توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
مالکیت معنوی در ایران گذشته از اسم خوشآب و رنگش جایی میان مثلث برمودای جهانی، قضایی و صنفی گم شده است و امیدی هم به پیدا شدنش نیست، چون در یک کلام کسی هم دنبالش نیست.
جهانی: بیایید بپذیریم که نه تنها شالوده بازار فناوری ایران بر نرمافزارها و سیستمعاملهای قفلشکسته گذاشته شده است بلکه در اینترنت ایرانی در دوران پساتلگرامی باز هم موتور محرک پهنای باندی که در ایران مصرف میشود نه محتوای محدود، اندک و ممیزیشده رسمی ایرانی بلکه محتوایی است که بیاجازه با عطش فراوان زیرنویس میشود، منتشر میشود، دانلود میشود و حتی توسط شرکتهای دارای مجوز و خود متولی انحصاری محتوای ایرانی هم مورد استفاده قرار میگیرد. وقتی در حوزه فرهنگ همواره به مردم میتازیم، ببینیم چقدر از آن محتوای پیدا و پنهانی که در رسانههای رسمی کشور از صدا و سیما گرفته تا مطبوعات استفاده میشود با رعایت اصول حتی اخلاقی، و نه مالی، مالکیت فکری است. زبان دیپلماسی در این زمینه کوتاه است.
قضایی: آخرش که چه!؟ این سوالی است که بازار فناوری ایران در مبارزه بر سر دستیابی به حقوق مالکیت معنویاش دستکم برای بازار داخلی دائماً از خودش میپرسد. بیایید تصور کنیم که این قانون حتی با وجود همه ایراداتی که به لحاظ دیپلماسی بینالمللی، توقع شهروند ایرانی و حدود شرعی بر آن خواهند گرفت از هزارتوی بهارستان بگذرد و شرکتهای فناوری ایرانی که خودشان هم کجدار مریز آن را میخواهند به قانونی در زمینه محتوا، نرمافزار و نشان تجاری خود برسند. بعد چه خواهد شد؟ چقدر نظام قضایی ایران مهیاست که واقعاً این موج جدید قوانین را ضمانت اجرایی ببخشد و آیا واقعاً اینکه یک شرکت هسته نرمافزاری ازدسترفتهاش را در مقابل رقیب سنگینوزن دولتی دنبال کند آن را نجات خواهد داد؟ هیچ شرکتی فکر نمیکند با چند میلیون جریمه بعد از یک سال دویدن در محکمهها خواهد توانست حقی را احیا کند.
صنفی: نه تنها سازمان نظام صنفی رایانهای که بر اساس قانون حمایت از پدیدآورندگان نرمافزار تشکیل شده خود را برای مالکیت معنوی به آب و آتش نزده است، بلکه سایر بازیگران جدید و قدیمی هم اسبی برای دواندن در این مسابقه ندارند. مگر میشود کسی که خود با خون دل کدی را نوشته یا فیلمی را ساخته برای دفاع از آن عطشی نداشته باشد؟ این برخورد نیمگرم با مالکیت معنوی محدود به صنف نرمافزار هم نیست بلکه سایر بازیگران حتی در عرصه هنری و ادبی هم با تردید با این دغدغه روبهرو میشوند. دلیل این پای سست را باید در این حقیقت جستوجو کرد که کپیرایت به عنوان یک آفریده سرمایهداری زاییده بازاری است که در آن رونق وجود دارد و رقابت به اوج رسیده است. در بازاری نیممرده با صدها بحران روزآمد، از مالیات گرفته تا شهرداری و فیلترینگ گرفته تا تحریم، خوردن یک لگد دیگر به این کالبد دیگر حال کسی را دگرگون نمیکند. حتی خود قربانیان را.
پرونده این شماره از پیوست را بخوانید تا بدانید چه شد که این گمشده در غبار قوانین گم شد.