توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
پنج سال قبل، زمانی که پیش از راه انداختن تپسی به ایران برگشتم، دو فرض مشخص در ذهنم داشتم که مرا به بازگشت به کشور و ورود به اکوسیستم استارتآپی ایران ترغیب میکرد:
– فرض اول: اقتصاد مبتنی بر اینترنت در کشور ما میتواند بسیار موفق باشد چراکه رشد و موفقیت آن نه به سرمایهگذاریهای کلان مالی و دسترسی به تکنولوژیها و سختافزارهای روز دنیا بلکه به سرمایههای انسانی وابسته است.
– فرض دوم: صنایع مبتنی بر اینترنت در کشور ما با استقبال و تقاضای زیادی مواجه خواهند شد چراکه در صورت رسیدن به مرحله بلوغ و ارائه خدمات در سطح استانداردهای جهانی، صنایع سنتی را پشت سر خواهند گذاشت و تجربه جدیدی از دریافت خدمت را با کیفیت بالاتر و هزینه کمتر برای مردم ایجاد خواهند کرد.
حالا که ۱۰ سال از عمر اکوسیستم استارتآپی ایران و پنج سال از ورود من به آن میگذرد، به رغم تمام سختیها و روزهای طاقتفرسایی که پشت سر گذاشتیم میتوانم بگویم فرضیات من درست بوده و حتی امروز بیشتر از قبل به آنها باور دارم.
اکوسیستم استارتآپی ایران از نظر من در دهه اول عمر خود موفقیتهایی به شرح زیر داشته است:
– نفوذ در زندگی مردم: مردم کشورمان به خدمات مبتنی بر اینترنت خو گرفتهاند به نحوی که شاید بسیاری از آنها دیگر قادر نیستند زندگی خود را بدون آن تصور کنند. این موضوع در یک سال اخیر و با شیوع کرونا تقویت و باعث ایجاد یک جهش بزرگ در تجارت الکترونیکی کشورمان شده است.
– ایجاد درک مثبت از اکوسیستم در جامعه: میتوان گفت که همه، اعم از نیروهای کار، سرمایهگذاران و عموم مردم، به اکوسیستم استارتآپی کشور علاقهمند شده و پتانسیلهای موجود در این صنعت و اکوسیستم را درک کردهاند.
– تغییر رویکرد رگولاتور به اکوسیستم: نگاه دستگاههای و نهادهای قانونگذار کمکم به اکوسیستم استارتآپی کشور تغییر کرد. حالا از دید آنها، این اکوسیستم و این صنعت نه یک تهدید بلکه یک فرصت به شمار میرود.
در کنار این موفقیتها، به نظر میرسد در برخی از بخشها که اتفاقاً از دید من میتوانند برای آینده این اکوسیستم بسیار مهم و تعیینکننده باشند خوب پیش نرفتهایم:
– بیبرنامگی در ورود سرمایهگذار خارجی به کشور: بیقانونی و بیبرنامگی در ورود سرمایهگذارهای خارجی به کشور طی سالهای گذشته باعث شد تا راه ورود به کشورمان برای سرمایهگذارانی که عملکرد مخربی در کشورهای دیگر داشتهاند باز شود.
سرمایهگذاران بعضاً بدنامی که به جای یک نگاه بلندمدت برای انجام یک کار اثربخش، با نگاهی کوتاهمدت و منفعتطلبانه وارد کشورها میشوند. با همین نگاه استارتآپ تاسیس میکنند، با رفتارهای غیررقابتی انحصار ایجاد میکنند، استارتآپهایشان را بزرگ کرده و میفروشند و از کشور خارج میشوند. همین رویکرد مخرب باعث شده در برخی کشورها از ورود این سرمایهگذارها جلوگیری شده یا به خروج از کشور هدایت شوند.
– انحصارطلبی و عدم مقابله آن: به رغم طرح چندباره موضوع انحصارطلبی و مضرات آن از سوی فعالان و صاحبنظران اکوسیستم، اقدام موثری در این زمینه از سوی دستگاههای قانونگذار صورت نگرفته و در نتیجه آن، انحصار عملاً در برخی از بخشها شکل گرفته است. روندی که کاربران امروزه مضرات آن را در حوزه سفارش غذا- که به انحصار یک بازیگر بازار درآمده- کاملاً لمس کردهاند و چنانچه ادامه پیدا کند، سایر بخشها را نیز در بر میگیرد و میتواند موفقیتهای این اکوسیستم را به شکست تبدیل کند.
– ترویج فرهنگ کاری غلط: برخی از شرکتهای فعال در اکوسیستم فرهنگ کاریای ایجاد کرده و رواج دادهاند که در بلندمدت مخرب و مضر خواهد بود. فرهنگی که با نگاه به جاذبههای ظاهری محیط کاری شرکتهای خارجی شکل گرفته اما عمق کافی ندارد. فرهنگی که در آن محیط کار استارتآپهای ایرانی یک محیط مفرح با کار کم و مزایای زیاد است.
این فرهنگ نه تنها با واقعیات امروز کشورمان همخوانی ندارد بلکه در بزرگترین شرکتهای پیشروی حوزه تکنولوژی دنیا نیز دیده نمیشود. چنین محیطی شاید در نگاه اول جذاب باشد، اما در بلندمدت برای نیروهای متخصص و نخبهای که به دنبال رشد و یادگیریاند خستهکننده و ناامیدکننده خواهد بود. در این شرایط بخشی از این افراد مهاجرت را برای رشد و توسعه فردیشان برمیگزینند و شرکتهای رو به توسعه نیز با کمبود نیروهای ماهر و اثرگذار و مشکلات ناشی از آن مواجه میشوند.
برای کارآفرینان: بمانیم و بسازیم. مسیر سخت و پردستانداز است اما به قول معروف، «تا پریشان نشوی، کار به سامان نرسد».
کشور ما پتانسیلهای زیادی برای ارزشآفرینی دارد و توسعه اقتصاد مبتنی بر اینترنت میتواند تاثیر معناداری بر بهبود کیفیت زندگی مردم کشورمان بگذارد. البته به شرطی که کارآفرینان ما بلندپرواز باشند و انتظاراتشان را در سطح استانداردهای جهانی تنظیم کنند؛ چراکه در غیر این صورت تحولی صورت نمیگیرد و کیفیت ارائه خدمت در این اقتصاد نیز همسطح دیگر صنایع کشورمان مانند صنعت خودرو و خردهفروشی خواهد بود.
برای قانونگذاران: به اقتصاد اینترنتمحور به عنوان یک فرصت نگاه کنند و اجازه بدهند که شرکتهای فعال در این حوزه رشد کنند و بزرگتر شوند. این اتفاق نه تنها هزینه مصرفکنندگان را کاهش خواهد داد بلکه این شرکتها را به سرمایههای ملی تبدیل خواهد کرد.