توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
واژگان چندانی از میراث وزارت ارتباطات باقی نمانده. اگر نیای وزارت فاوای امروز با وزرای جوان سالهای اخیرش را در نظر بگیریم، عبارت «پست و تلگراف و تلفن» باز تنها عنوانی است که ریشه تاریخی این نهاد قدیمی را تعریف میکند. در دهه ۸۰ به امید آنکه نوسازی در نام وزارتخانه منجر به نوآوری در وظایف و رویکردش هم شود این بهروزرسانی در نام اتفاق افتاد ولی هر چقدر هم میگذرد باز کار مدیرانش آسانتر و جایگیرتر نمیشود.
در روایتی تنها فناوری بود که بهروز شد. وزارتخانه همچنان در چنبره انبوه خاطرات، املاک، مدعیان و عناوین و کارمندان قدیمیاش ماند و حتی پیرتر و کندتر هم شد. نوآوری در سطح فناوری باقی ماند و به دیدگاه این وزارتخانه نرسید. از اسم قدیمی، تلگراف که منقرض شد. تلفن تبدیل شد به مخابرات ایران و به زور از چنگ وزارتخانه درآمد تا منبع دو دهه درگیری بدون وقفه میان دولت و فرادولت باشد. بدین ترتیب ماند شرکت پست.
پست با دهها هزار کارمند، فناوری قدیمی، حقوق و سیاستهای دستوری از سمت دولت و مهمتر از همه بیاهمیت بودن و فقیر بودنش در مقابل بخشهای دیگری از بازی مانند موبایل، خدمات ارزش افزوده و همین مخابرات رو به غرق شدن، تبدیل به یک لطیفه در بازار ارتباطات کشور شد.
شرکتهای خصوصی نظیر دیجیکالا، مدیسه، اکالا و معدودی دیگر تا جایی که میتوانستند در رأس هرم قدرت تجارت الکترونیکی تمامی حمل و نقل درونشهریشان را در دست گرفتند و هر استارتآپی هم که این زیرساخت یا سرمایه هنگفت آن را نداشت خیلی سریع حذف شد. یک پله پایینتر الوپیک، میاره و دیگر بازیگران بازی پیک وارد بازار شرکتهای خصوصی شدند که این خدمات حمل و نقل را در ابعاد شهری نیاز داشتند پس در نتیجه باقی بازی شهری هم از عرصه پستی کشور جدا شد. اپراتورهای خصوصی پست خیلی دیر و نیمبند وارد بازی شدند چون اگر شرکت پست قرار بود برای آنها نقش رگولاتور را ایفا کند، خودش هم چندان سردار قویپنجه و صاحب نفوذ و قدرتی نبود؛ مثلاً هرگز زورش به شورای عالی رقابت نرسید. در قعر این هرم که از ابتدا تجارت الکترونیکی، سپس حمل و نقل شهری و در نهایت امکان نوآوری قرار گرفته، یک بدنه راکد، تنها و مهجور از کرور کرور کارمندان است که ماجراهایی مانند پهپاد و خودرو الکتریکی از آنها فقط یک درد و دردمند بزرگتر میسازد. حتی اگر چند موتور برقی هم به کار میافتاد و چند پهپاد نحیف در باد پرواز میکرد، باز پیکر پیر پست ایران نیاز به جراحی دارد. این جراحی هم بدون پول و قدرت امکانپذیر نیست.
کسانی که از ابتدا تاکنون با توجیهاتی مانند سودآور نبودن شرکت پست یا حاکمیتی بودن آن مانع از حضورش در بازار سرمایه شدهاند خود بیشک متوجه انتخاب مرگبارشان برای پست هستند. حقیقت این است که تجربه واگذاری پرحاشیه، نهچندان شفاف و سرشار از کشمکش مخابرات باعث شده است که نگاهی مأیوسکننده بر شرکت پست ایران غالب شود. نگاهی که در آن، میان خلاصی سریع مانند آنچه بر مخابرات گذشت و مرگ تدریجی به شیوه آنچه اکنون بر پست میگذرد سرانجام دومی انتخاب شد.
بازیگران بزرگ سرمایه کشور در چنین هزارتوی خستهکنندهای سرمایهگذاری نمیکنند و شرکتهای قدرتمند تجارت الکترونیکی سرانجام ناوگان کاملی میسازند یا به خدمت میگیرند و در این بین پست است که با هر یک پاکت نامه بیشتر به غرق شدن نزدیک میشود.