادی هستند که باید خرد شوند. اینجا مدیر پروژه میتواند به شما کمک کند. سه نمایProjectmanger به سرعت در حال بهروزرسانیهای وضعیت هستند. این بهروزرسانیهای وضعیت به گراف و نمودارهای رنگارنگ در داشبوردهای واقع نمایانه تبدیل میشوند که پیشرفت، وضعیت کار، حجم کار و موارد دیگر را ذکر میکنند.
برنامههای مدیریت پروژه میتوانند فرآیند اثبات مفهوم را در مسیر خود حفظ کنند و هنگامی که زمان ارائه نتایج POC میرسد، گراف و نمودارها را فیلتر کنند تا فقط دادههای مورد نیاز مشتری را نشان دهند.
۹- آماده تغییر مسیر باشید
حتی با داشتن بهترین برنامهریزی، همیشه این احتمال وجود دارد که POC شما مطابق انتظار پیش نرود. اگر این اتفاق افتاد نترسید، در عوض آماده تغییر مسیر باشید. این ممکن است به معنای ایجاد تغییراتی در مفهوم یا جدول زمانی شما باشد، اما مهم است که برای اطمینان از موفقیت POC خود انعطافپذیر باشید.
۱۰- موفقیتهای خود را جشن و از شکستهای خود درس بگیرید
هنگامی که POC شما کامل شد، یک قدم به عقب بردارید و پیشرفت خود را ارزیابی کنید. آیا به اهداف خود رسیدید؟ اگر چنین است، به شما تبریک میگویم، شما گام بزرگی در مسیر راهاندازی کسب و کار خود برداشتهاید. اگر نه، باز هم اشکالی ندارد. نکته مهم این است که شما بینشهای ارزشمندی را حاصل کردهاید که میتوانید از آنها برای بالا بردن شانس موفقیت در دفعات بعد استفاده کنید.
اثبات مفهوم در توسعه نرمافزار
شرکتی که نرمافزار رایانهای یا اپلیکیشن تلفن همراه تولید میکند ممکن است یک اثبات مفهوم مبتنی بر شناسایی یک نیاز در بازار و پیشنهاد یک برنامه جدید برای رفع آن نیاز تولید کند. این POC شامل ارزیابی زمان مورد نیاز برای ساخت برنامه و ارزیابی پشتیبانی فناوری فعلی از اهداف نرمافزار است.
اثبات مفهوم در توسعه دارویی
شرکتهای داروسازی از اثبات مفهوم برای ارزیابی اینکه آیا داروهای جدید پیش نیازهای اثربخشی را برآورده میکنند و میتوانند به گونهای تولید شوند که برای تولیدکننده سود ایجاد کند، استفاده میکنند.
اثبات مفهوم در محصول غذایی جدید
اثبات مفهوم برای نوع جدیدی از غذا ممکن است با نظرسنجیهایی از مصرفکنندگان شروع شود که علاقه به طعم و سبک غذای پیشنهادی را اندازهگیری میکند. در طول فرآیند اثبات مفهوم، اعضای تیم همچنین برای تمین مواد اولیه، بستهبندی و تجهیزات تولید تحقیق میکنند تا از سودآوری غذای مورد نظر اطمینان حاصل کنند.
اثبات مفهوم میتواند راهی عالی برای تایید سریع و کارآمد ایده استارتاپ شما باشد. همچنین میتواند با جذب سرمایهگذار، استعداد و مزیت رقابتی به شما کمک کند. اگر به فکر راهاندازی یک شرکت هستید، فراموش نکنید که ابتدا ایدههای خود را با یک POC آزمایش کنید.
وجود تیم مناسب، تعیین جدول زمانی مشخص و جمعآوری بازخورد در طول مسیر به شما کمک میکند که شانس موفقیت خود را افزایش دهید.