توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
بیشتر عادت کردهایم انتقاد کنیم و بگوییم چه چیزی نمیخواهیم. به نظر میرسد هیچکدام از ما آگاهی دقیقی از خواستههای خود نداریم، فقط میدانیم چه چیزی نمیخواهیم و از چه چیزی بدمان میآید. اگر کسی از ما بپرسد دلیل این موضعگیریات چیست جواب قانعکنندهای برای او نداریم. حتی اگر بگوید راهکار خودت را ارائه بده باز هم راهکاری نداریم. این رفتار فقط به حوزه شخصی ما خلاصه نمیشود بلکه وارد حوزه تصمیمگیری و تصمیمسازی نیز شده است.
طی روزهای گذشته انتقاد به مرکز توسعه تجارت الکترونیکی و مسیر صدور نماد اعتماد الکترونیکی بسیار جدی شده است و همه فعالان این بازار به این نتیجه رسیدهاند که نماد اعتماد نه تنها دردی را دوا نمیکند بلکه خودش مشکلآفرین شده است.
در اصل بسیاری از آنان معتقدند نمادی که روزی برای اعتماد بیشتر میان مصرفکننده و عرضهکننده کالا در فضای مجازی شکل گرفته به سمتی حرکت کرده است که دیگر کسی آن را نمیخواهد و همه با یکدیگر کمر به حذف آن بستهاند. حال سوال این است که آیا با حذف نماد اعتماد مشکل کسب و کارهای اینترنتی حذف خواهد شد یا مشکل از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود؟
شکی نیست که عملکرد مرکز توسعه تجارت الکترونیکی و نماد اعتماد و همچنین فشارهایی که طی این دوره زمانی به این مرکز وارد شده است موجب شده مسیر اولیه و هدف اصلی نماد اعتماد به فراموشی سپرده شود اما در این مدت نیز هیچکس سعی نکرد نماد اعتماد را به جایگاه اصلی خودش بازگرداند یا مسیری را پیشنهاد دهد تا مشکل کسب و کارها رفع شود.
عدهای از طرفداران نماد اعتماد بدون در نظر گرفتن مشکلاتی که نماد برای کسب و کارها ایجاد کرده است، با توجه به موقعیتی که نماد برایشان ایجاد کرده بود سعی کردند تمام قد از نماد دفاع کنند و در مقابل کسب و کارها نیز تلاش کردند به صورت جدی با نماد مخالفت کنند. این روزها این جمله بسیار شنیده میشود که لزوم دریافت نماد اعتماد از بین رفته است. حتی در جلسات رسمی نیز عدهای بدون هیچ موضعگیری مشخصی میگویند برای تسهیل کسب و کارهای اینترنتی نماد باید حذف شود اما فراموش میکنند راهکار خود را ارائه دهند و بگویند نماد اعتماد باید چه جایگاهی به دست آورد تا مثمر ثمر باشد. به این موضوع باید توجه شود که آیا امکان حذف نماد به صورت کامل وجود دارد؟ آیا ساختار اداریای را که با نماد شکل گرفته است میتوان به صورت کامل از بین برد؟ آیا نباید پیشنهاد داد نماد به جای اینکه نقش مجوزدهی را بازی کند خود را در جایگاهی بالاتر قرار دهد و با تعریف استانداردهای امنیتی اعتماد بیشتر مخاطبان را به کسب و کارهایی که خود علاقهمند به دریافت نماد هستند جلب کند؟
اگر نماد در این دوره زمانی به جای اینکه خود را با پروسه دریافت درگاه الکترونیکی گره بزند استانداردها و شاخصهای یک کسب و کار آنلاین خوب را تعریف میکرد و به کسب و کارهایی که این خصوصیات را داشتند ستاره میداد (درست مانند ستارههایی که به هتلها یا رستورانها داده میشود)، آیا کسب و کارها خودشان تلاش نمیکردند نماد اعتماد بگیرند؟
در مقابل پروسه دادن درگاه پرداخت الکترونیکی نیز باید به بانک مرکزی و شاپرک سپرده شود. پیچیدهتر کردن شرایط و درگیر کردن بخشهای مختلف دولت برای دادن یک خدمت نه تنها به نفع کسب و کارها نیست بلکه نظارت را نیز مشکلتر میکند، چرا که هر کدام از دستگاههای نظارتی میتوانند مسئولیت خود را به گردن دیگری بیندازند یا تامین نشدن خواستها را به هماهنگ نشدن جلسات مشترک واگذار کنند.
به نظر میرسد اگر مرکز توسعه تجارت الکترونیکی کار بانک را به بانک واگذار کند و خود را مسئول شناسایی کسب و کارهای برتر و دادن نشان به آنها بداند، در یک دوره زمانی کوتاه کسب و کارهایی که برای موقعیت خود ارزش قائل هستند و میخواهند در اندازه جهانی فعالیت کنند برای دریافت نماد اعتماد به این مرکز مراجعه خواهند کرد و نماد اعتماد به جایگاه اصلیاش بازخواهد گشت.