توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
عنوان پرچالش این شماره از ماهنامه پیوست یعنی «پایان دموکراسی» از کتاب مشهوری به قلم ژانماری گنو، نویسنده و تحلیلگر معاصر فرانسوی گرفته شده است*. متفکری که درست در بحبوحه جشن اردوگاه غرب از فروپاشی شوروی آب سردی بر پیکر این آتشبازی شادمانه ریخت و این نظریه را مطرح کرد که دموکراسی دستکم در این روایت امروزینش لزوماً حد کمال برای هر جامعه انسانی نیست که همه چه غربی و چه شرقی بخواهند برای رسیدن به آن سر و دست بشکنند.
تحلیل این اثر فوقالعاده یا تایید آن در توان و ماموریت یک نشریه فناوری نیست، ولی ورای بازی با کلمات کتاب زیبای گنو تحلیلی عمیق دارد که با مهندسی معکوس نظام سیاسی کشوری مانند آمریکا نشان میدهد سیاست در کشورهای دموکراتیک به سمت «صنفی شدن منافع» پیش میرود و این نقطه شروع همسانی این تیتر با حال و روز بازار فناوری اطلاعات است.
برای مثال گنو میگوید در یک نظام دموکراتیک غربی مانند آمریکا نظام نیرنگ توسط هزاران هزار لابیگر به پیش میرود و در لایههای زیرین بازار فناوری اطلاعات نمیشود انکار کرد چطور همین منافع صنفیشده توسط لابیهایی به دست میآید که یک کرسی در کمیسیونی را دست به دست میکنند یا دبیری را به جای رئیسی مینشانند. آشکار است که این لابیگرها هم در پی منافع خویشاند و هر یک هرچند ادعا کنند سرباز صنف هستند، باز منافع خود را مد نظر دارند که آن را به جای صنف جا میزنند. این است که به زودی منافع یک گروه صاحب ثروت به عنوان منافع کل صنف به آن خورانده میشود.
بخش جالبتر تحلیل گنو که گویی از روی بازار فناوری اطلاعات ما نوشته شده این استدلال است که وقتی در یک نظام دموکراتیک منافع صنفی میشوند منطقش حکم میکند که سرانجام به انشعاب بیحد و حصر برسیم، چون هر کسی برای کسب منافع یا به حداکثر رساندن محبوبیتش از هیچ ابزاری فروگذار نمیکند و دیگر فصل مشترک جهان ما به رسمیت شناختن نفع مشترک نیست. نتیجه اینکه هر روز تبدیل به عرصه نبرد همگان با همگان میشود و به زبان دیگر مرز قدرت ما را نه اخلاق بلکه میزان قدرت همسایهمان تعیین میکند. نمونهای که نتیجهاش سه سال نبرد بیوقفه در درون یک تشکل صنفی و تاسیس سه انشعاب جدید ظرف تنها سه هفته است.
در تحلیل «پایان دموکراسی» تشکیل زنجیرهای بیپایان از ائتلافهای متعدد و گروههای متعدد که فقط به منافع خود میاندیشند نشانهای از این «انسداد سیاسی» است و نتیجه ناپدید شدن منافع عمومی قلمداد شده که میتوان آن را به وضوح در ضعف تمامی نهادهای صنفی دموکراتیک فعلی دید. برای همین در دموکراسیهای پیشرفته روزبهروز مشارکت مردم در انتخابات کمتر میشود و البته باور عمومی به سیاستمداران هم افت میکند و این هر دو بلایی است که سازمان نظام صنفی آشکارا به آن مبتلاست. لیکن تحلیل کتاب برای صنف فناوری اطلاعات سراسر ناامیدانه نیست.
به تعبیر گنو در چنین فضایی وظیفه اصلی یک سیاستمدار «مدیریت صنفی» است که یکی از ابزارهایش رسانهها هستند، اما در قلب صورتمساله برای این مدیریت صنفی سیاستمدار باید قواعد جدید جهان را «رمزگشایی» کند که باعث پیشرفتهای فردی، گروهی یا صنفی میشود: شاید همین باز ماندن از درک واقعی گرایش فناوری و کارکردهای آن عامل اصلی انسداد سیاسی فعلی برای صنف فناوری اطلاعات ایران باشد، جایی که باید این دموکراسی رو به پایان در انتظار بماند تا یک قهرمان جدید با درک قواعد جدید بازی این جامعه ازهمگسیخته را پیوند زند. پرونده، تاریخنگاری، گفتوگو و میزگرد ما را در همین زمینه از دست ندهید. پیوسته و پایدار باشید