توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
تاریخ درسهای غریبی برای ما دارد. گاهی آنان که زنجیر بستهاند خود بندها را پاره میکنند و گاهی بزرگترین انتخابها هنگامی روی میدهد که در ظاهر گزینهای برای برگزیدن نیست. گاهی نیز مردی با یک کلاه سیلندر و کت فراک و چشمانی گودرفته بر فراز ریشی نصفه و نیم متممی را در قانون اساسی کشورش میگنجاند که اولین گام رسمی در راه الغای بردهداری محسوب میشود. چه کسی زنجیرهای فناوری کشور را پاره خواهد کرد؟
نگرشی سیاسی و شاید سیاستزده وجود دارد که ما را به این سو سوق میدهد که فناوری اطلاعات و لاجرم یکی از مهمترین مظاهر آن یعنی اینترنت اسیری است که نیاز دارد حتما از سوی طیفی نواندیش و آرمانگرا از بند رها شود. تحلیل نگرشهای مختلف به اینترنت به عنوان یک ابزار اجتماعی یا سیاسی در فرصت کوتاه این نوشته ممکن نیست ولی برآیند آنچه در شماره جاری پیوست پیش چشمان شما ورق میخورد، حکم میکند که نیمنگاهی به ارزشهای ظاهرا تثبیتشده در این فضا داشته باشیم؛ چه کسی زنجیر این برده را پاره خواهد کرد؟
آبراهام لینکلن، رئیسجمهوری که هنوز یکی از مهمترین شمایل و اسطورههای آمریکایی است و نامش این روزها به لطف فیلمهای هوشمندانه هالیوودی دوباره سر زبان افتاده، اولین پرزیدنتی بود که با گنجاندن متمم سیزدهم قانون اساسی آمریکا گام بزرگی در راه آزادی بردگان کشورش و سراسر جهان برداشت ولی در ورای همه این اسطورهسازیها برای مردی که یک خطیب بزرگ است آنچه این عضو محافظهکار حزب جمهوریخواه برای بشریت پیرامونش انجام داد، متاثر از حقایقی کاملا اقتصادی و سیاسی بود. ایالاتی که درگیر جنگ داخلی بودند بدون قدرت نظامی و جانفشانی سربازانی رنگینپوست، پیروز جنگی خونبار نمیشدند و جهش یک مستعمره برای تبدیل شدن به کشوری واحد نیازمند قدرت اقتصادی و فرهنگی نوینی بود که فقط با رها شدن بردگان از بند در رگهای آن آزاد میشد. 28 رئیسجمهور طول کشید تا به جای لینکلن رئیسجمهوری سیهچرده در اتاق بیضیشکل کاخ سفید بنشیند اما انتخابهای هوشمندانه یک حزب محافظهکار و ایستادگی رئیسجمهور در برابر ایدههای تندروهای همان حزب برای تاریخش ماندگار شد.
ایران امروز نیز نیاز دارد بردگانی را که در بند فضای مجازیاش اسیر شدهاند، رها کند و طیفهایی از بازرگانان و فعالان تجاری گرفته تا دانشجویان و دانشآموزان در زمره این اسرا هستند. بازنمایی آن تجربه تاریخی نشان میدهد برخلاف ارزشهای به ظاهر تثبیتشده رئیسجمهوری و کابینه آیندهاش، فارغ از نام و گرایش وی، هر دولتمردی که ظرفیتهای بالای فناوری اطلاعات را برای گشایش اقتصادی و مقاومت سیاسی درک کند، میتواند زنجیرهای این اسیران را پاره کند و از آن برای مقابله با تهدیدهای متعدد داخلی و خارجی سود بجوید. از همین رو انتخاب جمعی فعالان فناوری اطلاعات و به تبع آن ماهنامه پیوست نه یک انتخاب سیاسی که انتخابی مصالحهجویانه است. در رویکرد سیاسی و تحلیلهای اقتصادیفرهنگی حاضر نیز همچون دو شماره پیشین دغدغه پیوستن است نه گسستن. پاینده و دلگرم باشید