توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
وقتی از احراز هویت صحبت میکنیم از چه حرف میزنیم؟ آیا نام من برای شناساییام کافی است؟ شماره شناسنامه یا کد ملیام تا چه حد امکان شناسایی مرا فراهم میکند؟
یکی از چالشهایی که تقریباً از ابتدای امسال مدیران فناوری اطلاعات کشور از سویی و مدیران امنیتی از سوی دیگر با آن مواجه بودند و با گذشت هر ماه جدیتر و در نهایت تبدیل به یک چالش اساسی میان کسبوکارهای فعال در این فضا و پلیس فتا شد همین موضوع احراز هویت است. جداسازی مسئولیت پلتفرم از محتوا تقریباً از ابتدای امسال نقل محافل مدیران استارتآپها بود و بارها پس از هر بار فیلتر شدن اعلام میکردند مسئولیت محتوایی که از طریق پلتفرم ارائه میشود با آنان نیست بلکه مسئولیت مستقیمش با شخص منتشرکننده است. همین اختلاف نظر موجب فیلتر شدن چندباره پیپینگ و سهامیاب شده بود؛ اما چیزی که گویا آن زمان از نگاهها پنهان مانده بود یا به آن توجهی نمیشد نحوه احراز هویت کاربران بود. چنانکه اگر امکان شناسایی یا راهکاری برای شناسایی تولیدکنندگان محتوا در اختیار دستگاه قضایی کشور بود شاید راه سادهتر را که همان محدود کردن مدیر کسبوکار و ارائهدهنده پلتفرم بود انتخاب نمیکردند.
احراز هویت شاید از یک منظر ساده به نظر برسد. با داشتن شناسنامه و کارت ملی، هویت ایرانیها مشخص است و به سادگی میتوان از احوال شخصیِ آنان مطلع شد اما این شناسایی در فضای مجازی به سادگی نیست زیرا دیگر شناسنامه کاربردی ندارد و کد ملی به تنهایی کافی نیست. اینجاست که دولت باید دادههای اطلاعاتی خود را از افراد غنیتر کند. شماره موبایل اگر یکی از ابزارهای شناسایی افراد در فضای مجازی به شمار میآید بیشک کد پستی شاخص دیگری است که تاکنون چندان به آن توجه نشده بود. شاید مدیران کشور تصور نمیکردند در یک دوره زمانی کوتاه حجم استفاده از بسترهای الکترونیکی در کشور چنان گسترده میشود که دیگر دادههای پایه به تنهایی برای شناسایی افراد کافی نیست.
در شرایط فعلی بسیاری از کارشناسان برای احراز هویت به شماره موبایل اتکا میکنند و آن را ابزاری برای شناسایی افراد در فضای مجازی میدانند. شاید شماره موبایل افراد ابزاری برای شناسایی در این فضا باشد اما بیشک این پایگاه داده با فرض تکمیل بودنش به تنهایی نمیتواند تکاپوی نیاز جامعه رو به رشد را داشته باشد. اتصال سامانهها به یکدیگر و تکمیل هر کدام از آنان و امکان انتقال اطلاعات و چک کردنشان با یکدیگر میتواند یکی از راهکارها باشد اما در مقابل باید امکان استفاده از این سامانهها برای بخشهای سرویسدهنده نیز فراهم شود چون اگر این اطلاعات به تنهایی در اختیار دولت گذاشته شود و مزیت استفاده انحصاری از آن را داشته باشد بیشک نمیتوان امیدوار بود که بخش خصوصی بتواند سرویسگیرندگانش را شناسایی کند و در صورت لزوم یا رخ دادن هرگونه تخلفی اطلاعات مورد نیاز را در اختیار دستگاههای مسئول قرار دهد.
معمولاً وقتی اتفاقی میافتد دنبال رفع آن مشکل میرویم و پیش از آن هرچند بسیاری از کارشناسان و آیندهپژوهان بروز آن اتفاق را پیشبینی میکنند اما اقدام عملی برای جلوگیری از وقوع آن صورت نمیگیرد. حال که مشکل جدی شده است و تمام افراد در مورد آن صحبت میکنند شاید بتوان امیدوار بود مشکلی که از اول امسال به شکلهای مختلف نمود مییافت امکان رفع آن در روزهای پایانی سال فراهم شود.