skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

پرونده‌ای در زمینه روندهای فناوری در خرده‌فروشی

احتضار خرده‌فروشی: حیاتی جدید

مینا پاکدل تحریریه

۴ دی ۱۳۹۸

زمان مطالعه : ۱ دقیقه

شماره ۷۵

تاریخ به‌روزرسانی: ۸ مرداد ۱۳۹۹

خرده‌فروشی به معنای کلاسیکش، یعنی همان خواربارفروشی‌هایی که محصولات معدود داشتند و کل شعاع فعالیت‌شان محله‌ها بود، در حال احتضار است. اما این مرگ به معنای ناپدید شدن نیست؛ امروزه خرده‌فروشی‌ها فراتر از محله‌ها عمل می‌کنند و پیشرفت زیادی کرده‌اند. خرده‌فروشی‌ها با استفاده از فناوری‌های نوظهور مثل ابر، روباتیک، پرداخت‌های آنلاین و کیف پول‌های همراه، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده هوش مصنوعی و تحلیل و شبکه‌های اجتماعی رشد جهانی زیادی را از آن خود کرده‌اند. وب‌سایت آماری استاتیستا (Statista) پیش‌بینی می‌کند که فروش کل صنعت خرده‌فروشی در جهان به بیش از ۳۰ هزار میلیارد دلار تا سال ۲۰۲۳ برسد. این رقم در ۲۰۱۷، ۲۳ هزار میلیارد دلار بوده است. صنعت خرده‌فروشی با اتکا به فناوری و استفاده از نوآوری‌های آن توانسته‌ وارد بازار جهانی شود و تجربه مشتری را متحول کند؛ اما در عین رشد، با چالش‌ها و موانع متعددی مثل امنیت، یکپارچه‌سازی سیستم‌ها و همچنین رگولاتوری مواجه است. در این پرونده به تکامل خرده‌فروشی، روندهای فناوری در این صنعت و همچنین چالش‌ها و تهدیدها می‌پردازیم.

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۷۵ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۷۵ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/767
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو