توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
چند روز پیش یادداشتی میخواندم که نویسنده آن دولت حسن روحانی را مسنترین دولت ایران از زمان قاجار تاکنون خوانده بود. تایید یا رد چنین ادعایی نیاز به بررسی جدی دارد اما به راحتی میتوان نشان داد دولت یازدهم، مسنترین دولت از ابتدای انقلاب است.
اولین دولت جمهوری اسلامی که در سال ۵۹ تشکیل شد، میانگین سنی کمتر از ۳۹ سال داشت. مسنترین عضو این کابینه، مرحوم مهدویکنی بود که در آن زمان ۴۹ ساله بود. اما میانگین سنی کابینه در دولتهای بعدی مدام افزایش یافت و اکنون به ۵۷ سال (بدون احتساب سورنا ستاری) رسیده است. در دولت شهید رجایی، شهید تندگویان با ۳۰ سال سن، جوانترین وزیر بود اما اکنون جوانترین وزیر علی طیبنیا است که 56 سال دارد. جالب آنکه محمدرضا نعمتزاده که هماکنون وزیر صنعت، معدن و تجارت است در دولت شهید رجایی وزیر صنایع و معادن بود و ۳۵ سال داشت. نعمتزاده اکنون با ۷۱ سال سن، مسنترین عضو کابینه به شمار میرود.
نگاهی به روند افزایش سن اعضای کابینه که در ردههای پایینتر (معاونان وزرا، مدیرکلها و غیره) ادامه یافته است و همچنین توجه به نام افراد نشان میدهد در ۳۵ سال گذشته، افراد ثابتی عهدهدار مسئولیتهای مختلف در کشور بودهاند و به بیان دیگر کاست مدیریت در ایران یک سیکل بسته دارد. این موضوع در بخش خصوصی ایران نیز به خوبی قابل ردیابی است و هماکنون سن بسیاری از مدیران شرکتهای خصوصی ایران، نزدیک ۶۰ سال است. اما چالش، زمانی جدیتر میشود که توجه کنیم نهتنها مدیر ارشد که مدیران میانی نیز در ایران چندان کمسن و سالتر نیستند. همه اینها در شرایطی رخ میدهد که هرم سنی در ایران همچنان جوان است و بخش بزرگی از جوانان ایرانی در حسرت کار ماندهاند.
نیروی کار ماهر ایران کجاست؟ با وجود تعداد بالای دانشجو در ایران چرا همچنان با معضل نیروی کار ماهر و مدیران میانی و ارشد مسن روبهرو هستیم؟
نیروی جوان ایرانی به صورت کلی به دو بخش تقسیم میشود: یا کارآمد است و مهارت دارد یا چنین نیست. متاسفانه در تمام این سالها بخش بزرگی از نیروی کار ماهر ایران به دلایل مختلف به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. نفرات برتر کنکور سالهای گذشته اکنون کجا هستند؟ چند نفر از دانشجویان نخبه دانشگاههای ایران اکنون در ایران به سر میبرند؟ ما برای آمریکا، کانادا، استرالیا و اروپا نیروی کار تربیت میکنیم. اعداد نخبگان ایرانی باقیمانده در کشور بسیار کم است (صنعت آیسیتی از این نظر در وضعیت استثنا به سر میبرد.)
این مشکل برای سیستم دولتی ایران شدیدتر است؛ زیرا همان تعداد محدود نیروی کار ماهر که در کشور حضور دارند نیز امکان رد شدن از فیلترهای موجود را ندارند. سیستم دولتی به نیرویی اعتماد دارد که متاسفانه کارآمد نیست.
افزایش سن و مرگ موضوعاتی نیستند که بتوان با سخنرانی و بخشنامه و دستورات بالادستی آنها را متوقف کرد. متاسفانه تا چند سال دیگر هیچ کدام از مدیران فعلی کشور زنده نیستند (یا توانایی کار ندارند). آن وقت چه خواهیم کرد؟ از هماکنون به سادگی میتوان حدس زد یکی از بحرانهای چند سال آینده ایران، بحران مدیریت خواهد بود