skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

پرونده‌ای در مورد اینشورتک

جیب‌های بی‌پول

مینا پاکدل تحریریه

۳ تیر ۱۴۰۰

زمان مطالعه : ۲ دقیقه

شماره ۹۱

تاریخ به‌روزرسانی: ۵ تیر ۱۴۰۰

بیمه از قدیمی‌ترین کسب‌وکارهای مالی است و حوصله‌سربر، خسته‌کننده و گاه حتی رقت‌بار تلقی می‌شود؛ معمولاً آدم‌ها را یاد کاغذبازی‌های متعدد و بی‌نتیجه می‌اندازد، یاد صف‌های طولانی و فرایندی تدریجی که انگار حالاحالاها طی نخواهد شد، و در نهایت یاد پول‌هایی که از جیب ما خالی می‌شود و به جیب بیمه می‌رود. امروز صنعت بیمه حدود 200 سال عمر دارد که در کنار اقتصاد رشد کرده و با هر تغییر و تحول در حوزه فناوری، محصولات، روش‌های توزیع و راه‌های ارزیابی ریسک جدیدی به دست داده است. میزان این نوآوری‌ها در انقلاب صنعتی چهارم و در دهه اخیر در مقایسه با چند دهه پیش فوق‌العاده بوده است. این همان‌ جایی است که اینشورتک (Insurtech) قد علم کرد و وارد بازی شد. اینشورتک‌ها شرکت‌های متکی به فناوری‌اند که وارد صنعت بیمه شده‌اند و با استفاده از فناوری‌های جدید به مشتریان، خدمات دیجیتالی ارائه می‌دهند و می‌کوشند با استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل‌های مبتنی بر داده، رویکرد متفاوتی پیشه کنند. در واقع حدود پنجاه سال قبل، شرکت‌های بیمه کاربران رایانه بودند، اما امروز تلفن‌های هوشمند قدرتی انکارناپذیر دارند و داده‌های مشتریان به جای اینکه در پرونده‌ها یا فایل‌های موجود در سخت‌افزار رایانه‌ها ذخیره شود، روی ابر نگهداری می‌شود. ارتباطات نیز شکل دیگری پیدا کرده: با نسل‌های سوم، چهارم و پنجم اینترنت و همچنین چت‌بات‌ها شیوه ارتباط با بیمه‌گزاران تغییر کرده است. اما داستان اینشورتک به مرکزیت مشتری، داده‌محور بودن، ارائه پلتفرم‌ها و اشکال متنوع بیمه ختم نمی‌شود. مشکلاتی هم در میان است: از مشکلات مربوط به مقررات و حریم خصوصی گرفته تا شرکت‌های بزرگ فناوری که به بازار 5.24 میلیارد دلاری اینشورتک چشم دوخته‌اند و مساله ادغام و اکتساب را پررنگ‌تر کرده‌اند. در این پرونده به مفهوم اینشورتک می‌پردازیم. استارت‌آپ‌های مهم این حوزه را برمی‌شمریم و موانع و چالش‌های آن را مرور می‌کنیم. همچنین نگاهی می‌اندازیم به سهم بازار و وضعیت...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۹۱ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۹۱ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/acr
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو