راهکارهایی برای ترویج روحیه کار داوطلبانه در سازمانها
چماق شاید همان هویج است
۲۱ مهر ۱۳۹۸
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
شماره ۷۱
تاریخ بهروزرسانی: ۵ بهمن ۱۳۹۸
در سالهای دوران دانشجویی اینکه چرا کتاب ریاضیات یا فیزیک دانشگاه به دست ما نمیچسبید برایم همیشه تعجبآور بود. هیچکدام از ما فرد تنبل یا بیانگیزهای نبودیم. من و دوستانم روزمان را در خانه فرهنگ دانشگاه با تاسیس کانونها، برگزاری خیریهها، رویدادهای علمی و کارگاههای آموزشی شب میکردیم و اغلب بی هیچ مزد و مواجبی حتی از کارمندان دانشگاه هم ساعتهای طولانیتری کار میکردیم. در واقع شبهای زیادی وظیفه خاموش کردن چراغ ساختمان دانشکده و قفل کردن درِ ساختمان هم بر گردن ما بود. تعداد اعضای تیم داوطلبان اجرایی این پروژهها که تماماً به طور خودجوش از دانشجویانی پرانگیزه تشکیل میشد گاه به 40 نفر میرسید و اجرای بعضی از آنها به چندین ماه کار منسجم و بیوقفه، برنامهریزی هدفمند و زمان نیاز داشت. اما همین تیمها نیز اگر توسط اساتید تشکیل و برای کارها نمرهای هم در نظر گرفته میشد، اشتیاقشان را برای کار از دست میدادند. در نتیجه پروژه همواره با تاخیر و به سختی به انجام میرسید یا نیمهتمام رها میشد. انگار نمره خاصیتی جادویی داشت که به هرچه تعلق میگرفت، آن را به کاری نچسب تبدیل میکرد. منطق و علم اقتصاد کلاسیک هیچ توجیهی برای این رفتار غیرمنطقی نمیتواند بیاورد و بنابراین سیستم آموزشی نیز از درک آن عاجز است. ما از روی کنجکاوی، و نه از روی اجبار، کار داوطلبانه میکردیم و همین منبع صبر و اشتیاق زیادمان در این کارها بود. دانشگاه نیز به طور ناخودآگاه در خانه فرهنگ خود برخلاف کلاس ریاضیات به جای خط و نشان کشیدن برای غیبتها، امتحان گرفتن یا ارائه یک راه و رسم ثابت و سادهشده برای حل مسائل پیچیده در قالب جزوات متعدد، به عنوان توانمندساز عمل میکرد و با این کار به اشتیاقمان پر و بال میداد؛ یعنی سعی میکرد زمینه مناسب را فراهم کند و در حد توان امکاناتش را در اختیارمان بگذارد که به...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید