«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
پیوست در حالی پنجمین سال تولد خود را با انتشار ۵۵ شماره پشت سر میگذارد که حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات پس از تغییر و تحولاتی که در لایه مدیران ارشد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و به تبع آن در شرکتهای زیرمجموعه و شرکت مخابرات و همراه اول رخ داده، شاهد پوستاندازی جدیدی است که شباهتها و تفاوتهای آشکاری با یک دهه پیش دارد.
آغاز دولت نهم همزمان شد با فصل جدیدی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطاتی که این فصل جدید با ورود مدیرانی از بخش دفاعی کشور (صاایران) به بدنه مدیریتی بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران آغاز شد و تقریباً یک دهه ادامه یافت و با رفتن آخرین بازمانده آن دوران شاید بتوان گفت عملاً این فصل به پایان رسید. در واقع ورود این تیپ از مدیران به بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی یک تغییر سیاسی با ریاست جمهوری محمود احمدینژاد به وجود آمد و به تبع آن تحولات و تغییرات اقتصادی جدیدی در بخش رقم زد، چنانکه سرمایهگذاران و سهامداران جدیدی وارد این عرصه شدند. هرچند آن مدیران دیگر بر صندلی مدیریت اجرایی بخش حضور ندارند، اما در لایه سهامداری همچنان حضور دارند. در دو دولت محمود احمدینژاد با همه نشیبهای فراوانش، اما کمترین تغییر در لایه مدیریتی اقتصادی و اجرایی حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات رخ داد. چنانکه بازیکنان جدید در دولت اول احمدینژاد در پایان دولت دوم عملاً در زمینی بازی میکردند که خود ایجاد کرده بودند.
این در حالی است که آغاز دولت یازدهم با همه تدابیر و امیدهایش همزمان شد با ورود محمود واعظی به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و بازگشت مدیرانی که هشت سال به صورت مستقیم جایی در ساختار مدیریت بخش نداشتند. اگرچه به گمان برخی در آن زمان این تغییرات با خیال بازگشت به دوران طلایی انجام میشد، اما تجربه ثابت کرد گذشته در بهترین حالت شاید بتواند به شکل یک نوستالژی بازآفرینی شود و نه واقعیتی خیالانگیز. محمود واعظی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت اول حسن روحانی، در واقع مظهر همین نوستالژیای بود که با همراهی دیگر مدیران حاشیهرفته چهار سال سکان این بخش را در دست داشت. اما آنچه اکنون پس از پشت سر گذاشتن چهار سال امواج ناآرام این دریای پرتلاطم مشهود است بازآفرینی واقعیتی جدید است با ساختار و تفکر مدیریتی که نه تنها سلف گذشتهگرای خود را تمکین نمیکند بلکه بر بنیان مدیران صاایرانی هم استوار نیست و عملاً بازی خود را در زمین سهامداران و ذینفعانی تدارک دیده است که نشانهای مدیریتیاش را نمیخواهند.
قطعاً سال آینده چهرهای شفافتر و واقعیتر از این تحولات را خواهیم دید و پاسخ این سوال را که بازیکنان جدید عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات فقط به بازی کردن در زمین دیگری اکتفا خواهند کرد یا سهمی از زمین را از آن خود خواهند ساخت.