توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
یادم میآید هنگام کلاس تاریخ زمان مدرسه از معلمهایمان میپرسیدیم خواندن تاریخ چه فایدهای برایمان دارد و جواب همگی آنها این بود که «تاریخ تکرار میشود»، به خاطر همین باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم.
اما آن زمان فکر میکردم این صحبت مربوط به بازههای زمانی چند صد سال یک بار است و آنقدر این بازه زمانی طولانی است که آن نسل از انسانها دیگر وجود ندارند تا تاریخ قبل از خود را بدانند، به خاطر همین اشتباهات قبل را دوباره تکرار میکنند. ولی تاریخ ۲۰ساله اخیر در حوزه فناوری اطلاعات به طرز عجیبی طنزآلود است. سیستمعامل ملی، پروژه زمین، موتور جستوجوی ملی، پیامرسانهای ملی، ایمیل ملی و الآن هم اندروید ملی. دلیل اصلی ایجاد این پروژهها همگی «عدم وابستگی به خارج» بوده است. نقد اصلی فعالان فناوری اطلاعات در ایران در انجام پروژههای آیتی ملی بر آن است که آیا اجرای اینگونه پروژهها به این شیوه یکسان صحیح بوده است؟ اگر بله، چرا هیچ اثری از پروژههای ملی قبلی یافت نمیشود و اگر خیر، چرا اصرار بر انجام این پروژهها به همان شیوههای غلط گذشته وجود دارد؟ آیا بهتر نیست پس از صرف میلیاردها تومان بابت انجام پروژههای ملی قبلی که نتیجهای جز شکست نداشتند کمی تامل کنیم و راهکار دیگری بیندیشیم؟ در بسیاری از این پروژهها عامل اصلی شکست، ناتوانی فنی نبوده است. معمولاً این پروژهها توسط بهترین متخصصان آیتی کشور انجام شده است، به طوری که هماکنون بسیاری از نیروهای فنی دخیل در پروژههای ملی قبلی در بهترین شرکتهای آیتی خارج از ایران مشغول فعالیتاند. بیتوجهی به بحث فرهنگ استفاده مردم در انجام پروژههای آیتی ملی بسیار به چشم میخورد. اگر قرار است از خروجی یک پروژه عموم مردم استفاده کنند، متاسفانه آنها اعتماد کافی به پروژههای اینچنینی ندارند. کمااینکه هنوز مشخص نیست دادههای کاربرانی که از نسخههای رنگارنگ و طلایی تلگرام استفاده میکردند در دست چه شخص، سازمان، نهاد یا شرکتی است. متاسفانه اتخاذ تصمیمهای نادرست در حوزه آیتی ایران باعث سلب اطمینان کاربران به مصحولات آیتی ایرانی شده است، به طوری که حتی اگر یک شرکت کاملاً خصوصی یا حتی استارتآپطور اقدام به تولید اندروید ایرانی کند، باور اهالی آیتی بر آن است که آن شرکت باید راهکاری در محصول خود گنجانده باشد تا با دستور دادستانی بتواند از راه دور به تلفن همراه شخص خاصی وارد و اطلاعات مورد نیاز کسب شود یا لیستی از نرمافزارهای ارائهشده قابلیت نصب را نداشته باشند! این تصمیمگیریهای نادرست را در حوزه فیلترینگ بارها تجربه کردهایم، به طوری که اگر شما صاحب یک سرویس اینترنتی باشید، در صورتی که حتی به اشتباه سرویس شما دچار فیلترینگ شود، در صورت حضور فیزیکی سرور در داخل ایران، دیتاسنتر موظف به خاموش کردن سرور شماست. اما اگر سرور در خارج از ایران باشد، مشکلی نخواهید داشت. سالهای پیش که همراه جمعی از دوستان خبره در حوزه نرمافزارهای آزاد/متنباز در نشریه سلامدنیا پروندهای با موضوع «سیستمعامل ملی» را مورد بررسی قرار دادیم چند مورد در رابطه با پروژههای با ماهیت ملی مورد بحث قرار گرفت که نیاز میدیدیم انجام شود:
۱. فرهنگسازی و آموزش: اول از همه مهم است که با ارائه اطلاعات واقعی و صحیح به مخاطبان خود این موضوع را اثبات کنیم که چه ضرورتی وجود دارد تا ما در حوزه برخی از سرویسهای آیتی وابسته نباشیم. مخاطب پروژههای ملی که اغلب عامه مردم هستند تا نپذیرند که استفاده از آن محصول وطنی به نفع آنهاست نه ضرر آنها، حتی نسبت به اسم پروژه نیز حالت تدافعی خواهند داشت.
۲. انجام پروژه به شکل رقابتی در بازار آزاد به جای عقد قرارداد: الآن به راحتی میتوانیم تصور کنیم که پروژهای به نام «گوگلپلی ملی» به شکست میانجامید، ولی پروژهای به نام کافهبازار دارای ارزش بسیار بالا میشود. وقتی خواسته مردم به شیوهای صحیح پاسخدهی شود مورد استقبال آنها قرار میگیرد. مثال دیگر برای انجام رقابتی یک پروژه ملی آن است که به شرکتهای خصوصی که بتوانند بر اساس سنجههای قابل اندازهگیری به عملکرد موثری برسند و مخاطبان را واقعاً به سرویس خود جذب کنند، بستههای حمایتی عرضه شود. این بستههای حمایتی لزوماً به معنی کمک نقدی نیست بلکه میتواند در اختیار قرار دادن تجهیزات زیرساختی همچون سرورها و میزبانی سرورها باشد. دوره خیلی محدودی وجود داشت که کاربران پیامرسان بیسفون میتوانستند از سرویس تماس رایگان با اشخاصی که حتی بیسفون را نداشتند استفاده کنند. اگر این ویژگی که بنا بر دلایلی قطع شد وجود میداشت، خیلی دور از تصور نیست که مردم همگی در حال استفاده از این پیامرسان ایرانی میبودند و احساس نیازی به نسخههای خارجی پیامرسان پیدا نمیکردند.
۳. حمایت از سرمایهگذاران این حوزه: بسیاری از محصولات حوزه آیتی نیازمند سرمایهگذارانی با صبری طولانی است؛ مثلاً سرویسهایی مانند پیامرسان یا ایمیل یا جستوجوگر یا… جزو کسب و کارهایی نیستند که پس از مدت کوتاهی بتوانند به سودآوری برسند و به رشد خود ادامه دهند. از سویی دیگر اوضاع اقتصادی خاص حاکم بر ایران طوری است که هیچ سرمایهگذار با خردی روی پروژههایی که بخواهد چندین سال بدون سود باقی بماند و نهایتاً نیز با نتیجهای مشابه ۹۰ درصد شکست مواجه شود سرمایهگذاری نمیکند. تزریق سرمایه دولتی نیز قطعاً به شکست پروژه خواهد انجامید، پس بهتر است حمایتهای مناسبی از سرمایهگذاران بخش خصوصی که بخواهند در این زمینهها سرمایهگذاری کنند صورت گیرد.