توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
اختلاف بهوجودآمده میان مخابرات ایران و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ظاهراً به دمل چرکینی تبدیل شده است که باید هر چه زودتر به حال آن فکری کرد. گروهی معتقدند این اختلاف دردآور اگر برای مردم نان و آبی نداشته باشد، قطعاً برای یک طرف نان و برای طرف دیگر آب خواهد داشت.
بازخوانی روابط میان این دو طی هشت سال گذشته (شما بخوانید دولت گذشته و دولت فعلی) همواره در دو بینهایت (اکستریم) به سر برده است، اگر قدری به حافظه تاریخیمان رجوع کنیم نشانههای این رفتارهای اکستریمی را به راحتی درمییابیم.
هنوز زمان زیادی از روابط عاشقانه میان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و شرکت مخابرات در دوران دولت مهرورز احمدینژادی نگذشته است. در آن دوران که آقای رئیسجمهور در حال خلق و کشف رفتارهای نوین مدیریتی و هنجارگریزانه برای اداره کشور بود، شرکت مخابرات ایران منطبق بر همان اصول هنجارگریزانه و گاه فراقانونی مدیریتی بهرغم مخالفتهای کارشناسی بدنه مدیریتی ارتباطات و فناوری ارتباطات کشور، به بخش غیردولتی واگذار شد.
انتقادها به هر شکلی که بیان شد، نهایتاً تغییری در خواست و اراده و رویکرد دولت برای اصلاح روند واگذاری شرکت مخابرات بر جای نگذاشت و مخابرات تماماً دولتی طی تشریفاتی قانونی به اهل آن (طبق استنباط دولتمردان آن روزگار) به بخش خصولتی واگذار شد. بگذریم که این دلدادگی و دلبری میان مخابرات و دولت احمدینژاد به انتها نرسید و در نهایت معاون اول رئیسجمهور که این روزها درگیر پرونده مالی است، در سالن شهید قندی با طنزی آشکار گفت:«به اصرار آقایان مخابرات را فروختیم؛ نوش جانشان! اما کاش این کار را نمیکردیم.»
چرا و چگونه آن دلبری تبدیل به این نفرت طنزآمیز نهفته در این عبارت شد، فعلاً موضوع ما نیست؛ چرا که از قدیم گفتهاند روی دیگر عشق بیمنطق نفرتی بیحد است. اما با روی کار آمدن دولت تدبیر که امیدهای بسیاری به همراه داشت و دارد، اگرچه همگان بر این گمان شدند که وزارت ارتباطات دیگر حیاط خلوت شرکت مخابرات ایران نخواهد بود و آن روابط عاشقانه نیز بازنخواهد گشت اما کمتر کسی نیز بر این گمان بود که شاهد گریبانگیری باشیم که نهتنها هیچ سودی برای شهروندان ایرانی و میلیونها مشترک خدمات بزرگترین اپراتور خاورمیانه ندارد، بلکه زیان آن فراتر از آب و نانی است که در این میان شاید طرفین به دست آورند.
پس تا دیر نشده باید هیاتی مرضیالطرفین هر چه زودتر گریبانگیری را به مذاکره دو سر برد تبدیل کنند. همچنان که دولت تدبیر و امید نشان داده اتفاقاً پای میز مذاکره توانمندتر است؛ چنانکه محمود واعظی نیز به عنوان وزیری که تجربه دیپلماتیک دارد، شاید بتواند با ابزار دیپلماسی سر میز مذاکره موفقتر باشد