مساله شناخت و شکلگیـری فراینـدهای ذهنـی انسان در نقش کاربر یا مصرفکننده موضوعی جذاب است که مورد توجه محققان حوزههای مختلف خدمات و صنعت قرار گرفته است. قابلیت پیشبینی و حدس رفتار انسان در موقعیتهای مختلف میتواند موجب ایجاد مزیتهایی شود که بهرهبرداری از آنها به عنوان برگی برنده برای هر نام تجاری دارای اهمیت ویژه است. هوش مصنوعی به عنوان شاخهای از علوم کامپیوتر به این موضوع میپردازد که ماشینها تـا چـه انـدازه میتوانند از رفتـار انسان نسخهبرداری یـا آنهـا را شـبیهسـازی کننـد. بـر اسـاس چنـین رویکردی، پژوهشگران علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی با استفاده از نظریهها و روشهـای مطالعـاتی علـوم شناختی میتوانند در جهت بهبود ایدهها و روشهای نظری و عملی هوش مصـنوعی در شـبیهسـازی و پیادهسازی رفتارهای هوشمند گام بردارند. رفتار مصرفکننده یکی از مهمترین حوزههای مورد توجه هوش مصنوعی است که در دهههای اخیر مورد بحث و تحقیق قرارگرفته است. سازمانها همیشه خواهان فهم نحوه تصمیمگیری مصرفکننده بودهاند تا بتوانند در طراحی محصولات و خدمات خود از آن استفاده کنند. داشتن درک صحیح از مصرفکنندگان و فرایند مصرف، مزیتهای متعددی در بر دارد. این مزیتها شامل کمک به مدیران در جهت تصمیمگیری، تهیه یک مبنای شناختی از طریق تحلیل مصرفکنندگان، کمک به قانونگذاران و تنظیمکنندگان برای وضع قوانین مربوط به خریدوفروش کالا و خدمات و در نهایت کمک به مصرفکنندگان در تصمیمگیری بهتر است. زمینههای متعددی را میتوان نام برد که در آنها استفاده از هوش مصنوعی منجر به بهبود عملکرد کسب و کارها و بهبود شاخصهای مورد نظر در صنایع و خدمات میشود. در حوزههای اقتصادی، کسبوکار و کارآفرینی نیز میتوان روی هوش مصنوعی به عنوان ابزاری قدرتمند برای تسهیل امور حساب کرد. سیستمهای توصیهگر سیستمهای توصیهگر با تحلیل رفتار کاربر خود، اقدام به پیشنهاد مناسبترین گزینه (داده، اطلاعات، کالا و غیره) میکنند. در حقیقت سیستم توصیهگر در میان انبوه دادهها و رشد روزافزون اطلاعات...