skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

یادداشت‌های حمیدرضا نیکدل، قسمت هشتاد و یکم

زمزمه‌های پشت ماسک

۴ مرداد ۱۳۹۹

زمان مطالعه : ۴ دقیقه

شماره ۸۱

از پیچ‌های پارکینگ طبقاتی تا محل وی‌آی‌پی همیشگی پارک ماشینش به این فکر می‌کرد که آیا از بحث‌های دیشب با همسرش بیشتر عصبانی است یا از دعوای امروز صبح وقتی ماشین پارک‌شده همسایه جلوی در پارکینگ منزل مانع بیرون آمدنش شده بود. ماسکش را زد و از شاسی‌بلند مشکی‌اش پیاده شد و با این امید به سمت آسانسور رفت که تا اتاقش با کسی رودررو نشود. هرچند یادش آمد پشت ماسک نیازی به لبخند زورکی نیست. وقتی وارد اتاق شد منشی بلافاصله داخل آمد و سلام کرد و گفت که از شرکت تبلیغاتی طرف قرارداد در اتاق جلسات منتظر هستند. آقای مدیرعامل ماسکش را پایین کشید و با تعجب گفت: «کدوم جلسه!؟» منشی گفت: «جلسه هفتگی با اینا دارید دیگه، مثل همه شنبه‌ها.» مدیر صدایش بالاتر رفت و گفت: «خودم می‌دونم جلسه هفتگی دارم ولی چهارشنبه گفتم که این هفته رو کنسل کنید، بیرون از شرکت جلسه دارم یک ساعت دیگه.» منشی گفت: «نه نگفتید این رو.» - گفتم! - باور کنید نگفتید. اگه می‌گفتید خب تو کلندرتون کنسل می‌کردم. - اتفاقاً گفتم بکنید ولی یادتون رفته. - اصلاً یادم نمیاد. - برای اینکه به کارتون اهمیت نمی‌دید. - آقای مدیر، خدا شاهده نگفتید. - خانم قسم نخور، حالا چاره‌ای نیست. میرم زود جمعش می‌کنم، بفرمایید. منشی وقتی اتاق را ترک می‌کرد زیر لب زمزمه‌ای کرد که فکر نمی‌کرد شنیده شود: «معلوم نیست از کجا عصبانیه!» اما مرتکب اشتباهی شد که خیلی‌هامان این روزها می‌کنیم چون ماسک‌ها آ‌ن‌قدرها هم صداخفه‌کن نیستند. مدیر گفت: «صبر کن ببینم خانم، چی گفتی؟!» منشی گفت: «هیچی! من فقط...» مدیر حرفش را قطع کرد و گفت: «نمی‌خوام چیزی بشنوم، همین الآن جمع می‌کنید میرید!» منشی گفت: «آخه آقای مدیر من منظوری نداشتم که...» مدیر تقریباً داد می‌زد: «یک کلمه دیگه حرف نمی‌زنید، در رو ببندید و برید بیرون، همین الآن.» یک ساعت بعد منشی سوار...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۸۱ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۸۱ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/8bs

درس خوانده فنی و در ادامه هوش مصنوعی، از آغاز پیوست تا اکنون‌ برای ماهنامه توضیح می‌دهد که متاسفانه خود را سزاوار کارت خبرنگاری نمی‌داند. حتی خیلی روزنامه‌نویسی هم بلد نیست. اما ظاهرا می‌داند چگونه روندهای فناوری روز دنیا را تبدیل به پرونده‌های پیوست جهان کند.

تمام مقالات

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو