توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
به هر جا که نگاه کنیم دادههای بزرگ را میتوانیم ببینیم. آنها همه جا هستند: در هواپیمایی که سوار میشویم، بانکی که به آن مراجعه میکنیم، ماشینی که سوار میشویم و خلاصه در هر قدمی که برمیداریم و هر نفسی که میکشیم. همین گستره حضور باعث شده اهمیت دادههای کلان به طور تصاعدی بالا برود و روزبهروز به تعداد حوزههایی که از آن تاثیر میگیرند اضافه شود. متخصصان نقطه اوج این تاثیرگذاری را در جایی میبینند که ذات بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در بلندمدت متحول خواهد شد، تحولی که هاروارد بیزینس ریویو از آن تحت عنوان انقلاب دادههای بزرگ یاد میکند. دادههای بزرگ میتوانند تاثیرات مختلفی بر کسب و کارها داشته باشند، از بهرهوری و نوآوری گرفته تا میزان مولد بودن و مکانیسم تصمیمگیری. شرکتهایی که بتوانند با سرعت و سهولت بیشتری خود را با این تحولات همگام کنند از رقبای خویش یک سر و گردن بالاتر خواهند بود. سیستمهای متعددی وجود دارند که دادههای زیادی درون خود دارند؛ مثلاً سیستم ارتباطات یکپارچه (UC) یا سیستمهای ردگیری خودروها. با استفاده از این سیستمها دادههای بسیار زیادی درون حوض بزرگی از دادهها تلنبار میشود. تحلیل و تبدیل این دادهها به اطلاعات قابل استفاده باعث میشود شرکتها به نحو مطلوبتری درباره بهرهوری و کارآمدی خود تصمیمگیری کنند.
نتایج تحقیقات هاروارد بیزینس ریویو نشان میدهد هر قدر شرکتها به میزان بیشتری بر پایه دادهها تصمیم بگیرند، به همان میزان موفقیت مالی و عملیاتی آنها بیشتر میشود. در همین تحقیق مقایسهای بین چند شرکت از حوزههای مختلف انجام شده که نشان میدهد شرکتهایی که بیش از بقیه مبنای تصمیمگیری خود را دادههای بزرگ قرار دادهاند پنج درصد تولید بیشتر و شش درصد بهرهوری بالاتری داشتهاند. همانطور که دیدگاههای مختلف میتوانند مدلهای متنوعی از تحلیل را شکل بدهند، قادرند منجر به تصمیمات متفاوتی نیز بشوند. البته تحلیل حجم کلانی از دادهها به خلاقیت هم نیاز دارد. دادههای بزرگ میتوانند مکانیسمهای سنتی تصمیمگیری در شرکتها را دگرگون کنند. دیگر دوره مدیران مجرب و مصمم به سر آمده و مدیرانی سکان به دست شدهاند که بتوانند دادههای مختلف را تحلیل و تفسیر کنند و دانش درست و درمانی از آمار داشته باشند. این حجم از تاثیرگذاری برای کسبوکارهای مختلف میتواند مزایای قابل توجهی نیز به همراه داشته باشد؛ مثلاً سیستم قیمتگذاری پویا در صنعت هواپیمایی از دادههای بزرگ استفاده میکند و همین موضوع سبب افزایش سودآوری شرکتهای هواپیمایی میشود. در صنعت تجارت الکترونیکی مدیران فروشگاههای اینترنتی با استفاده از الگوریتمها از هر بازدیدکننده اطلاعاتی جمعآوری میکنند تا مشتریان بیشتری را جذب کسبوکار خود کند. بورس هم از دنیای دادههای بزرگ بیبهره نیست. این دادهها ظرف چند دقیقه ریسک موجود در اوراق بهادار را به حداقل میرسانند و به پیشبینیهای بعدی کمک میکنند.
با وجود چنین مزایایی کسبوکارهای بسیاری هستند که هنوز بر رویکردهای سنتی خود پافشاری میکنند. به سراغ دادههای بزرگ نمیروند و همچنان اصرار دارند که دادههایشان در تملک خودشان باقی بماند. ترجیح میدهند به ورشکستگی برسند اما دست رقبا (حتی بر حسب اتفاق) به بایتی از اطلاعاتشان نرسد. شاید این نوع محافظهکاریها برای بسیاری از کسبوکارها و حتی سازمانها معقول به نظر بیاید و از نظر امنیتی قابل توجیه باشد، اما از منظر کسبوکاری آنها را به شدت آسیبپذیر میکند و شانسی برای بقایشان در آینده باقی نمیگذارد، آیندهای که زمین بازی آن دریایی از دادههاست و اگر کسی دریانوردی نداند، محکوم به فنا خواهد بود