پروندهای درباره دورخیز غولهای صنعتی برای حضور در بازار استارتآپها؛ نفوذ به هسته سخت ثروت
دادههای اقتصادی بهار امسال وقتی از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد به نحو نگرانکنندهای…
۹ آبان ۱۴۰۳
مسئولان در بخشهای مختلف حاکمیت، اعم از دولت و مجلس و شورای عالی فضای مجازی، سر یک موضوع توافق دارند: «پلتفرمهای ایرانی باید رشد و توسعه پیدا کنند.» شاید البته برخی از آنها در مورد بسته ماندن یا رفع فیلتر پلتفرمها اختلاف نظر داشته باشند اما سیاست حاکمیت در مورد بها دادن به پلتفرمهای داخلی، به ویژه در حوزه شبکههای اجتماعی، از چند سال پیش با تصویب مصوبه «ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» در شورای عالی فضای مجازی در سال ۹۶ مشخص است. اجرای این سیاست طی دو ماه اخیر با توسل بیشتر به ابزار فیلترینگ، با شدت و جدیت بیشتری در حال انجام است.
طرفداران این ایده به دنبال ایجاد فضایی گلخانهای برای رشد پلتفرمهای ایرانی هستند تا حمایت از آنها، زمینه رشد و توسعهشان میسر شود؛ حمایتی که اغلب با حذف شدن رقبای خارجی همراه است. برخی از پلتفرمهای ایرانی توانستند از این حمایتها به نفع خود استفاده کنند و بزرگ شوند اما برای برخی از آنها نیز مساله برعکس بود. آپارات و کلوب دو نمونهای هستند که مسیری متفاوت را طی کردند. آپارات بهمن ۸۹ در حالی که مدت زیادی از فیلتر شدن یوتیوب نمیگذشت تاسیس شد و اکنون یکی از بزرگترین و موثرترین بازیگران اکوسیستم نوآوری ایران است اما کلوب که تاسیس آن به سال ۸۳ بازمیگردد نتوانست دوام بیاورد و سرانجام مرداد ۱۴۰۰ به کار خود پایان داد. مساله دیگر اینکه آیا اساساً پلتفرمهای داخلی میتوانند پاسخگوی نیاز کاربرانی که از خارجیها استفاده میکنند باشند یا خیر. اتفاقی که طی قطعی سراسری اینترنت در آبان ۹۸ افتاد و رشد ناگهانی کاربران پیامرسانهای ایرانی، باعث وقوع تجربه کاربری نامطلوبی برای کاربران شد. موتور جستوجوی ذرهبین مورد دیگری است که بدون کنار زدن و فیلتر شدن رقیب خارجی راهاندازی شد تا به جای گوگل نقش ایفا کند اما نه مورد استقبال کاربران قرار گرفت و نه قابل رقابت با آن بود. در کنار ذرهبین، یوز مصداقی بر همین ماجراست که به اندازه ذرهبین هم دوام نیاورد و سرانجام مسیر تعطیل شدن را برگزید.
آیا پلتفرمها و کاربران اینترنت در ایران از بسته ماندن خارجیها سود میکنند یا ضرر؟
وحید رحیمیان مدیر عامل مایکت است؛ فروشگاهی که عمدهترین مسیرهای رشدش را در زمان باز بودن گوگلپلی طی کرده است. رحیمیان در مورد سیگنال بیاعتمادیای که مسدود کردن پلتفرمهای رقیب به کاربر میدهد میگوید: «بستن یک پلتفرم معتبر جهانی کاربر را کماعتماد میکند و معمولاً تاثیر زیادی در اکشن کاربران ندارد. یعنی تاثیر منفی بیاعتمادی بیش از تاثیر مثبت روی کسانی است که نمیتوانند این محدودیت را دور بزنند. هرچند تاثیر مثبت هم خیلی نمیبینیم چون اگر به زور توانستید کاربران را از تلگرام و واتساپ به سمت بله و ایتا و امثال اینها هُل بدهید میتوانید از گوگلپلی هم هل بدهید به سمت نمونههای داخلی. از حیث شهروندی نیز به عنوان شهروند میخواهیم آزادی انتخاب داشته باشیم.» او ادامه میدهد: «از بُعد کسبوکاری هم تاثیر مثبتی در کاربر ندارد. بعضاً با دسترسیهای کم متهم به این میشویم که اطلاعات کاربران را رصد میکنیم.
دلیلش همین سیگنالهاست و بزرگترین سیگنال این کار سیگنال بیاعتمادی است. این مساله در اکشن روزمره کاربر تاثیری ندارد مگر اینکه فیلترینگ آنقدر زیاد شود که عملاً بخشی از اینترنت تعطیل شود، این اتفاقی است که آمارهای ایرانسل و همراه اول نشان میدهد. ما به عنوان فروشگاه بعضاً کاربر را به گوگلپلی ارجاع میدهیم. پلتفرم به این بزرگی انکارناپذیر است.»
کافهبازار نیز که بازیگر شماره یک این بازار در ایران است در بیانیهای که اواسط آبان و پس از فیلتر شدن دوبارهی گوگلپلی منتشر کرد از این اقدام انتقاد کرد و دسترسی نداشتن به سپر امنیتی Play Protect گوگل را عامل ناامن شدن دستگاههای کاربران به شمار آورد. در این بیانیه آمده است: «تعداد ۴۰۰ هزار برنامه و بازیِ ارائهشده در بازار به هیچ عنوان قابل مقایسه با حدود سه میلیون بازی و برنامه موجود در گوگلپلی نیست؛ کافهبازار هم هیچگاه ادعا و تلاشی برای رقابت در این سطح از جامعیت نداشته است.» کافهبازار در بیانه خود دسترسی به اینترنت و جریان آزاد اطلاعات را حق بدیهی مردم شمرد و این تصمیم را «غیرمنطقی و غیرتخصصی» توصیف و آن را عامل گسترش آسیبهای امنیتی در دستگاه کاربران معرفی کرد.
پادکست یکی از حوزههایی است که بازیگران خارجی آن به ندرت فیلتر شدهاند و اکثراً مردم به مهمترین پادگیرهای جهانی دسترسی داشتهاند. امیرحسین مددی، مدیرعامل پادگیر ایرانی شنوتو که طی سالهای اخیر توانسته است آمارهای رشد خوبی را به ثبت برساند، به پیوست میگوید: «دسترسی به رقبای ما در بازار داخلی امکانپذیر است اما با وجود این میبینید کاربران از شنوتو نیز استفاده میکنند. فیلتر کردن رقبا به هیچ عنوان کمکی به رشد و تقویت نمونههای داخلی نمیکند.» او پیش از این نیز فیلتر نبودن رقبای جهانی و طی شدن مراحل رشد ارگانیک را یکی از عوامل رشد شنوتو معرفی کرده بود.
دولتهای توسعهگرا برای رشد صنایع داخلی به آنها امتیازهایی اعطا میکنند. اما تمایل ندارند با حذف کلی رقبا مزیت رقابتی ایجاد کنند چون دیگر رقابتی باقی نمیماند
این دیدگاه از نهادهای صنفی نیز به گوش میرسد. حسن هاشمی، رئیس سازمان نظام صنفی رایانهای، بزرگترین نهاد صنفی حوزه فاوای کشور، نیز در این باره گفته بود: «با نگاه قهری و حذفی یا دستور و اجبار نمیشود جامعهای ۵۰ میلیونی مشابه آنچه در اینستاگرام شکل گرفته ایجاد کرد. در کوتاهمدت مردم نمیتوانند با نسخه مشابه بومی ارتباط برقرار کنند و زمان زیادی لازم است تا چنین بستری مهیا شود.» کار به جایی رسید که حتی رئیس مجلس، محمدباقر قالیباف، نیز از اجباری کوچ دادن کاربران به سمت پلتفرمهای داخلی انتقاد کرد و در مجلس با حضور وزیر ارتباطات گفت: «انتقال کاربران از یک پلتفرم خارجی به پلتفرم داخلی به صورت دستوری امکانپذیر نیست و این انتقال باید به صورت کوچ که توأم با تسهیلگری و انگیزه است انجام شود که امروز این تسهیلگری و انتقال را کم میبینیم. یعنی برخی دستگاهها موانعی میگذارند که سزاوار نیست و باید رفع شوند.»
نظرات این افراد در مخالفت با سیاست حذف رقبا، تمام آن چیزی نیست که دیده میشود اما میتوان آن را یکی از صداهای رسایی به شمار آورد که از داخل اکوسیستم استارتآپی ایران و حالا دیگر حتی بخشهایی از حاکمیت شنیده میشود.
سال ۹۶ شورای عالی فضای مجازی مصوبهای تصویب و ابلاغ کرد تا وضعیت پیامرسانها و شبکههای اجتماعی داخلی را ساماندهی و به توسعه آنها کمک کند. در آن مصوبه انواع و اقسام امتیازها از جمله پرداخت تسهیلات کمبهره، فراهم کردن امکان عرضه خدمات بانکی و دولت الکترونیکی، ارائه تخفیف در هزینه پهنای باند و چندین مورد دیگر آورده شده بود. شورا هدف از اجرای این مصوبه را «فراگیری» پیامرسانهای اجتماعی داخلی و «ساماندهی» پیامرسانهای اجتماعی خارجی عنوان کرده است. منظور از ساماندهی و فراگیری دقیقاً مشخص نیست اما در همین مصوبه ذکرشده حمایتها تا زمانی ادامه پیدا میکند که سه پیامرسان ایرانی به حداقل پنج میلیون کاربر برسند. پس از مصوبه مذکور با وجود حمایتها حتی برخی از بازیگران این بازار مانند بیسفون نتوانستند دوام بیاورند و ناگزیر از تعطیلی شدند. شورا در آخرین جلسه خود در مهرماه ۱۴۰۱ نیز مقرر کرده است زیرساختها و سکوهای داخلی توسط دولت تقویت شود تا کاربران بیشتری در این پلتفرمها حضور پیدا کنند. مرکز ملی فضای مجازی در گزارش دیگری که روی سایتش منتشر شده از ظرفیت پلتفرمهای داخلی برای انتقال کسبوکارها به آنها دفاع و اعلام کرده است: «۶۰ درصد کسبوکارهای خرد در سکوهای داخلی فعالیت میکنند و پیامرسانها و شبکههای اجتماعی داخلی ۲۳ میلیون کاربر منحصربهفرد جذب کردهاند. وزیر ارتباطات نیز که ۲۴ آبان به مجلس رفته بود در پارلمان اعلام کرد، در یک روز ۱۷ میلیون نفر به یکی از پلتفرمهای داخلی پیوستند. حالا با فیلتر شدن اینستاگرام و واتساپ فضای بیشتری برای رشد شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای داخلی مهیاست و از سویی دیگر بسته حمایتی کسبوکارهای اقتصاد دیجیتالی که دولت به تازگی از آن رونمایی کرده، ایده رشد داخلیها را با اعطای امتیازهای جدید و ویژهتری در قالب یک مدل دیگر دنبال میکند.
قطعی اخیر اینترنت که با موج گسترده فیلترینگ از جمله مسدود شدن اینستاگرام و واتساپ نیز همراه بود به هر طریق بخشی از کاربران را به سمت پلتفرمهای مشابه داخلی جذب کرده است. روبیکا پس از شروع اختلالهای اخیر اینترنت توانست از پنج میلیون کاربر به ۱۷ میلیون کاربر برسد. هرچند بسیاری از کاربران در شبکههای اجتماعی پس از اعلام این آمار از سوی روبیکا آن را غیرواقعی خواندند اما چنین رشدی پس از فیلتر شدن اینستاگرام غیرمنطقی به نظر نمیرسد. ایتا دیگر پیامرسانی است که اگرچه به پیوست اعلام کرد آمارهایش را در اختیار رسانهها قرار نمیدهد و مستقیماً به وزارت ارتباطات ارسال میکند، اما ششم مهرماه که زمان زیادی از اختلال اینترنت نمیگذشت اعلام کرد موقتاً کاربر جدید نمیگیرد که خود نشان از رشد ناگهانی کاربران این پیامرسان و آماده نبودن زیرساختهای فنی برای جذب این تعداد کاربر دارد.
دولتهای توسعهگرا در تمامی دنیا برای رشد صنایع داخلی به آنها امتیازهایی اعطا میکنند تا در نبرد با نمونههای مشابه خارجی مزیت رقابتی پیدا کنند. نمونه آن موتور جستوجوی کرهای NAVER است که ۵۸ درصد از سهم این بازار را در کره در اختیار دارد در حالی که گوگل سهمی ۳۶ درصدی کسب کرده است. اما دولتها غالباً تمایل ندارند با حذف کلی رقبا مزیت رقابتی ایجاد کنند چون دیگر رقابتی باقی نمیماند، علاوه بر این ایجاد مزیت رقابتی بدون استراتژی مشخص، دقیق و علمی ممکن است به نتایج فاجعهباری مشابه صنعت خودرو در ایران که به حد اعلای عدم بهرهوری، رانت و ناکارآمدی رسیده است منجر شود. در این صورت یا منطق اقتصادی حکم میکند چنین صنایعی از بین بروند یا اینکه با حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولتی روند ناکارآمد خود را ادامه دهند. اوضاع در صنعت استارتآپی و نوآوری نیز با تفاوتهایی به همین شکل است. اساساً یکی از موتورهای رشد در این حوزه توسعه محصول در رقابت با دیگر رقباست و طبیعی است با حذف رقبای خارجی، بنگاهها بخش اعظمی از انگیزه خود را برای توسعه محصول از دست میدهند و سرنوشتی شبیه آنچه برای بلد و کلوب اتفاق افتاد انتظارشان را میکشد. دغدغههای مدافعان ایده حذف خارجیها البته تنها از جنس اقتصادی نیست و بیشتر رنگ امنیتی به خود گرفته است. در این شرایط که نتایج این راهبرد قابل مشاهده است مشخص نیست انتهای این جاده، اکوسیستم را به سمت تنبلی بیشتر و تحرک کمتر پیش میبرد یا با تحقق ایده رشد داخلیها اقبال کاربران به این سمت جذب میشود.