توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
اهمیت یا فراگیر بودن یک موضوع را میتوان از میزان تاثیرگذاریاش در زندگی روزمره افراد تشخیص داد، از همین رو مهم نیست ما چه میزان بر اهمیت موضوعی تاکید و آن را جزو حیاتیترین موضوعات قلمداد کنیم؛ تا زمانی که وارد زندگی روزمره افراد نشود و شهروندان اهمیت آن را حس نکنند حساسیتی نیز نسبت به آن ایجاد نخواهد شد.
مثال ساده آن رمزارزهاست، پیش از اینکه دلیل اصلی قطعیهای برق مصرف بالای آن برای استخراج بیتکوین عنوان شود بسیاری از افراد رمزارزها را چندان بااهمیت و تاثیرگذار نمیدانستند. بسیاری از خانوادهها آن را سرگرمیای برای جوانان خانواده میپنداشتند که پس از مدتی از سرشان میافتد و برخی نیز چون آن را یک کلاهبرداری جدید به حساب میآوردند فرزندانشان را از آن منع میکردند. در این میان نیز مهم نبود که من و امثال من چه میزان در مورد اهمیت ارزهای دیجیتالی یا تاثیرگذاری آن بر زندگی روزمره و اقتصاد صحبت کنیم یا چقدر در خصوص مصرف برق آن بنویسیم. زمانی بیتکوین در زندگی روزمره افراد اهمیت یافت که سیاستگذاران از آن به عنوان دلیل اصلی خاموشیها یاد کردند. در آن زمان مردم عادی نیز حجم عادی مبادلات رمزارزها برایشان جالب شد. حال موضوعاتی مانند حفظ حریم خصوصی و حفاظت از دادهها نیز همین سرنوشت را دنبال میکند.
سالهاست که فعالان این حوزه بر لزوم تدوین قوانینی برای حفظ دادهها و حفظ حریم خصوصی افراد در فضای مجازی تاکید میکنند و نبود این قانون را یکی از نقاط ضعف این فضا برمیشمرند و پس از بروز هر حادثهای دلیل اصلی آن را ضعف فضای قانونی میدانند؛ اما واقعیت این است که هنوز این موضوع اهمیت چندانی ندارد. هنوز اهمیت آن را نه مردم عادی و نه سیاستگذاران این حوزه درک نکردهاند. داده هنوز ارزش چندانی پیدا نکرده است. با اینکه در سایر کشورها تجارتهای میلیاردی روی داده صورت میگیرد اما داده در ایران هنوز ثروتی نامحسوس است و چون ارزشی ندارد پس راهکاری نیز برای حفظ و نگهداری آن پیشبینی نشده است.
حال گیریم که ما شبانهروز مرتب در مورد اهمیت این موضوع صحبت کنیم؛ به نظر میرسد تا فاجعه یا بحرانی در این زمینه پیش نیاید نه کسی فکری به حال قانونگذاری برای این فضا میکند و نه شهروندان به صرافت حفاظت از دادههای خود میافتند.
با وجود تمام اتفاقها و اخبار منتشرشده در مورد نفوذ به کارتهای بانکی افراد، هنوز مردم هنگام خرید کالا رمز کارت بانکی خود را فریاد میزنند. هنوز به سادگی کارت بانکی خود و تصویرش را برای دیگران ارسال میکنند یا کد ملی و تلفنشان را به سادگی در اختیار دیگران قرار میدهند. شاید به نظر برسد که این دادهها به تنهایی ارزشی ندارد و خطری ایجاد نمیکند، اما واقعیت این است که تجمیع این داده و دسترسی به آنهاست که میتواند خطرآفرین باشد.
وقتی از امنیت شبکههای اجتماعی صحبت به میان میآید و به این موضوع اشاره میشود که چگونه میتوانیم از صفحههایمان یا ایمیلمان حفاظت کنیم تا نفوذی اتفاق نیفتد، بسیاری میگویند که درز اطلاعات ما چندان اهمیتی ندارد، چه فرقی میکند که ببینند ما چه ایمیلی رد و بدل کردهایم یا دوستانمان در شبکههای اجتماع کیستاند؟ اما واقعیت این است که این دادههای به ظاهر کماهمیت برای ما، برای برخی دیگر از اهمیت زیادی برخوردار است و میتواند سرنوشت تجارت آنان را تغییر دهد. رفتار هر کدام از ما در فضای مجازی و ردپای بهجامانده از ما در این فضا نه تنها میتواند علایق ما را نشان دهد بلکه بیانگر علایق دوستان ما نیز هست. از همین روست که بسیاری از شرکتها میتوانند به همین رفتارها واکنش نشان دهند و روی موج اطلاعات ما سوار شوند. یا به صورت بدبینانه میتوانند برخی اطلاعات ما را به دست آورند و از طریق آن به حساب سایرین نفوذ کنند و رد پای ما را به جا بگذارند.
به نظر میرسد این موارد در شرایط فعلی برای فعالان این حوزه مهم است و هنوز لایه اصلی تصمیمگیر به فکر آن نیفتاده است و هرچند سالهاست عبارت «حکمرانی داده» تبدیل به کلیدواژه اکثر مدیران شده اما برای حفاظت از آن هنوز تدبیری نیندیشیدهاند.