هوش مصنوعی و رباتهای مخرب؛ طراحی نوین و پیچیده حملات سایبری
استفاده از هوش مصنوعی در طراحی حملات سایبری هم دیده میشود. رباتهای مخرب که به…
۱۹ مهر ۱۴۰۳
۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
مزیت رقابتی مفهوم مهمی است که کسبوکارها در حوزه رقابت به آن توجه ویژهای دارند. ایجاد مزایا، خصوصیات و قابلیتهایی که کارآمد و نتیجهبخش باشد و باعث تمایز و برتری آن شغل و فعالیت نسبت به سایر مشاغل و فعالیتها شود مزیت رقابتی محسوب میشود. اهمیت به این موضوع و همکاری در جهت رسیدن به آن موجب رشد و توسعه حرفه شغلی میشود و گامها را به برند شدن نزدیک میکند.
هدف اصلی تمامی کسبوکارها رسیدن به موفقیت و داشتن بازار فروش پرسود است. این هدف بدون داشتن برنامه محقق نمیشود. استراتژیهای بهکار رفته و تصمیمهای اتخاذ شده در فرآیند به سود رساندن شغل خود اهمیت بهسزایی دارند. مزیت رقابتی، با آمادهسازی فعالیتها برای ورود به عرصه رقابت و تولید محصولات متفاوت موجب رشد و توسعه کسبوکارها میشود.
مزیت رقابتی مجموعه عواملی است که موجب رشد و ترقی کسبوکارها میشود. این عوامل باعث میشود تا آن شرکت یا مجموعه در تولید و ارائه کالا و خدمات خود نسبت به رقبا متمایز باشد و بتواند با طی کردن فرآیند بهینه تولید، بازار فروش خوبی را تجربه و به سود بسیاری برسد.
زمانی که کسبوکارها ویژگیها و مزایایی را در کار خود ایجاد میکنند که این خصوصیات موجب جذب بیشتر مشتری و فروش زیادی میشود در واقع میتوان گفت آن کسبوکار موفق شده با بهوجود آوردن قابلیتها و خصوصیاتی که پیامدهای مثبت و مطابق با سلیقه مشتری است نسبت به سایر کسبوکارهای حوزه خود برتری یافته و تبدیل به اولویت اول مشتریان شود. چنین موقعیتی باعث میشود تا همکاران آن حرفه با فراهم آوردن شرایط مشابه یا حتی بهتر، وارد فضای رقابتی شوند. چنین فضای رقابتیای موجب بهبود فرآیند تولید و ارتقا شغلی افراد و در نهایت مشاغل میشود. برای بقا در این میدان رقابت و رسیدن به مقصد دلخواه باید که همواره به دنبال خلق ویژگیهای جدید، کاربردی و موثر بود. داشتن این رویکرد و بهروز و نوآور بودن در چارچوب کاری، پیشرفت شغلی و توسعه تجاری را به همراه دارد.
مزیت رقابتی بهدلیل نقاط قوت، شرایط خاص و ممتازی که برای شرکتها و صاحبان آن مشاغل ایجاد میکند از ارزش بیشتری برخوردار است. مجموعهها با ایجاد این مولفه و پیشروی بر اساس این مدل از شیوه کار مسیر موفقیتآمیزی را دنبال میکنند و نتایج مثبتی که از این سبک حاصل میشود نیز ماندگارتر است و کمتر در معرض خطرات مختلف قرار میگیرد.
حال هرچه مزیت رقابتی پایدارتر باشد خنثی کردن و بهعبارتی جلو زدن از آن برای رقبا دشوارتر خواهد بود. رقبا همواره در تلاشند که بتوانند کسبوکار خود را توسعه دهند و به جایگاه ممتاز و رتبه اول در حوزه خود برسند. ایجاد یک مزیت رقابتیای که شکست دادن آن سهل و آسان باشد و جایگزینهای بهتری داشته باشد بهطور کلی موثر نخواهد بود.
مدیریت هزینه، تمایز، استراتژیهای دفاعی و اتحاد در استراتژی چهار شیوه اصلی برای ایجاد مزیت رقابتی است.
مدیریت و رهبری هزینه اصلیترین شاخصهای است که در مسیر ایجاد مزیت رقابتی باید به آن توجه داشت. در یک صنعت، تولید یک محصول زمانی دچار مزیت رقابتی میشود که آن محصول از سمت یک شرکت، مجموعه، تولیدی و غیره دارای قابلیتهایی باشد که مشتری، خرید از اینجا را به سایر همصنفیها ترجیح دهد. قیمت، اولین و اصلیترین گزینهای است که همواره و در هر خرید به آن توجه میشود. تولید و ارائه محصول مشابه در بازار اما با قیمت پایینتر، کلیدیترین راهحل برای رسیدن به مزیت رقابتی پایدار است.
نیروی کار ماهر با تعداد کم، کاهش هزینههای تولید، صرفهجویی در مصارف، بهبود و اصلاح شیوه کار، استفاده از فناوریهای جدید در جهت تسریع و تسهیل انجام معاملات و مراوادت تجاری و تولید در مقیاس بزرگ از جمله عناوینی است که قرار گرفتن آن در دستورالعمل کاری سبب مدیریت و کنترل هزینهها میشود.
در میدان رقابت، اضافه کردن قابلیتهای گوناگون به محصولات و بهروز بودن در نوع ارائه خدمات گام دومی است که باید برداشته شود. محصولات یکسانی که در صنایع مختلف عرضه میشود همواره بازار خود را دارد اما برای افزایش فروش و برتری یافتن بهویژه در بازار انبوه باید که به محصول ویژگیهای مختلفی را افزود تا در مقایسه با سایر محصولات مشابه از امکانات بیشتری بهرهمند باشد. نکته مهم و شایان ذکر در این بخش، امکان افزایش قیمت است. گام نخست، تولید بهصرفه و فروش با قیمت پایینتر از اکثریت بود در حالی که در اینجا به علت افزایش قابلیت و تفاوت بسیاری که اتفاق افتاده است، افزایش قیمت موجب افت خرید یا از دست دادن مشتری و سهم فروش بازار نمیشود. این خلق ارزشها، مشتری بیشتر، سود کلان و اعتبار بسیاری را برای مجموعه بهدنبال میآورد.
در ادامه این فرآیند، بازاریابیای که پس از این اتفاق میافتد مشخص میکند که نیاز و سلیقه متقاضیان چیست. این بازاریابی و نیازسنجی علاوهبر آنکه به شناسایی ذائقه مخاطب و مشتری کمک میکند، موجب میشود تا نیازهای جدید شناسایی شود و برحسب آن شغلهای نوینی پا به عرصه بگذارند.
پس از بهدست آوردن جایگاه و موقعیت مناسب، فاصلهای با سایر رقبا ایجاد میشود. این فاصله همان مسیری است که برای کسب مزیت و موفقیت پیموده شده و اکنون به عنوان یک دستاورد مهم موجب ایجاد مزیت شده است. همانطور که ما در سمت شغلی مدام در حال تلاش و کوششیم تا رتبه خود را افزایش داده و از رقبا برتر باشیم، رقیبها نیز دست از کار نکشیده و به دنبال کسب و ایجاد مزیت رقابتی هستند.
حفظ این فاصله شکل گرفته، افزایش این فاصله با سایر رقبا و ترقی از این جایگاه، مسئولیت مهمی است که از آن به عنوان استراتژی دفاعی یاد میشود. چنین تصمیم و راهبردی موجب میشود تا امکان رسیدن به این موقعیت و پیشروی از این جایگاه برای رقیبان دشوار شود.
بسیاری از برندهای معروف بعد از اینکه شناخته شدند بر ابعاد توانمندی خود متمرکز شده و آنها را تقویت کردند، همچنین با حفظ مزیتهای ایجاد شده اجازه ندادند که همکاران و رقبا بتوانند به نتیجهای که آنها رسیدند، برسند.
یکی دیگر از روشهایی که میتوان از طریق آن به مزیت رقابتی رسید اتحاد مشاغل یک صنعت است. همصنفیها در صورتی که با هم متحد شوند و تصمیم بگیرند از یک خطمشی واحدی در برخی از حوزهها مانند قیمتگذاری پیروی کنند میتوانند مزیت بزرگ و دستاورد مهمی را کسب کنند. نکته حائز اهمیت در اینجا رعایت استاندارهای این اتحاد است. تصمیم بر تصمیمگیریهای مشترک و رفتارهای یکسان نباید منجر به تبانی و سایر موارد اینچنینی شود.
شکل بیشتر این نوع از همکاری در سرمایهگذاریهای کلان و غیره، استفاده از منابع مشترک، تقسیم کار و ترکیب یک یا چند مجموعه با هم دیده میشود.
مزیت رقابتی ایجاد شده در این نوع از همکاری نسبت به رقبایی ایجاد میشود که با اینها مشارکت نداشتند.
طبق نظریه مایکل پورتر، اقتصاددان و برنامهریز مشهور آمریکایی؛ مزیت رقابتی عنوانی است که باید دولتها و کسبوکارها به آن توجه کنند و با اعمال سیاستهای صحیح، کالاهای باکیفیتی تولید کنند و با قیمت بیشتری نسبت به میانگین قیمت آن کالا در جامعه، آن را به فروش برسانند. این اقتصاددان بر رشد بهرهوری به عنوان محور استراتژیهای ملی تاکید میکند.
پورتر، رهبری هزینه، تمایز، تمرکز بر هزینه و تمرکز بر تمایز را چهار مولفه اصلی مزیت رقابتی پورتر میداند. همچنین وی، تمایز، رهبری هزینه و مزیت تمرکز را سه عامل اصلی مزیت رقابتی بر شمرده است.
بر اساس این نظریه، پنج نیروی رقابتی تهدید بزرگی هستند که باید کسبوکارها به آنها توجه داشته باشند و با تقویت و ارتقا توانمندیهای خود و آگاهی از نوع برنامه رقبا از خطرات محتمل دوری کنند.
تهدید از سوی تازهواردان، قدرت چانهزنی خریداران، قدرت چانهزنی تامینکنندگان، تهدید جایگزینهای جدید و رقابت با رقبا پنج عاملی است که ممکن است طرح و برنامه و چشمانداز کاری را با مشکلات و موانعی رو به رو کند.
طبق نظریات پورتر، موقعیت نسبی یک شرکت در صنعت خود تعیین میکند که سودآوری این شرکت بالاتر یا پایینتر از میانگین در همان صنعت است و مبنای سودآوری بالاتر از حد متوسط، ایجاد مزیت رقابتی است.
هزینه کم یا متمایز بودن، دو نوع از مزیت رقابتی است که صاحب آن مجموعه تصمیم میگیرد به کدام یک دست یابد و در راستای دستیابی به آن برنامهریزی و فعالیت کند.
نگاه مشتری همواره به دنبال ویژگیهای متمایزکننده محصولات شرکتهاست، حال هر چه این تمایز بیشتر و کارآمدتر باشد، تعداد مشتری نیز بیشتر میشود.
ایجاد و خلق یک خصوصیتی که صرفا در محصول شرکت و مجموعه شما باشد کار بسیار سخت و دشواری است اما نتیجه کسبوکار شما را از حالت عادی به حالت ایدهآل تبدیل کرده و نام شما را برند میکند.
اپل، گوگل و آمازون از جمله شرکتهایی هستند که رقبایشان نمیتوانند محصولی حتی مشابه آنها تولید و عرضه کنند. این برندها با خلق خصوصیات منحصر به فردی در کالا و خدماتی که ارائه میکنند توانستند به ستاره میدان رقابت تبدیل شوند.
رقبا همچنان در تلاشند تا بتوانند به جایگاهی که این نامها دارند نزدیک شوند؛ گاهی اوقات نیز شاهد آن هستیم که اکثر همصنفیها برای پیشرفت به اندازه یک قدم، اقدام به تولید و عرضه محصولات کپی شده از این شرکتها میکنند. نتیجه اما همچنان ثابت و به نفع صاحبان کسبوکارهایی است که با طراحی استراتژی و ایدهپروری عالی موفق به رهیابی به این نقطه از مسیر شغلی و کاری شدهاند.
مشتریان جلب ویژگیهای ممتاز برندها میشوند و به دلیل اینکه این برند را در بازار تک و تنها میبینند از این پس خرید را محدود به این شرکت میکنند و تبدیل به مشتریان وفادار و ثابت میشوند.
یکهتازی در بازار و داشتن مشتری وفادار، ثمره همان مزیت پایداری است که در ابتدا خلق و اکنون ارائه شده است.
ایجاد فضای مناسب برای تعامل با مشتری یکی از روشهای نوینی است که اطلاعات مفید و سودمندی را در اختیار صاحبان کسبوکار قرار میدهد. همانطور که پیشتر اشاره شد شناسایی سلیقه مشتری رکن مهمی است که در صورت غفلت از آن، چرخه عرضه با مشکل مواجه خواهد شد.
در صورتی که بتوان از نظرات، انتقادات و پیشنهادات مشتریان خود بهرهمند شد در واقع نقشه راه مشخصی پیشروی شما قرار دارد. اینکه مشتری چه میخواهد، چه نیاز دارد و به دنبال چه قابلیتهایی است باعث میشود فرآیند کاری صاحبان کسبوکار هدفمند دنبال شود و شرایط خوب و پرمنفعتی را فراهم آورد.
بهرهمندی از تکنولوژی، سرعت بالا رفتن از پلههای رشد را تسریع میکند. امروزه با استفاده از انواع و اقسام خدماتی که اینترنت و فضای مجازی در اختیارمان قرار داده میتوان بهراحتی ذائقه مشتری را شناسایی کرد، از بازار روز مطلع شد، نیازسنجی و بازاریابی را در کمترین زمان ممکن انجام داد و در نهایت به سود و پیشرفت رسید.
همگام بودن با زمانه یا همان بهروز بودن ویژگی غیرقابل چشمپوشی از هر نوع فعالیتی است. تعدادی از مشاغل به علت اینکه مدت زمان زیادی طبق یکسری الگو و طرح کار کردهاند و به نتایج خوبی هم دستیافتند حاضر به تغییر رویه نیستند. این دسته از افراد یک روال ثابت را برای کسب خود برگزیدند و حاضر به تغییر نیستند. اگر این فعالیت توانسته با این روند سالهای سال در بازار موفق باشد و ادامه دهد ممکن است به مرور زمان به علت یکنواختی و ناکارآمدیای که به دنبال عدم بهروز بودن دارد از میدان رقابت کنار گذاشته شود. پویایی، انعطافپذیری و بهروز بودن خصوصیتی است که برای روند رو به رشد هر فعالیت لازم و ضروری است.
این مولفهها در کنار سایر مواردی که توضیح داده شد میتواند در جهت دستیابی به مزیت رقابتی موثر و کارساز باشد.