توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
ماجرای لستسکند که گزارش آن را در این شماره میخوانید در زیر جنگ و جدلهای سطحی صنفیاش تحلیل عمیقی دارد. شاید تا پیش از این فناوری اطلاعات مانند یک دسر بعد از غذا جزء کوچک اما شیرین و دلچسبی برای یک صنعت و بازار به حساب میآمد اما اکنون صنفهای مختلف در حال پی بردن به ارزش غذایی این دسر، به دنبال این هستند که آن را بخش مهمی از وعده غذایی خود کنند.
در ماجرای لستسکند ظاهراً شکایات مردمی بهانه است اما در پشت ماجرا تعدادی از آژانسهای گردشگری با پی بردن به اینکه یک عامل خارجی در حال تنظیم و تاثیرگذاری در بازار است، سعی کردند آن را با نمونههایی که از دل خودشان بیرون آمده جایگزین کنند. بازارهای سنتی ترجیح میدهند به فناوری اطلاعات همچنان به چشم همان دسر نگاه کنند؛ ماجرایی که بر سر دیجیکالا پیش آمد و هنگامی که بازاری سنتی خرید و فروش لپتاپ و موبایل حیات خود را در خطر دید، سعی بر حذف این استارتآپ موفق کرد؛ هرچند دیجیکالا با قیمتهایی بالاتر از کف بازار سعی کرد خود را از هر گزندی حفظ کند و همچنان مثل یک دسر شیرین باقی بماند.
بیرون از ایران هم این اتفاقات غریبه نیست؛ رویداد مشابه ورود اوبر به عنوان یک استارتآپ مستقل به دل صنف تاکسیرانان بود. با این تفاوت که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، آیتی پا به پا و حتی برتر از بازارهای سنتی پیش میرود و با قوانین تعریفشده و قدرتهای حقوقی در برابر دیگران کم نمیآورد. در حالی که در ایران اکوسیستم نوپای استارتآپهای فناوری اطلاعات در برابر هر نسیمی بر خود میلرزند. این خطری است که در آینده با داغ شدن هر چه بیشتر استارتآپهای فناوری آنها را تهدید میکند.
حال هر چه پیش میرویم احتمال اینکه صنف یا بازار دیگری به اهمیت فناوری اطلاعات پی ببرد و در صدد حذف بازیگران نوپای آن باشد تا خود وارد گود شود، افزایش مییابد