صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
ما دستاندرکاران فناوری اطلاعات و ارتباطات همه از این مینالیم که بهرغم نقش و جایگاهی که این فناوری در جوامع صنعتی و توسعهیافته دارد، هنوز در کشور ما بهعنوان یک فناوری لوکس و غیرضروری شناخته میشود و هنگامی که میشنویم در شرایط سخت بحران اقتصادی در کشورهای پیشرفته غربی، این فناوری رشد 14 درصدی دارد، سهم ناچیز آن از تولید ناخالص ملی برایمان تداعی میشود و آه از نهادمان برمیخیزد. همهجا هم در صدر برنامهها، تبیین جایگاه فناوری اطلاعات در دولت و صنایع و ارتقای آن به چشم میخورد. واقعا علت این بیتوجهی چیست و چرا چنین است؟ چرا در کشور ما راه رفته کشورهای صنعتی، طی نمیشود و ما از مزایای این فناوری در کلانکشور بهره نمیبریم؟ با خود اندیشیدم شاید دلیل آن این است که ما ظرفیت بهکارگیری این فناوری را در حوزههایی که در کشور با چالشهای جدی مواجه هستیم، نداریم. به راستی اگر فناوری اطلاعات و ارتباطات راهحلهایی برای مشکلات جدی و دارای اولویت کشور در دست داشت، مگر میتوانستند از آن استفاده نکنند؟ تلاش کردم به عنوان نمونه به سراغ یکی از مصادیق این موضوع بروم. کشور ما یکی از کشورهای نیمهخشک محسوب میشود و آب یکی از چالشهای اساسی ماست. بنا بر اعلام مسئولان در شرایط حاضر در وضعیت بحرانی به سر میبریم. این حوزه از جمله معدود حوزههایی است که دولت منابع ویژهای از محل صندوق توسعه ملی به آن تخصیص داده است، بنابراین موضوع خیلی جدی است. آیا فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند در حل مشکلات این حوزه نقشآفرینی کند؟ در یک جستوجوی کوتاه به عناوین زیر برخورد کردم: پایش از راه دور منابع آب، مدلسازی منابع سطحی و زیرزمینی آب، مدلسازی و طراحی شبکههای آب و فاضلاب، حسگرهای سنجش کیفیت آب، حسگرهای کشف نشت آب، مراکز کنترل و دیسپاچینگ آب، مدیریت انرژی در فعالیتهای آب و فاضلاب، سیستمهای اطلاعاتی شرکتهای آب منطقهای و شرکتهای آب و فاضلاب شهری و روستایی، مدیریت تقاضا و مصرف آب، کنتورهای چندتعرفهای آب. از میان این فهرست طویل، پرداختن تنها به دو موضوع حسگرهای نشت آب و آموزش، اطلاعرسانی و فرهنگسازی، میتواند در حل بخشی از مشکلات آب در کشور ما کمک شایان توجهی کند. میزات تلفات شبکه آب ما حدود 25 درصد و میانگین دنیا حدود 10 درصد است، بنابراین اگر بتوان با استفاده از فناوری، فقط نیمی از آن را کاهش داد، چه منافع عظیمی به همراه دارد. سرانه مصرف آب در کشور ما 1300 متر مکعب و میانگین دنیا حدود 60 متر مکعب است، حال اگر بتوان با استفاده از امکانات و تسهیلات فضای مجازی (مثلا شبکههای اجتماعی) در زمینه مصرف آب اطلاعرسانی و فرهنگسازی کرد، تا چه میزان میتوان از مصرف بیرویه آب کاست. آیا میتوانیم فناوری اطلاعات و ارتباطات را به مشکلات کلیدی کشور گره بزنیم و از این طریق جایگاه کاربرد ICT را ارتقا ببخشیم؟