توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
اگر تعریف تکشاخ را متناسب با تعاریف جهانی، یعنی شرکتهای با ارزش یک میلیارد دلار، در نظر بگیریم با شناختی که من از تحولات سرمایهگذاری در شرکتهای ارائهدهنده خدمات پلتفرمی اینترنتی دارم تابهحال اخباری که نشاندهنده انجام معامله یا جذب سرمایه در این آستانه ارزشگذاری باشد نشنیدهام. از این لحاظ با دانستههای من هنوز تکشاخی در ایران نداریم. ارزش مادی هر چیز معادل مبلغی است که خریداری دستبهنقد برای آن وجود داشته باشد و اگر خریداری نیست، ارزشگذاریهای اعلامی، صرفاً آرزوها یا توهمات ذهنی صاحب مال را منعکس میکند. نبود تکشاخ در ایران مصادف با دورهای است که اخبار سرمایهگذاریهای چندصد میلیون دلاری در شرکتهای شکلگرفته در ترکیه، پاکستان، ارمنستان و مصر با ارزشگذاریهای بالای یک میلیارد دلار به گوش میرسد و چین به زودی رکورد میزبانی ۲۰۰ تکشاخ را خواهد شکست. هرچه تعداد شرکتهای ارزشمند بیشتر باشد و سرمایهگذاران خطرپذیر نسبت به آنها خوشبینتر باشند، سرمایه بیشتری وارد اقتصاد کشورهای میزبان خواهد شد و به تبع آن فرصت اشتغال، رشد علمی و کاهش وابستگی فراهم خواهد شد.
آیا پتانسیل شرکتهای موفق و بزرگ ما کمتر از نمونههای کشورهای مشابه است؟ به نظر من از لحاظ پتانسیل بازار داخلی و توانایی استعدادهای کشور، میتوانستیم موقعیت خیلی بهتری از تمامی این کشورها و تکشاخهایشان داشته باشیم اما به دلیل نگاه حاکمیت و سیاستهای کلان کشور، شاید هیچوقت تکشاخی در اقتصاد دیجیتالی و دانشبنیان ما صرفاً با نگاه به بازار داخل شکل نگیرد. از زمان خروج آمریکا از برجام، سرمایهگذاری خارجی عملاً متوقف شده و سرمایهگذار بخش خصوصی هم توانی محدود و انگیزهای پایین به خاطر تجارب قبلی خود در ناپایداری وضعیت اقتصاد و اخذ تصمیمات خلقالساعه دارد. عملاً تنها راه دولتی نشدن شرکتها و ادامه مسیر رشد، جذب سرمایه از بورس بود که آن هم دو سال است بدون شفاف بیان شدن دلایل مسکوت مانده است.
تا زمانی که حاکمیت استراتژی مشخصی در خصوص شرکتهای خصوصی نداشته باشد و این مجموعهها را پیشران اقتصاد کشور نداند و حتی برعکس رقیب خود بداند به نظر من تکشاخی در ایران و با نگاه محدود به بازار ایران نخواهیم داشت. کیفری شدن مسائل حقوقی شرکتها، شبنامهنویسی، فراری دادن استعدادها با طرحهایی همچون صیانت، اتهامزنی به هر سرمایهگذار خصوصی ایرانی و خارجی بدون حکم و پرونده قضایی، بستن تمام راههای جذب سرمایه شرکتها و انداختن مشکلات پیشآمده اقتصاد کلان کشور از جمله قاچاق، افزایش قیمت خودرو، مسکن، حمل و نقل و غیره به گردن این مجموعهها نشاندهنده بهبود در وضعیت موجود نیست. از سوی دیگر به هر کجای جامعه که نگاه کنیم افراد ماهر به فکر مهاجرتاند. سالی که گذشت شاهد اقدام به مهاجرت افراد متعددی، با هر پیشزمینهای که فکرش را میشد کرد، بودم. نگهبان مجتمع مسکونی، پرستار سالمندان، کارآفرینان و صاحبان کسبوکارهای استارتآپی حتی در اوج موفقیت، نیروهای فنی و متخصص و دانشآموخته بهترین دانشگاهها و الآن هم فرزندان محصل همکاران و آشنایان در مقطع دبیرستان. در چنین شرایطی پیشنهاد من به تمامی کارآفرینان این است که بیکار ننشینند و تا تعیین تکلیف این وضعیت، همانند استارتآپهای بازیسازی در ترکیه، یا استارتآپهای با نگاه به بازار جهانی در ارمنستان، مسیر جهانی شدن را پیش ببرند و با ایجاد چشمانداز بلندپروازانه برای دانشآموختگانی که انگیزه تغییر دادن جهان و حل مسائل و مشکلات در مقیاس جهانی را دارند، بستری برای موفقیت فراهم کنند. بستری که با وجود پیچیدگیهای خاص ناشی از تحریمها، شرایط متلاطم اقتصادی و اجتماعی کشور اثر کمتری روی آن داشته باشد. شاید با این روش در ایران هم، هرچند دیرتر از کشورهای منطقه، شاهد شکلگیری تکشاخ باشیم.