توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
یک موج فعلی موج محکومیت است. حالا که همه کشور از تحریم و فساد و احتکار حرف میزنند، در صفحات و حسابهایشان، در کانالها و تریبونهایشان جنبش یکنفره راه میاندازند، در بازار فناوری هم به فراخور موجی به راه افتاده تا کسب و کارها شکار شوند.
استارتآپهایی که جنجالساز، پرمدعا و غلو شدهاند باید شکار شوند، افشا شوند، باید به زیر کشیده شوند تا بر حبابی که از قیمتهایشان ساخته شده سوزن بزنند. هر کسب و کاری میخواهد این شاخ را از دست دیگری برباید و بر سر خودش بگذارد تا جشن یک میلیارد دلاری شدنش، تکشاخ بودنش و دستاورد دولت بودنش را آغاز کند. لیکن این همه داستان نیست.
دو استارتآپهای ایران محصول دورانی پرتلاطماند. در میانه تحریم، سانسور و فیلترینگ به دنیا آمدهاند. قوانین برایشان اغلب تعریف نشده یا ضد آنهاست. در داخل کشور کسب و کارهای سنتی ساز و کارهایی به قدمت یک قرن برای محافظت خود دارند و کینه این جوانان را بر دل، اما استارتآپها کم و بیش دستتنهایند. در خارج از کشور برنامههایشان را از روی فروشگاهها حذف میکنند، دروازه مالیشان را میبندند و سرمایهگذارانشان را فراری میدهند. از بالا اسیر سیاستورزی دولت و فرادولتاند و با سرازیر شدن کسب و کارهای فرمایشی و سرمایههای سفارشی عرصه بر آن تنگتر شده. از پایین مردم از آنها چنان پاسخگویی، کیفیت و امنیتی انتظار دارند که در پستوی هیچ عطاریای پیش از این نبوده. چارهای هم جز رقابت تنگاتنگ، حاشیه سود اندک و نبرد همهجانبه برای این استارتآپها نیست.
سه در داستان زیبای آنتوان دو سنت اگزوپری، شازده کوچولو گل زیبای نازپروردهاش را شبها زیر حبابی میگذارد تا از آن دربرابر خطرات دنیای پیرامونش محافظت کند. حکایت بسیاری از این کسب و کارهای جوان و حبابی که بر آن سوار است از این استعاره ظریف ادبی اگزوپری و احمد شاملو جدا نیست. این کسب و کارها چنان در برابر هر آفت و هر تندبادی آسیبپذیرند که خالقانشان، محافظان و دوستدارانشان چارهای جز خلق این حبابها ندارند. فضای تجارت ایران خود هم مجال چندانی برای قانونمداری، شفافیت و شایستهسالاری باقی نمیگذارد و در این میان مستثنی کردن استارتآپها خطاست. صائب تبریزی به درستی میگوید:
چرا ز غیر شکایت کنم، که همچو حباب
همیشه خانهخراب هوای خویشتنم
پرونده این شماره را با ما همراه باشید.