صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
این سوال که چرا استارتآپ یونیکورن ایرانی نداریم سوال خوب اما خطرناکی است. دلیل خوب بودن سوال این است که به هر حال رشد سریع یکی از مهمترین ویژگیهای استارتآپهاست و اگر یونیکورن نداشتن را به معنای کند بودن رشد آنها بدانیم، طبعاً مهم است که دلایل آن را واکاوی کنیم و نگرانش باشیم. اما سوال خطرناکی هم هست چون مستعد افتادن در دام ظاهرگرایی است. اگر اشتباه نکنم اولین بار مدیران دولتی بودند که تعداد یونیکورنها را شاخص ارزیابی رشد اکوسیستم استارتآپی ایران عنوان کردند با این هدف که برای خودشان کارنامه بسازند. منظور من این نیست که این شاخص اهمیت ندارد ولی این تنها شاخص برای سنجش نیست و قطعاً مهمترین شاخص هم نیست، وضعیت آن هم ربط چندانی به عملکرد مدیران دولتی ندارد. به هر حال میخواهم تاکید کنم که تعداد یونیکورنهای ایرانی مهم است اما مهمترین مساله امروز اکوسیستم نوآوری و کارآفرینی کشور نیست.
به دو دلیل هم این سوال را دقیق نمیدانم. اولین دلیل یک مساله تکنیکی است که به نرخ تسعیر ارز ربط دارد. همه کسانی که معتقدند ما هنوز یونیکورن نداریم دلار به قیمت فردوسی (که این روزها حدود ۲۸ هزار تومان است) را در یک میلیارد دلار ضرب میکنند و ارزش ریالی یونیکورن را مشخص میکنند. به نظر من این کار اشتباه است و برای نرخ تبدیل ارز باید از روش برابری قدرت خرید (PPP) استفاده کرد. دلایل را باید در فرصت دیگری شرح داد ولی با روش PPP نرخ مبادله دلار آمریکا احتمالاً چیزی بین ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان خواهد بود. میبینید که یک تغییر محاسباتی ساده میتواند ارزیابی ما از اکوسیستم را کلاً تغییر دهد بدون آنکه تغییری در رشد و وضعیت واقعی استارتآپها رخ داده باشد. دومین دلیل دقیق نبودن سوال مزبور این است که حتی اگر با نرخ دلار فردوسی هم از روشهای متعارف ارزشگذاری استارتآپها در دنیا استفاده کنیم، گمان میکنم حداقل سه استارتآپ ایرانی (دیوار، دیجیکالا و اسنپ) میتوانند یونیکورن باشند.
اما به هر حال شکی نیست که رشد استارتآپهای ایرانی کند شده و خوب است که دلایل آن را بررسی کنیم. من ترجیح میدهم موانع رشد استارتآپها را سه دسته کنم: موانع مرتبط با بازار، موانع قانونی و رگولاتوری و نهایتاً موانع مرتبط با سرمایهگذاری و تامین مالی. در ادامه هر سه دسته را خیلی کوتاه توضیح میدهم:
۱. بازار: تقریباً همه یونیکورنهای دنیا در بازاری فراتر از مرزهای یک کشور رشد کردهاند مگر اینکه چینی یا آمریکایی یا در موارد اندکی هندی یا روسی بوده باشند. اصولاً کشور دیگری در دنیا نیست که اندازه بازار و اقتصادش در حدی باشد که بتواند در چارچوب مرزهای خود یک یونیکورن پرورش دهد. اغلب استارتآپهای بزرگ ایرانی پشت درهای ایران گیر کردهاند و به سقف رسیدهاند. در برخی حوزهها اساساً بازار یک کشور (حتی آمریکا و چین) هم به تنهایی آنقدر بزرگ نیست که درون آن یونیکورن شکل بگیرد. مثلاً استارتآپهای حوزه بازی، Mar-Tech،HR-Tech یا انبوه کاربردهای تکنولوژیهای عمیق و نوظهور، ماهیتاً نیاز به اندازه بازار هدف بزرگتر از یک کشور دارند تا رشد سریع در آنها معنا پیدا کند. اما به واسطه محدودیتهای ناشی از تحریم و نیز حساسیتها و فشارهای مختلف درون کشور عملاً استارتآپهای ایرانی نمیتوانند فراتر از مرزهای کشور بروند و این مانع مهمی در تداوم رشد آنهاست.
۲. قوانین و ضوابط: پارادایم حاکم بر سیاستگذاری و قانونگذاری در کشور متاسفانه به شدت مداخلهجو، محافظهکار و کنترلگراست. در طول سالهای گذشته انبوهی از مقررات دستوپاگیر وضع شده که به ندرت هم لغو یا منقضی میشوند و هر روز قوانین و ضوابط جدیدی اضافه میشوند که یک مجوز و محدودیت و کنترل جدید پیش پای هر کار جدیدی میگذارند. در برخی حوزهها نظیر سلامت، مالی، تبلیغات و محتوای صوتی و تصویری این ضوابط و مقررات به قدری زیاد و سختگیرانه شده که تقریباً مسیری برای رشد سریع در آنها وجود ندارد و همه تیمهای نوپا یا جذب تونل استحاله استارتآپ به پیمانکار دولت یا نهادهای عمومی و خصولتی میشوند یا شکست میخورند و تعطیل میشوند. در چنین فضایی طبیعی است که سرعت رشد کاهش یابد.
۳. سرمایه: واقعیت آن است که سرمایه کافی برای رشد در مراحل بالایی در کشور خیلی کم است؛ یعنی اگر استارتآپی وارد مراحل C به بعد شود، بیشتر از یکی دو سرمایهگذار نیستند که چنین توانی برای سرمایهگذاری دارند. ضمن اینکه همین دو سه سرمایهگذار هم که اندازه چک آنها در حد مراحل میانی است (بین ۱۰ تا ۵۰ میلیارد تومان) عمدتاً خصوصی واقعی نیستند و دانش سرمایهگذاری آنها نیز محدود به آزمون و خطاهای داخل کشور است: یعنی هم خودشان خیلی نمیتوانند حامی رشد سریع استارتآپها باشند و هنوز هم دل و جرات سرمایهگذاری بالای ۵۰ میلیارد تومان را ندارند. چگونه انتظار داریم با سرمایهگذاریهای زیر ۱۰۰ میلیارد تومان، استارتآپهای چند ۱۰ هزار میلیارد تومانی داشته باشیم؟ سرمایهگذاران خارجی که توان مالی بیشتری دارند نیز ترجیح میدهند وارد ایران نشوند. هم تحریم مانع آنهاست و هم راه خروج از طریق بازار سرمایه بسته است. ضمن اینکه سرمایهگذار خارجی چرا باید روی استارتآپ ایرانیای سرمایهگذاری کند که در بازار ایران فقط میتواند کار کند؟
سه مانع بالا را میشود به تفصیل شرح داد و موانع متعدد دیگری را هم به این فهرست افزود. در چنین شرایطی باید تعجب کرد که همین چند استارتآپی هم که تا این حد رشد کردهاند و به باور من یونیکورن هستند تا این مرحله بالا آمدهاند.