صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
هر لحظه که اینترنت مختل میشود یا هر روز که بر دامنه فیلترینگ افزوده میشود، کاربران و رسانهها به سراغ وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات میروند؛ اما من اجازه میخواهم به قول اهالی توییتر سابق و ایکس امروز، یک نظر «نظر نامحبوب» در این باره مطرح کنم: «به وزیر ارتباطی ندارد.»
حدود ۲۰ سال پیش یا شاید کمی کمتر، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت اول محمود احمدینژاد، خودش را فقط وزیر CT خواند. آن زمان این سخن به مذاق ما جوانان خوش نیامد و ناراضی بودیم چرا وزیر میگوید کاری به IT ندارد. به خصوص که آن دوره، آغاز ایجاد شبکه ملی اطلاعات (همان اینترنت ملی خودمان) و اعمال محدودیت kbps ۱۲۸ برای سرویس ADSL خانگی بود.
به هر صورت، محمد سلیمانی خود را وزیر «ارتباطات» میدانست و اتفاقاً در دوره چهارساله وزارتش دستاوردهای خوبی هم در زمینه توسعه ارتباطات ثابت و همراه داشت. دوره چهارساله پس از او را میتوان ادامه همان روند، البته بسیار ضعیفتر، قلمداد کرد.
در دولت بعدی گرچه درباره اینترنت بسیار سخن رفت و محدودیت اینترنت خانگی هم برداشته شد، اما در نهایت اگر بخواهیم دوره وزارت محمود واعظی را بررسی کنیم، مهمترین دستاوردش همان توسعه شبکه همراه پس از آزادسازی 3G و 4G بود. ارتباطات همراه گسترش یافت و نتیجهاش در بخشهای مختلف و از جمله اینترنت دیده شد. اما دوره بعد از آن متاسفانه به تلاش برای ایجاد یونیکورن و دعواهای حیدری-نعمتی گذشت.
امروز وزیر ارتباطات و مدیران زیرمجموعهاش به دنبال توسعه شبکه ثابت هستند. میتوان به برنامه موجود یا نحوه اجرای آن نقد وارد کرد؛ اما واقعیت این است که اکنون وزارت ارتباطات دارد کاری را انجام میدهد که از بدو تاسیس این وزارتخانه در زمان سلسله قاجاریه، وظیفه اصلی آن بوده است. پست و تلگراف و تلفن چه زمانی که زیرمجموعه وزارت فواید عامه قرار گرفته و چه زمانی که مستقل بوده، همواره مسئولیت ایجاد زیرساخت ارتباطاتی را بر عهده داشته و اینکه در زیرساخت ایجادشده چه پیامی ردوبدل میشود، به بخشهای دیگری از حاکمیت مربوط بوده است. این روند تا دهه ۸۰ ادامه داشت تا اینکه تصمیم به تغییر نام و وظایف وزارتخانه گرفته شد و به نظر میرسد عنوان «فناوری اطلاعات» بهاشتباه در نام این وزارتخانه جا گرفت. البته شاید در آن دوره چنین وظیفهای برای این وزارتخانه تعریف میشد، اما در سالها و دهههای بعد با ظهور شوراها و سازمانها و مراکز متعددی که هر کدام در زمینه اینترنت تصمیم میگیرند و اجرا میکنند، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، کمترین اختیار را در زمینه «فناوری اطلاعات» دارد و دوباره به وظیفه اصلی خود یعنی ایجاد ارتباطات بازگشته است.
چه وزیر پیشین و چه وزیر کنونی بهرغم اختلاف نظر سیاسی، بارها و بارها تاکید کردهاند اختیاری در زمینه فیلترینگ ندارند و اتفاقاً آنچه کاربران را ناراضی کرده ناشی از همین پدیده است. به نظر میرسد سوال از وزیر ارتباطات درباره کیفیت اینترنت مانند این است که از وزیر راه درباره کیفیت خودروهای ساخت داخل بپرسیم. سرنوشت فناوری اطلاعات در اتاقهایی تعیین میشود که ما حتی نمیدانیم کجا هستند و وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات تنها وظیفه ایجاد زیرساخت ارتباطاتی را بر عهده دارد. اگر در این زمینه نقدی وجود دارد- که حتماً وجود دارد- مطرح کنید.